به بهانه انتشار گزارش «برند فایننس» درباره ارزش برندهای ملی
بُرد برند ایرانی
در یک بازار جهانی، برند ملی، یکی از مهمترین داراییهای هر کشوری محسوب میشود که ضمن ترغیب سرمایهگذاری داخلی به صادرات نیز ارزش بخشیده و به جذب توریست کمک میکند.
در یک بازار جهانی، برند ملی، یکی از مهمترین داراییهای هر کشوری محسوب میشود که ضمن ترغیب سرمایهگذاری داخلی به صادرات نیز ارزش بخشیده و به جذب توریست کمک میکند. نتایج گزارش امسال «نشانهای تجاری ملی برندفایننس»، مزایایی را که یک نام تجاری قدرتمند میتواند برای کشورها فراهم کند نشان میدهد. این گزارش همچنین برخی مشکلاتی را که یک برند ملی میتواند ایجاد کند نیز نمایان میسازد. دولتها، نهادهای بازرگانی و تجاری و صاحبان کسب و کار باید برای حصول اطمینان از اینکه برندهای ملی آنها از نظر استراتژیک مناسب، مدیریتشده و بهطور منظم تحت نظارت هستند، گامهای مهمی بردارند و دریابند که چگونه به یک بحران پاسخ دهند تا ضمن افزایش سود خود، خسارات احتمالی را به حداقل برسانند.
در همین راستا، موسسه «برند فایننس» (Brand Finance)، بهعنوان یک موسسه مشاوره، راهبرد و ارزشیابی نامهای تجاری فعالیت خود را از سال 1996 میلادی و با هدف «پر کردن خلاء میان بازاریابی و تامین مالی» آغاز کرد. این موسسه در طول 20 سال فعالیت خود، به کمپانیها و انواع سازمانها، اعم از موسسات دولتی، اتحادیههای تجاری و آژانسهای برندسازی ملی، برای به درآمد رساندن برندهایشان، مشاوره داده است. از نقاط قوت این موسسه میتوان به مستقل بودن، اعتبار فنی، شفافیت و تخصص اشاره کرد. موسسه برند فایننس هر سال هزاران برند معتبر، باارزش و بزرگ جهانی را که برندهای ملی را نیز دربر میگیرد، مورد ارزشیابی قرار میدهد.
داستان نوارها و ستارهها؟
در گزارش امسال برندفایننس، ایالاتمتحده همچنان باارزشترین برند ملی است. ایالاتمتحده، بدون شک با داشتن شرایط مساعد برای پذیرش کسب و کار، یک برند قدرتمند است. با این حال، این برند، بیشتر ارزش خود را مدیون مقیاس اقتصادی وسیع این کشور است. آمریکا نهتنها یک بازار بزرگ و ثروتمند مستعد برای خرید کالاهای خود در اختیار دارد، بلکه طیف وسیعی از کمپانیها و سازمانهای بیرقیب این کشور، کالاهای خود را در سطح گسترده به جهان صادر میکنند. نظام آموزش عالی جهانی ایالاتمتحده و قدرت نرمی که از حاکمیت این کشور در صنعت موسیقی و سرگرمی برمیخیزد، بازیگران مهمی در این عرصه محسوب میشوند. این قدرت نرم به ایالاتمتحده کمک میکند تا بتواند برای مدتی، تا پیش از ظهور قریبالوقوع چین بهعنوان بزرگترین اقتصاد جهان، همچنان باارزشترین برند ملی جهان باقی بماند.
بحران نفت و مواد اولیه
نوسانات و تلاطمات اخیر در بازار سهام چین و کندی رشد اقتصادی این کشور، بازهم مدت حضور ایالاتمتحده را در صدر ردهبندی باارزشترین برند ملی جهان تمدید کرد. لغزش اخیر اقتصادی چین، این بار خود را در ارزش برند ملی این کشور، با کاهش یکدرصدی نسبت به سال قبل نشان داد. سقوط جهانی قیمت نفت و مواد خام که با کندی رشد اقتصادی چین توام شده، ارزش برند ملی کشورهای صادرکننده نفت و مواد خام اولیه را حتی بیش از چین تحت تاثیر قرار داده است. هرچند، مزایای مواد خام کمتر از کالاهای تولیدی یا خدمات ایجادشده از سوی برندهای ملی است، اما با این حال، تبعات ناشی از افت قیمت نفت و مواد خام، ظرفیت درآمدزایی کشورهایی نظیر استرالیا و برندهای فعال در این کشور را کاهش داده است. این یکی از عوامل حیاتی در تعیین ارزش برندهاست؛ بنابراین، ارزش برند استرالیا، با 10 درصد کاهش، به یک میلیارد و 400 میلیون دلار رسیده است. کانادا نیز که شرایط مشابهی را تجربه میکند با کاهش هشتدرصدی ارزش برند ملی خود مواجه شده و ارزش برند ملی این کشور امسال، به دو تریلیون دلار تنزل یافته است.
رشوههای برزیلی
برزیل نیز در ردهبندی ارزش برند ملی سقوط کرده است. تا سال 2011، رشد اقتصاد این کشور رقم ناچیز دو درصد بوده اما سقوط قیمت نفت و مواد خام نیز سبب سقوط بیشتر ارزش برند ملی این کشور شده است. تولید ناخالص داخلی برزیل هماکنون روند معکوسی در پیش گرفته و از سهماهه نخست تا سهماهه دوم، 9/1 درصد افت کرده است، در حالی که در نیمه نخست سال نیز 500 هزار شغل در برزیل از بین رفته است. با این حال، مشکلات اقتصادی برزیل، فراتر از تاثیر نزول قیمتهاست. اختیارات قانونی «دیلما روسف»، رئیسجمهور این کشور محدود شده و کاهش محبوبیت بیسابقه او، اجرای طرح احیای برند ملی برزیل و اقتصاد این کشور را بیش از پیش دشوار کرده است. برملا شدن رسوایی ارتشا در کمپانی نفتی «پتروبراس»، به وجهه برند ملی برزیل ضربهای جدی وارد آورده است. غول نفتی «پتروبراس»، یکی از صنایع استراتژیک و بسیار مشهور برزیل است که در رسوایی اخیر در این کمپانی نفتی، نامهای بسیار مشهوری، نظیر خود دیلما روسف نیز به چشم میخورد. از همه مهمتر اینکه، کمپانی «پتروبراس»، نام خود برزیل را نیز یدک میکشد. در حالی که بهرهبرداری
از ویژگیهای مثبت یک کشور، میتواند برای شرکتهای فعال، فارغ از هویت دولتی یا خصوصی آنها، مزایای فراوانی به همراه داشته باشد. در این مورد خاص، یعنی برزیل، این پیوند نامیمون که از بحران و رکود نشات گرفته، میتواند تبعات ناخوشایند و گستردهای برای کل ملت به همراه داشته باشد. در حال حاضر، درست مانند جام جهانی 2014 که بازهم نتوانست ارزش برند ملی برزیل را ارتقا دهد، به نظر میرسد این بار هم فرصت ممتازی که میزبانی المپیک 2016 ریو در اختیار برزیل گذاشته تا بتواند به کمک آن وجهه مخدوش ارزش برند ملی خود را احیا کند، در حال نابودی است.
گسترش بدشگونی در سوریه
در سال گذشته، آنچه در سوریه گذشته، منبع وسیعی از آشوب و تلاطم بوده است. آنچه با عنوان جنگ داخلی در این کشور دهان باز کرد، نخست در قالب درگیریهای منطقهای گسترش یافت و اکنون به یک بحران سیاسی در ابعاد جهانی بدل شده است. کمتر کشوری را میتوان در خاورمیانه و اروپای شرقی یافت که از این ناآرامیها لطمه نخورده باشد که تاثیر این اتفاقات بر ارزش برندهای ملی آنها نیز اجتنابناپذیر بوده است. اردن و لبنان، اگر نگوییم میلیونها نفر، تاکنون صدها هزار پناهجو و جنگزده را پذیرا شدهاند که این مساله نهتنها چالشهای جدی ایجاد کرده که نیازمند همکاری و سرمایهگذاری جامعه بینالملل است، بلکه سبب توزیع احتمالی جمعیتی خواهد شد. در حال حاضر به نظر میرسد ارزش برند ملی این کشورها فشار زیادی را متحمل میشود. بهعنوان مثال، ارزش برند ملی اردن، به 37 میلیون و 300 هزار دلار تنزل یافته در حالی که ارزش برند ملی لبنان، نسبت به سال قبل با یک درصد رشد، به 21 میلیارد و 700 میلیون دلار رسیده است.
دردسرهای ترکیه
فرقی نمیکند که از بخت بد باشد یا از یک نقشه از پیش طراحیشده، اما بالاخره ایران، ترکیه و کشورهای حاشیه خلیجفارس، ناخواسته وارد یک جنگ نیابتی شدهاند که وقوع و نتایج این درگیری میتواند بر وجهه بینالمللی آنها تاثیر بسزایی داشته باشد. در واقع، تشدید درگیریها در مرزهای ترکیه و افزایش تنشهای دولت این کشور با «پکک» را میتوان عامل اصلی در سقوط 11درصدی ارزش برند ملی ترکیه در سال جاری دانست. این نشاندهنده یک شکست ناخواسته و تاسفآور برای کشوری است که درک صحیحی از ترکیب و ارائه برندینگ ملی ندارد که در این میان طرح موسوم به Turquality (برنامه پشتیبانی کیفی محصولات ترکیه که از دو واژه ترکیه و کیفیت تشکیل شده) تنها نمونهای از این اشتباهات است.
روسیه نیز یکی دیگر از کشورهایی است که هرروز بهطور فزایندهای درگیر جنگ در سوریه میشود. شاید نیاز به یادآوری نباشد که به درگیری مسکو با کییف اشاره کنیم. روسیه و اوکراین، هردو امسال از خسارات جدی ارزش برند ملی خود رنج بردهاند به طوری که حد فاصل سالهای 2013 و 2014، با در نظر گرفتن اثر مخرب درگیریها بر سرمایهگذاری و سود مصرفکننده این دو کشور لطمات جدی خوردهاند. ارزش برند ملی روسیه در ردهبندی امسال، با 31 درصد کاهش، به 810 میلیارد دلار رسیده در حالی که ارزش برند ملی اوکراین نیز با 45 درصد کاهش، به 44 میلیارد دلار تنزل یافته است.
شکوفایی برندها در کوبا
از آنجا که روسیه مشکلات بیشتری برای خود میتراشد، برخی کشورهایی که تا پیش از این از سوی جامعه بینالملل منزوی شده بودند، کمکم در حال شکوفا شدن هستند. ایران و کوبا، هردو، گامهای راستیآزمایی را در جهت سازش با جامعه بینالملل بهخصوص به طور مشترک با ایالاتمتحده برداشتهاند که این میتواند هم برای صادرکنندگان و هم برای واردکنندگان، هیجانانگیز است. ارزش برندهای این دو کشور، در نتیجه همین بهبود مناسبات بینالمللی، رشد قابلتوجهی داشته است. گرچه کوبا هنوز موفق نشده به جمع 100 برند برتر ملی جهان که از سوی «برندفایننس» اعلام میشود، راه پیدا کند اما با این حال، این احتمال به شدت میرود که کوبا بتواند در ردهبندی سال 2016 خود را در این جمع ببیند.
تقویت ایران
ایران علاوه بر اینکه از نظر ارزش برند ملی رشد خوبی داشته، در این ردهبندی، از نظر سرعت رشد ارزش برند ملی در رتبه نخست قرار گرفته است. با رویکرد اعتدالگرایانه «حسن روحانی»، رئیسجمهور ایران، رفتهرفته درک جامعه بینالملل از ظرفیتهای این کشور افزایش یافته است. ارزش برند ملی ایران در ردهبندی امسال برندفایننس، با 59 درصد رشد، به 159 میلیارد دلار رسیده است. اگرچه درگیریهای منطقهای، تا نزدیکی مرزهای ایران رسیده و مبادلات تجاری و سرمایهگذاری را در این کشور دشوار کرده اما ایران، با داشتن بازار 77 میلیوننفری، دسترسی وسیع به ذخایر قابلتوجه هیدروکربن و جمعیتی تحصیلکرده، قطعاً پذیرای مخاطبان بسیاری در سطح بینالملل خواهد بود. این کشور باید با پشتکار فراوان، ارتباطات خود را با مشتریان جدیدش تقویت کند. گنجینههای باستانی ایران، که به درستی مدیریت شدهاند، جامعه اصیل و جذاب، موقعیت استراتژیک و سرمایههای طبیعی، همگی میتوانند به احیای وجهه جهانی ایران کمک کنند.
با این حال، ظهور دوباره ایران، بیش از اینکه توجهها را به خود این کشور جلب کند، به برند ملی آن جلب کرده است. گرچه ایالاتمتحده، بهعنوان گرانترین برند ملی جهان، با ایران فاصله قابلتوجهی دارد، اما وجهه آمریکا از دید ایرانیان با عنوان «شیطان بزرگ»، همچنان بر صادرات محصولات آمریکایی به این کشور، ولو اندک، تاثیر میگذارد. با وجود این، برندهای بیطرف بینالمللی نظیر «اپل» تا حد بسیاری بدون هیچگونه تاثیر خاصی به فعالیت خود ادامه میدهند در حالی که برندهای تماماً آمریکایی، نظیر «کوکاکولا»، ممکن است به دلیل دید منفی به آنها، برای فعالیت در ایران با موانعی مواجه باشند.
البته نباید فراموش کرد که نگاه منفی ایران به انگلیس به شدت بیشتر از آمریکاییهاست چرا که ایرانیان از دخالتهای سیاسی این کشور در امور داخلی خود بسیار خشمگین هستند. اما به نظر میرسد انگلیس هم طی ماههای اخیر، ارتباطات تجاری خود با ایران را رفتهرفته کاهش داده است. در گزارش امسال برندفایننس، ایران ازنظر رشد سریع برندینگ ملی، در رتبه نخست قرار گرفته است. در این گزارش، ایران با 159 میلیارد دلار ارزش کل برند بازرگانی و 59 درصد رشد ارزش نسبت به سال پیش، در رده 46 جهان قرار گرفته است. ارزش برندهای ملی ایران در سال 2014 میلادی 100 میلیارد دلار بوده است. همچنین درجه قدرت برندهای ایران نیز A- ارزیابی شده است. بر اساس این گزارش، بعد از ایران، کامرون با ارزش کل برندهای تجاری 14 میلیارددلاری، سریعترین رشد را داشته و با 50 درصد رشد نسبت به سال گذشته، در رده 87 جهان قرار گرفته است. تانزانیا، کنیا و زامبیا، به ترتیب با 44، 43 و 39 درصد رشد نسبت به سال قبل، در ردههای سوم تا پنجم سریعترین رشد برندهای ملی جهان قرار گرفتند. این برای نخستین بار است که ایران در ردهبندی برترین کشورهای جهان از نظر برندهای ملی شرکت داده
میشود.
موسسه برندفایننس همچنین، فهرستی از کشورهایی که کمترین رشد را در زمینه برندینگ ملی داشتهاند، منتشر کرد که در این فهرست، اوکراین صدرنشین است. ارزش کل برندهای تجاری اوکراین با 45 درصد کاهش، از 80 میلیارد دلار در سال 2014، به 44 میلیارد دلار در سال جاری تنزل یافته است. پس از این کشور، پرو با 33، روسیه با 31، هندوراس با 26 و آرژانتین با 22 درصد کاهش ارزش برند ملی، در رتبههای دوم تا پنجم ضعیفترین کشورها از نظر سرعت رشد برندینگ ملی قرار گرفتند. این موسسه، همچنین برندهای ملی کشورهای مختلف جهان را از جنبههای مختلفی نظیر میزان رشد، ارزش، قدرت و سرمایهگذاری مورد بررسی قرار داده است.
در ردهبندی ارزشمندترین برندهای ملی، ایالاتمتحده با ارزش کلی 19 میلیارد و 703 میلیون دلار و دو درصد رشد نسبت به سال قبل، در رده نخست قرار دارد و پس از آن چین با ارزش کل شش میلیارد و 703 میلیون دلار و یک درصد تنزل، در رتبه دوم قرار گرفته است. همچنین کشورهای آلمان، انگلیس، ژاپن، فرانسه، هند، کانادا، ایتالیا و استرالیا، در ردههای سوم تا دهم باارزشترین برندهای ملی جهان قرار گرفتهاند.
فولکسواگن؛ خودرو زمخت
بخش وسیعی از ارزش برند ملی آلمان، از قدرت صنایع تولیدی آن ناشی میشود. بنابراین، از نامهای مطرح خودروسازی نظیر فولکسواگن، انتظار بیشتری میرود. با وجود این، رسوایی اخیر کمپانی فولکسواگن که در آن 11 میلیون دستگاه از خودروهای دیزلی این کمپانی از نظر نرمافزاری دستکاری شدهاند تا آزمونهای سنجش آلایندگی را دور بزنند، نهتنها با پتک فولادی بر سر اعتبار فولکسواگن کوبید، بلکه احتمالاً وجهه کل برندهای ملی آلمان را نیز خدشهدار خواهد کرد.
صنایع آلمان، اغلب به کیفیت و کارایی حسن شهرت دارند ضمن اینکه مسوولیتپذیری در آلمانیها زبانزد خاص و عام است و مردم این کشور به سختکوشی، قانونمداری و صداقت مشهور هستند. رسوایی اخیر فولکسواگن، شهرت و اعتباری را که آلمانها با کمک صنایع باکیفیت خود طی دهها سال، ذرهذره جمع کرده بودند به خطر انداخته و رسوایی رشوهخواری توسط کمپانی زیمنس را به حاشیه راند. با وجود مقیاس وسیع این فریبکاری، کمپانیهای دیگر آلمانی هم باید تا پیش از آنکه تخریب وجهه برندهای این کشور به یک بحران تبدیل شود، زودتر دست به کار شوند. با این وجود، آلمان عنوان قدرتمندترین نام تجاری را به سنگاپور واگذار کرده و ارزش برند ملی آن با چهار درصد کاهش، به 2/4 تریلیون دلار رسیده است.
بهجز این ماجرا، سال 2015 را میتوان سالی نسبتاً مثبت برای شهرت بینالمللی آلمان و چشمانداز برند ملی این کشور دانست که در این مساله با سوریه نیز موارد مشترکی دارد. آلمان، طی ماههای اخیر، در حرکتی انساندوستانه، مرزهای خود را به روی آوارگان و پناهجویان جنگی گشود و بدین ترتیب، تحسین جامعه جهانی را به دلیل این اقدام انساندوستانه برانگیخت. با این حال، این مساله، ارزشی فراتر از حسن نیت برای برند ملی آلمان خواهد داشت. نرخ زاد و ولد در آلمان به شدت کاهش یافته و سیل ورود این جمعیت جوان به کشور آلمان میتواند یک موهبت بزرگ برای تامین نیروی کاری آلمان باشد و سرمایهگذاری در اقتصادی را که همچنان برای سرمایهگذاران جذاب است رونق بخشد. میل و اشتیاق مهاجران برای رسیدن به آلمان و تا حدودی سوئد، نشاندهنده یک حقیقت یعنی، قدرت برندهای ملی این دو کشور است.
میراث «لی کوآن یو»
سنگاپور، قویترین نام تجاری جهان در سال 2015 بوده است؛ ارزش نام تجاری سنگاپور، مبتنی بر تولید ناخالص داخلی این کشور است، یعنی درآمد این کشور به برندها وابسته است. وسعت اندک سنگاپور بدان معناست که این کشور هرگز توانایی به چالش کشیدن قلههای مرتفع ارزش برندها را ندارد زیرا برندهای این کشور بهراحتی نمیتوانند به همان نسبت برندهای آمریکایی، اقتصاد کشور را بالا ببرند. با تمام این تفاسیر، سنگاپور از حیث قدرت برندهای خود در رتبه نخست جهان قرار دارد.
در حالی که این شهر بندری، پنجاهمین سالگرد استقلال خود را جشن میگیرد، شهروندان این کشور باید به سرزمینی که به دستان خود ساختهاند، افتخار کنند. سنگاپور در بسیاری موارد، داستان موفقیتی باورنکردنی دارد. این شهر-کشور که در سال 1965 خود را از مالزی جدا کرده، جمعیتی با اقشار و ادیان متنوعی داشته که میبایست از همان ابتدا برای ساختن سرزمینی متحد با این تفاوتهای دینی، فرهنگی و نژادی کنار میآمد. از سوی دیگر، فقدان منابع طبیعی و کمبود جدی زمین یکی دیگر از مشکلات سنگاپور برای تبدیل شدن به حکومتی مستقل بود. شاید بتوان همین محدودیتها را دلیل اصلی پیشرفت سنگاپور و برند ملی این کشور دانست که توانست برای خود هویت مستقلی کسب کند. معمار اصلی سنگاپور را باید «لی کوآن یو» دانست که داشتن ویژگیهای بارزی چون بصیرت، عملگرایی، پایداری حکومت و برنتابیدن در برابر فساد را میتوان از دلایل اصلی موفقیت کشوری دانست که در ظاهر هیچ شانسی برای موفقیت نداشت.
اما متاسفانه، برای کشورهایی که میخواهند موفقیت سنگاپور را تکرار کنند، یافتن یک «لی کوآن یو» دیگر، کار آسانی نیست. طولانی شدن یک حکومت، اغلب به استبداد و منفعتطلبی رهبران آنها میانجامد و این حاکمان، بیش از آنکه به فکر تامین منافع کلی کشور و مردمانشان باشند، بیشتر به محکم کردن پایههای حکومت و افزایش قدرت خود فکر میکنند که در این میان لی کوآن یو یک استثناست. با این حال، درسهای بسیاری میتوان از سنگاپور آموخت. عدم مدارای او با فساد، همراه با پرداخت دستمزدهای سخاوتمندانه به مقامات دولتی، باعث شد سنگاپور به «پاکدستترین» کشور آسیایی بدل شود. طبق شاخص فساد، این کشور از نظر شفافیت نظام مالی و نداشتن فساد مالی در رتبه هفتم جهان قرار دارد. سنگاپور همچنین توانست با وضع مالیات سنگین بر خودرو، ترافیک را در این شهر کنترل کند. در عوض، این کشور بودجه هنگفتی را برای توسعه شبکه حمل و نقل عمومی تخصیص داد. نظام آموزش عالی این کشور نیز که مبتنی بر زبان انگلیسی طراحی شده، تحصیل را برای تمامی دانشجویان خارجی تسهیل کرده است. بنابراین، شهرت سنگاپور، توسط همین سفیران، سینه به سینه به تمام جهان منتقل میشود. اما جدیترین تلاش
سنگاپور برای افزایش ارتباطات خارجی، به صنعت گردشگری منتهی میشود. اگرچه این کشور در برخی موارد قربانی موفقیت چشمگیر برخی همسایگان خود در منطقه شده اما به سختی میتوان جاذبههایی نظیر طبیعت بکر و فرهنگ غیرمعمول آن را که هر گردشگری را به خود جلب میکند، نادیده گرفت. گرچه، صنعت گردشگری همچنان ضعیفترین نقطه برند ملی سنگاپور است اما همچنان با داشتن رتبه هفتم از این حیث، به نظر جایگاه مطلوبی در این ردهبندی دارد. گرچه، از دست دادن لی کوآنیو برای مردم سنگاپور حزن بزرگی محسوب میشود، اما او از خود میراثی بهجای گذاشت که کمتر کسی میتواند بهتر از آن را برای سنگاپور رقم بزند. سنگاپور، امروز به عنوان یک کشور مدرن، خلاق، صنعتی و پذیرای دیگر ملتها محسوب میشود که از نظر فرهنگی بسیار غنی است که از این لحاظ همسایگانش، حتی مالزی هم به گردپای این کشور نمیرسند.
شیخنشینها در رتبه سوم
اکثر کشورهای حاشیه خلیج فارس، با توسعه چشمانداز روشنی که با کمک سرمایهگذاری سنگین برای برندهای خود تعریف کردهاند، قصد دارند راه سنگاپور را در پیش بگیرند. شهرهای قطری و اماراتی تا همین دو دهه پیش تقریباً ناشناخته بودند. اما دوبی و ابوظبی و به طور فزایندهای دوحه، در حال تکرار بسیاری از صفات بارزی هستند که سنگاپور به آن میبالد. شهرهای این دو کشور با داشتن بنادر و فرودگاههای بزرگ، به قطب حمل و نقل بینالمللی بدل شدهاند و در این زمینه نقش پررنگی را ایفا میکنند. هواپیماییهای «امارات»، «اتحاد» و «قطر»، پرچمداران حمل و نقل هوایی جهان هستند و درست مانند هواپیمایی سنگاپور و فرودگاه «چانگی»، نقش مهمی را برای کشورهای خود ایفا میکنند. در این کشورها، به مثابه سنگاپور، میزان جرم و جنایت پایین است بنابراین جای شکی برای سرمایهگذاران باقی نمیماند تا با فراق خاطر در این شهرها سرمایهگذاری کنند. در نتیجه، دو کشور قطر و امارات، در زمینه قدرت برندها، جزو 10 کشور برتر جهان هستند که این برای این کشورها با این وسعت کم و جوان، موفقیت بزرگی محسوب میشود. در
ردهبندی قدرت برند ملی، قطر با کسب 83 امتیاز در رده نهم قرار دارد. تمایل قطر برای تبدیل شدن به یک مقصد بزرگ سرمایهگذاری در حال حاضر بزرگترین قدرت این کشور محسوب میشود. ارکان سرمایهگذاری در این شاخص با کسب 86 امتیاز، قطر را در رتبه پنجم جهان قرار میدهد که سرمایهگذاری در این کشور را تقویت و خوشایند میکند. در این ردهبندی، صنعت گردشگری قطر با کسب 73 امتیاز از مجموع 100 امتیاز، همچنان ضعیفترین بخش اقتصادی این کشور است. با این حال، این امید میرود که با برگزاری جام جهانی فوتبال 2022 در قطر، این بخش از اقتصاد آن هم تقویت شود.
اما وضع امارات متحده عربی، حتی از قطر هم بهتر است. این کشور با کسب امتیاز کلی 86 از نظر قدرت برند ملی در رتبه سوم قرار دارد. نظام مالیاتی به شدت مساعد امارات، این کشور را از این حیث در صدر کشورهای جهان قرار میدهد و سرمایهگذاری را نیز در این کشور بسیار جذاب میکند. با این حال، امتیاز این امیرنشین از حیث کالا و خدمات چندان هم پایین نیست. همچنین، امتیاز صنعت گردشگری امارات، به طور منظم سیر صعودی را طی کرده است. امارات نیز مانند سنگاپور، به دلیل برخی کمبودها، چاره را در ساخت امکانات تفریحی و استراحتگاههای مجلل و ایجاد جاذبههای گردشگری مجلل دانست و سپس با احداث موزهای مانند موزه «لوور» فرانسه، سعی در افزایش بار فرهنگی جاذبههای گردشگری خود کرد. همچنین، پیشبینی میشود طی پنج سال آینده، در آستانه برگزاری نمایشگاه بینالمللی «اکسپوی 2020 دوبی» بخش کالاها و خدمات این کشور نیز رشد چشمگیری داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید