رئیس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر گردشگری تهران از دلایل افزایش سفر ایرانیها به گرجستان میگوید
جوانه گردشگری گرجستان در آسیای میانه
افزایش پروازها به مقصد گرجستان نشان میدهد حجم مسافر واردشده به این کشور با هتلها و واحدهای خدماتی همخوانی ندارد و در این رابطه دفاتر مجری تور گرجستان باید با در نظر گرفتن ارکان یک تور موفق که یکی از آنها به ارائه خدمات استاندارد اقامتی اختصاص دارد، مسافران خود را به این مقصد رهسپار کنند.
انفجارها و کودتا در ترکیه علاوه بر اینکه ناآرامی و اغتشاشاتی را در همسایه غربی ایران به وجود آورد، بلکه کسانی را که بلیت به مقصد این کشور خریده یا قصد سفر به آن را داشتند نیز با تردیدهای جدی مواجه کرد. در واقع این بمب گرچه در یک بعد خیابانها و فرودگاه استانبول را لرزاند اما بیش از آن هتلهای ترکیه بودند که از این واقعه تاثیر پذیرفتند و لرزش آن بیشتر در مناطق گردشگرپذیر این کشور احساس شد. البته ترکیه تازه داشت از تب این انفجارها خلاص میشد که کودتای نافرجام، آب سردی بر سر گردشگریاش ریخت. این در حالی است که آسیای میانه و به ویژه گرجستان در بهار صنعت توریسم خود به سر میبرد و هر روز بر تعداد تورهای ورود به این کشور افزوده میشود. انبوه گردشگران ایرانی بلیتهای خود را به مقصد تفلیس و باتومی میگیرند و حذف روادید گرجستان نیز نوید آینده بهتری از رشد مسافران ایرانی را به دستاندرکاران توریسم این کشور میدهد. با این تفاسیر اما آیا میتوان چنین نتیجه گرفت که گرجستان جایگزینی برای گردشگران خروجی ایران است که پیشتر به سمت شهرهای مختلف ترکیه میرفتند؟ آیا حذف روادید تنها عامل برای جلب گردشگران ایرانی است یا
علل دیگری موجب خرید بلیت به مقصد گرجستان شده است؟ رئیس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر سفر و گردشگری استان تهران در گفتوگویی با «تجارت فردا» علل این رشد را عنوان میکند و معتقد است آژانسهای ایرانی باید ظرفیتهای مراکز اقامتی و خدماتی این کشور را برای اجرای تورهای گردشگری درنظر بگیرند. رضا اباذری، در این گفتوگو استراتژی بلندمدت گرجستان برای توسعه توریسم را تشریح میکند و هشت هدف این کشور را در این زمینه برمیشمرد.
آمار و ارقام گردشگران خروجی به مقصد گرجستان نشان میدهد، این روزها این کشور به مقصد مهمی برای ایرانیها تبدیل شده است. به نظر شما حوادث رویداده در ترکیه اعم از ناامنیهای مبتنی بر بمبگذاری تا وقوع کودتا در این کشور به چه میزان در این تغییر جهت موثر بوده است؟ آیا میتوان گفت گرجستان درحال بدل شدن به مقصد شماره یک توریستهای ایرانی است؟
گردشگری را باید فراتر از یک کشور و در ابعاد منطقهای و فرامنطقهای بررسی کرد و از این دیدگاه میتوان بهتر به تاثیر اتفاقات رخداده در ترکیه روی صنعت توریسم پرداخت و آن را مورد کاوش قرار داد. وقوع کودتا در کشور همسایه غربی ایران در کنار ناامنیهای متاثر از حضور داعش در منطقه، علاوه بر گردشگران ایرانی سایر گردشگران از کشورهای دیگر را نیز در سفر به این کشور مردد کرده است. در مقابل برنامهریزی صاحبان اقامتگاهها و هتلهای گرجستان برای افزایش ظرفیت نیز توانسته است مجموعهای از زیرساختها را در این کشور برای پذیرش گردشگران مهیا کند. با این حال این مطلقاً به این معنا نیست که گرجستان در حال تثبیت به عنوان مقصد شماره یک گردشگران ایرانی است یا قرار است جایگزین مقصد دیگری
شود.
به موضوع توسعه زیرساختهای گرجستان نظیر هتلها و مراکز اقامتی آن اشاره کردید. آیا تعداد این واحدهای اقامتی در شهرهای گردشگرپذیر گرجستان به اندازهای هست که بتواند خدمات استاندارد را برای گردشگران و بهطور خاص مسافران ایرانی مهیا کند؟
افزایش پروازها به مقصد گرجستان نشان میدهد حجم مسافر واردشده به این کشور با هتلها و واحدهای خدماتی همخوانی ندارد و در این رابطه دفاتر مجری تور گرجستان باید با در نظر گرفتن ارکان یک تور موفق که یکی از آنها به ارائه خدمات استاندارد اقامتی اختصاص دارد، مسافران خود را به این مقصد رهسپار کنند زیرا در غیر این صورت گردشگر پس از سفر به این کشور با خدمات مغایر با آنچه انتظارش را میکشیده و در قراردادش عنوان شده، روبهرو میشود و این موضوع افزایش نارضایتی گردشگران را به دنبال خواهد داشت.
یکی از دلایل دیگری که گفته میشود در افزایش حجم سفر گردشگران به گرجستان تاثیرگذار بوده، به لغو روادید این کشور برای مسافران ایرانی بازمیگردد. شما چقدر با این گفته موافقید و فکر میکنید این مولفه تا چه میزان بر افزایش سفر ایرانیها به این مقصد موثر بوده است؟
لغو روادید را باید به عنوان شاخص در قالب یک بسته در کنار سایر عوامل دید و تاثیر آن را ارزیابی کرد. این اقدام موجب میشود اتباع کشورها به آسانی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و از رهگذر آسان شدن، سفر مناسبات گردشگری میان دو کشور نیز گسترش پیدا کند. در واقع این عامل به توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری نیز در کوتاه مدت منجر خواهد شد. از اینرو لغو یکطرفه روادید نیز به خودی خود اتفاق مثبتی در صنعت توریسم یک کشور محسوب میشود.
شما در حالی موافقت خود را با لغو یکطرفه روادید اعلام میکنید که بسیاری از کارشناسان به ویژه در حوزه سیاست و روابط بینالملل، این امر را عاملی برای کاهش اعتبار یک کشور دانسته و آن را به لحاظ دیپلماتیک مثبت ارزیابی نمیکنند.
من دیپلمات و سیاستمدار نیستم و نمیتوانم در این زمینه اظهارنظری داشته باشم. بنابراین برای گرفتن این تصمیم باید تمام جوانب را مدنظر قرار داد. اما میتوان با اطمینان گفت لغو روادید حتی به صورت یکطرفه در رشد اقتصاد گردشگری و تقاضای سفر به یک مقصد و در ارتقای فرهنگی میزبان نیز اثرگذار خواهد بود؛ چنانکه در افزایش سفر ایرانیها به گرجستان نیز بیتاثیر نبوده است.
برگردیم به این موضوع که گروهی معتقدند گردشگران کنونی گرجستان در واقع مسافران قدیمی ترکیه هستند و این گزاره را به نوعی تحلیل کنیم. آیا شما با این گزاره موافقید؟ یا بر این باورید که گردشگران این دو کشور را نمیتوان با هم مقایسه کرد؟
بارها گفتهام و بار دیگر نیز تکرار میکنم که مسافران مقصد سنتی ترکیه شرایط ویژه خود را دارند و نمیتوان گفت آنها به صورت صددرصدی هدف خود را به گرجستان تغییر دادهاند. کسانی که آسیای میانه را به عنوان مقصد سفر خود در نظر میگیرند، در واقع با هدفهای متفاوتی به این کشور سفر میکنند که ممکن است با گردشگران ترکیه همخوانی نداشته باشد.
شما در ابتدای گفتوگو اشاره کردید که این کشور فارغ از وقایع ترکیه و لغو روادید مجموعهای از اقدامات را برای پذیرش حجم بالای گردشگران تدارک دیده است. این موارد شامل چه چیزهایی میشوند؟
گرجستان در راستای جلب توریسم حضور پررنگی در برنامههای تلویزیونی بینالمللی دارد. سیانان یکی از شبکههایی است که در بخش تبلیغات خود، گردشگران را به رفتن به این کشور ترغیب میکند. در نیویورک تایمز این کشور به عنوان یکی از مقاصد اصلی در سال 2015 معرفی شد. در کنار همه اینها، کتابهای متعدد فرهنگی و راهنمای گردشگری درباره طبیعت و غذاهای این منطقه منتشر شده است. این موضوعات کمک میکند چنین مقصدی، بیش از پیش دیده شود و گردشگران را به خود جذب کند.
در این میان آژانسهای گردشگری این کشور به عنوان بخش خصوصی، در افزایش تعداد گردشگران چه نقشی داشته و دارند؟
دفاتر سفر و گردشگری پیشنهادهای قابل قبولی را به شرکتهای هواپیمایی ارائه میکنند و در کنار آن مشاوره در سطوح گسترده با هتلها و مراکز اقامتی و معرفی مراکز خود را بر عهده دارند. مجموع این اقدامات گرجستان را به یک مقصد جذاب بدل میکند. درواقع باید گفت برای دستیابی به چنین هدفی، مجموعهای از اقدامات لازم است.
به این ترتیب معتقدید بخش خصوصی و دولت در یک همگرایی توانستهاند تحرکی به صنعت گردشگری این کشور بدهند و از فرصتهای به دستآمده، بهره بگیرند؟
استراتژی گردشگری گرجستان در روند مشورتی گسترده دولت با سازمانها، توراپراتورها، سرمایهگذاران، مدیران مناطق حفاظتشده، هتلداران، راهنمایان گردشگری و شهروندان تدارک دیده شده است. به این ترتیب دولت یک استراتژی بلندمدت برای صنعت گردشگری تدوین کرده و درباره چگونگی اجرای آن از مشارکت تمام ذینفعان بهره گرفته است.
با این حساب شما این گزاره را تایید میکنید که این استراتژی بلندمدت که در آن تمام ذینفعان دخیل هستند توانسته است گرجستان را تبدیل به مقصدی جذاب نهتنها برای ایرانیها بلکه برای طیف گستردهای از گردشگران با ملیتهای مختلف کند؟
استراتژی گردشگری گرجستان در گفتوگو با افکار عمومی و تصمیمگیرندگان و بخش خصوصی موثر در این صنعت طراحی و در آن از مشاوران و متخصصان این صنعت بهره گرفته شده است. در این مسیر به حداکثر رساندن رضایت گردشگران، تنوع بازار و محصولات و افزایش سودآوری و پایداری این صنعت در کنار به حداکثر رساندن فرصتها برای ایجاد شغل لحاظ شده است. این مجموعه میتواند به توسعه گردشگری در این کشور کمک کند.
شما از یک برنامه راهبردی برای گرجستان صحبت میکنید؛ برنامهای که در بلندمدت خواهد توانست به نوعی صنعت گردشگری در این کشور را با تحول روبهرو کند. این برنامه چه اهدافی را شامل میشود؟
احترام به و افزایش حفاظت از میراث طبیعی و فرهنگی گرجستان، ایجاد تجربه منحصر به فرد و معتبر بر محور دارایی طبیعی و فرهنگی گرجستان برای بازدیدکنندگان، افزایش رقابت در سطح جهانی از لحاظ ارائه خدمات به گردشگران، جذب بازارهای پرسود از طریق افزایش موثرتر بازاریابی و تبلیغات، گسترش و افزایش توانایی گرجستان برای جمعآوری، تجزیه و تحلیل دادههای صنعت گردشگری و اندازهگیری عملکرد، گسترش سرمایهگذاری بخش دولتی و خصوصی در بخش گردشگری، افزایش فضای کسبوکار به منظور تسهیل افزایش سرمایهگذاری داخلی و خارجی و ایجاد همکاری بین دولت، صنعت، سازمانهای غیردولتی و جوامع محلی، هشت هدفی هستند که گرجستان در نظر گرفته و برای هر کدام نیز مجموعه اقداماتی را تدارک دیده است.
همین برنامهها سبب شد طی سالهای 2009 تا 2013 این کشور یکی از سریعترین نرخهای رشد گردشگری در سطح جهانی را به دست آورد و درآمد آن در این صنعت از 475 میلیون دلار به 8 /1 میلیارد دلار افزایش پیدا کند.
با وجود همه توضیحاتی که درباره برنامه بلندمدت گرجستان برای توسعه گردشگری بیان کردید، یکی از مشکلاتی که این کشور همانند ایران با آن مواجه بوده، متوسط پایین هزینههای هر بازدیدکننده در بازدید از این کشور است. آیا میدانید آنها برای رفع این معضل چه تمهیداتی اندیشیدهاند؟
متوسط هزینهکرد هر گردشگر در این کشور در روز 74 دلار بوده که کمتر از میانگین جهانی است. از اینرو آنها برای افزایش هزینهها به اقداماتی نظیر توسعه محصولات متنوعتر، گردشگری با کیفیت بالا، بهبود کیفیت خدمات و در نهایت ایجاد یک مقصد گردشگری در سطح جهانی اقدام کردهاند. مجموع این عوامل سبب تحریک تقاضای بینالمللی فراتر از کشورهای همسایه گرجستان خواهد شد.
شما به یک استراتژی بلندمدت با در نظر گرفتن تمام ذینفعان کلیدی این صنعت و دریافت نظرات آنها اشاره کردید؛ این در حالی است که ما در برنامههای گردشگری کشورمان این استراتژی را شاهد نیستم. برنامه جامع گردشگری کشور ما نیز هنوز تدوین نشده و درحالی که قرار بود این اتفاق تا پایان سال گذشته به وقوع بپیوندد، رئیس سازمان گردشگری ایران خبر میدهد که برنامه جامع تا پایان امسال تدوین خواهد شد؛ امری که هنوز هم با اما و اگر همراه است. همین فقدان برنامه جامع گردشگری و استراتژی بلندمدت در کشور ما موجب شده است در یک دوره گردشگری سلامت به عنوان هدف از سوی مسوولان مطرح و در یک دوره دیگر به گردشگری حلال به عنوان مزیت نسبی ایران اشاره شود. در کنار آن ما در ایران هنوز نتوانستهایم به برند گردشگری برسیم و از کمیته تعیین برند در حالی صحبت میشود که حتی اعضای این کمیته و مهلت رونمایی از این برند نیز معلوم نیست. با توجه به این تفاسیر آیا شما فکر میکنید الگوی گرجستان میتواند الگوی مناسبی برای ما در گردشگری باشد؟
نمیتوان به این شکل از الگوسازی صحبت کرد. هر کشوری شرایط خاص خود را دارد و اینکه ما بخواهیم ایران و
گرجستان را با هم مقایسه کنیم، قیاس معالفارق است و نباید به این شیوه درباره استراتژی گردشگری ایران سخن بگوییم.
یکی از مشکلاتی که همواره در موضوع گردشگری خروجی ایران مطرح بوده است، به تعداد معدود مقاصد سفر بازمیگردد؛ به این ترتیب که بخش اعظم مسافران به مقاصدی نظیر ترکیه یا امارات سفر و گروه معدودتری سایر مقاصد را برای سفر انتخاب میکنند. حالا با افزایش و هجوم گردشگران ایرانی به گرجستان بار دیگر این پرسش مطرح میشود که توزیع مقاصد گردشگری خروجی سفر بار دیگر تحتالشعاع این کشور قرار گیرد و در غیاب ترکیه، ما نتوانیم تمرکززدایی از مکانهای محدود را داشته باشیم. در اینباره نظرتان چیست؟
سفر به سمت مقاصد متفاوت از سوی گردشگران ایرانی و تشویق آنها به این امر نیاز به فرهنگسازی دارد. دستگاه دولت در کنار بخش خصوصی و سازمانهای مردمنهاد میتواند نسبت به تغییر الگوی سفر ایرانیان موثر باشد و آنها را برای بازدید از مقاصد دیگر ترغیب کند.
شما از جایگاه بخش خصوصی در این زمینه صحبت میکنید. به باور شما جایگاه بخش خصوصی و به صورت مشخص آژانسها در این فرهنگسازی و تنوع بخشی به مقاصد سفر اعم از داخلی و خارجی چگونه است؟
بخش خصوصی موظف است خدمات را با کیفیت و قیمت مناسب عرضه کند. اگر این خدمات به صورت استاندارد عرضه شود و در کنار آن شهروندان با مقصد آشنا نباشند، این مقصدیابی جدید با شکست مواجه خواهد شد. در واقع عرضه، تقاضا و فرهنگ از اضلاع موفقیت یک مقصد هستند و میتوانند به شکلگیری مقاصد مختلف کمک کنند.
به این ترتیب شما نقش بخش خصوصی را تنها در ارائه خدمات استاندارد میدانید و بقیه موارد را جزو وظایف دولت ارزیابی میکنید؟
بخش خصوصی تا حد مشخصی میتواند در این فرهنگسازی مشارکت کند و بیش از آن وظیفهای ندارد. این در حالی است که دولتها برای این کار بودجه دارند و باید روی بودجه سفر نیز برنامههای مشخصی را تدارک ببیند و آنها را اجرایی کنند؛ مشابه آنچه در حوزههای بهداشت یا آموزش و پرورش هزینه میشود. در دنیای امروز سفر از خدمات لوکس، به یک امکان ضروری تبدیل شده و در سبد مصرف خانوارها جایگاه مهمتری یافته است. دولتهای جهان در 30، 40 سال گذشته به مساله سفر و مزیتهای کشورشان توجه خاص داشته و در این زمینه برنامههایی را نیز اجرایی کردهاند.
با این همه، در حال حاضر در ایران حتی در بخش گردشگری داخلی نیز شاهد ساختار و ساماندهی نیستیم. در همین حال، صدمهزنی به آثار تاریخی و طبیعی به جزیی از گردشگری ما بدل شده و مسوولان از افتخاراتی نظیر 30 هزار گردشگر برای یک روستا صحبت میکنند! این در حالی است که به آسیبهای این گردشگری انبوه هیچگاه اشاره نمیشود. در توسعه گردشگری ما معتقدیم منابع باید به گونهای مورد بهرهبرداری قرار گیرند که به صورت پایدار حفظ شوند و این امر علاوه بر اطلاعرسانی یک مقصد نیاز به آموزش دارد.
شما به بهرهبرداری پایدار از یک مقصد اشاره کردید؛ این در حالی است که به باور کارشناسان گردشگری در این بهرهبرداری ناپایدار آژانسها نقش اساسی دارند. درباره مقاصد گردشگری شاهدیم با معرفی و شهرت یک مقصد، آژانسها فارغ از ظرفیت آن، نسبت به گردشگری انبوه اقدام میکنند و پس از مدتی با تخریب آن مقصد و از رونق افتادن آن سراغ منطقهای دیگر میروند. به نظر شما در این رویه که در گردشگری ایران و به ویژه در حوزه اکوتوریسم رواج پیدا کرده، آژانسها نباید مسوولیتپذیرتر عمل کنند؟
مجدداً تکرار میکنم که بخش خصوصی تنها موظف است خدمات خود را با قیمت مناسب و شرایط استاندارد ارائه کند. این بخش اگر نتواند در ارائه برنامههای خود به سود برسد، چطور میتواند مالیات پرداخت کند، کارآفرینی و اشتغالزایی کند، گردشگری را توسعه دهد، خدمات استاندارد ارائه دهد، منابع و افتخارات ملی را به نمایش بگذارد، ثروت را در جوامع محلی توزیع کند. در واقع توجه به اینکه دفاتر مجری سفر بنگاههای اقتصادی هستند که بر مبنای فرمول هزینه-فایده فعالیت میکنند، بسیاری از مشکلات را حل میکند. از این جهت تعیین ظرفیت برد و فرهنگسازی، وظایفی نیست که
شما از بخش خصوصی انتظار انجام آن را داشته باشید. تعیین ضوابط گردشگری یک وظیفه حاکمیتی است و دفاتر مجری تور در مقابل، معتبر بودن و داشتن کارت راهنمای تور و خدمات باکیفیت را تضمین میکند.
مسوولیت اجتماعی شرکتها موضوعی است که هماکنون نیز به عنوان یک امر پذیرفتهشده در اقتصاد جهانی لحاظ میشود. شما فکر میکنید در شرایطی که دولت همواره از کمبود بودجه شکوه و شکایت دارد و حتی در صورت تهیه بودجه و انجام مطالعات ظرفیت برد، این اطلاعات همانند اسرار دولتی در بایگانیها باقیمانده و اطلاعات آن در اختیار دیگران قرار نمیگیرد، بخش خصوصی خود نباید نسبت به برگزاری تورها با توجه به ظرفیت یک منطقه اقدام کند؟ در مورد این موضوع شما در خصوص لزوم توجه به ظرفیتهای مقصدی مثل گرجستان نیز اشاره کردید تا منجر به نارضایتی گردشگر نیز نشود.
هر واحدی موظف است وظایف خود را انجام دهد و قاعده همین است. مردم اگر بخواهند به صورت خودجوش یک فعالیت را انجام دهند میتوانند این کار را بکنند. به عنوان مثال در حفاظت از محیط زیست بنده به عنوان یک شهروند و علاقهمند به این عرصه میتوانم در موضوعاتی نظیر کاهش بحران آب یا آلودگی هوا فعالیتهایی را صورت دهم یا نسبت به جنگلخواری، زمینخواری، ریزگردها و حیات وحش اقداماتی را در قالب یک سازمان مردمنهاد به انجام برسانم. اما نباید اشتباه کنیم و وظیفهای بیشتر از آنچه
در توان ماست را بر عهده بگیریم. چنانچه پیش از این نیز تاکید کردم، یک دفتر سفر و گردشگری موظف است نسبت به ارائه خدمات استاندارد اقدام کند. شناسایی مقصد، دریافت مجوزها، سرمایهگذاری و پذیرش ریسک از دیگر مسائلی است که این دفاتر نسبت به آن اقدام میکنند. مدیران دفاتر سفر و گردشگری تلاش میکنند مقاصد سفر را برای طیفهای متفاوت درآمدی در نظر بگیرند و سفر را به یک امر دستیافتنی برای بیشترین جمعیت لحاظ کنند که همین امر برنامهریزیهای گسترده را از سوی آنها میطلبد. بنابراین شما نمیتوانید انتظار داشته باشید آنها جدا از این مسوولیتها، وظایف حاکمیتی را به واسطه کمبود بودجه دولت بر عهده بگیرند.
دیدگاه تان را بنویسید