تاریخ انتشار:
چرا جامعه ایرانی با کارآفرینان ما بیگانه است؟
ریشهیابی غفلت از کارآفرینان
برای بررسی اینکه چرا جامعه ایرانی با کارآفرینان ما بیگانه است، دو دلیل بنیادین و مهم وجود دارد که میتوان آنها را به صورت مبسوط شرح داد. یک دلیل ساخت و بافت فرهنگ کشور ماست که در این مورد باید اذعان کرد ساخت و بافت متناسب با کارآفرینی در کشور ما وجود ندارد. وقتی ما بررسی میکنیم و وضعیت ایران را با سایر کشورهای پیشرفته یا در حال توسعه در دنیا تطبیق میدهیم به این نکته میرسیم که در دیگر کشورها از همان بدو دورههای آموزشی افراد، مساله خلاقیت، نوآفرینی و کارآفرینی در بین افراد از یک اهمیت و جلوه به خصوصی برخوردار است. در مقابل وقتی وضعیت ایران بررسی میشود یک سوال و پاسخ کوتاه گویای نگاه فرزندان ایرانزمین به مقوله کسب و کار است. وقتی از یک دانشآموز ایرانی پرسیده میشود که در آینده چه شغلی میخواهید داشته باشید پاسخ آنها به سه عبارت ختم میشود: پزشکی، خلبانی و مهندسی.
هر سه این شغلها به شکلی است که شاغلان در آن مناصب، در سازمانهایی باید شاغل شوند که ساخته و پرداخته دولت و دستگاههای دولتی است. ما کمتر به این مفهوم میرسیم که یک فرزند ایرانزمین در پاسخ به آینده شغلیاش بگوید من میخواهم نوآفرینی و کسب و کاری را راهاندازی کنم. بنابراین یک مساله نوع نگاه و برداشتی است که مردم ما نسبت به مقوله کسب و کار و کارآفرینی دارند.
نفت و غفلت از کارآفرینان
موضوع دوم که منجر به این شده کارآفرینان ما کمتر مورد توجه قرار بگیرند و جامعه ایرانی با کارآفرینان ما بیگانه باشد و شاید به نوعی زمینه دلیل اول این مساله هم باشد، جنس درآمدهایی است که دولت دارد. عموم عایدیها و حجم قابل توجه درآمدهای دولت ایران، از درآمدهای نفتی و فروش منابع استحصال میشود و به دست میآید. چنین دولتی که نفت بنیان است و با یک نگاه نفتی کشور را اداره میکند و کمتر نگاه به عوارض و مالیاتها دارد، کارآفرینان مغفول هستند. در این شیوه حکمرانی اقتصادی طبیعی است که کارآفرینان مغفول بمانند و این قشر کمتر مورد توجه قرار بگیرند. اگر دولت ما یک دولت با درآمدهای مبتنی بر تکیه بر درآمدهای مالیاتی، عوارض و عواید اینچنینی باشد خودش را در خدمت و اختیار کارآفرینان قرار میدهد و در این شرایط که در خدمت و اختیار کارآفرینان قرار بگیرد به یک دولت خدمتگزار به کارآفرینان تبدیل میشود و جایگاه فعالان اقتصادی هم در این شیوه حکمرانی اقتصادی، برجسته خواهد شد. چرا که آنوقت دولت میداند محل تامین درآمدهایش برای اداره کشور در راستای وظایف حکمرانیاش از محل فعالیت فعالان اقتصادی است که دولت در سیاستگذاریهای خودش با
رعایت قیود، حدود و ثغور مربوط به اقتصاد ملی، مساله محیط زیست و قیودی از این دست اقدام به این میکند که درآمد کارآفرینان و صاحبان کسب و کارش افزایش پیدا کند.
چون افزایش درآمدهای این قشر مورد اشاره منجر به افزایش درآمدهای دولت و منجر به گسترده شدن چتر رفاه و تامین اجتماعی از سوی دولت خواهد شد.
اما اقتصاد ما، از یک بنیاد نفتی طی حدود یک قرن اخیر برخوردار شده و به همین دلیل کمتر این نگاه در آن وجود داشته است. با این حال مثلاً مالزی، ویتنام و کشورهای اینچنینی در حال توسعه را که ارزیابی کنیم، میبینیم کارآفرینان آنها از جایگاه ویژهای در این کشورها برخوردار هستند. این به دلیل آن است که دولت آنها میداند روش درآمدش از محل ارزشآفرینی این کارآفرینان است. همینطور کشور کره جنوبی هم وضعیتش اینچنینی است. وقتی ما این شرایط را داشته باشیم شاهد خواهیم بود که روزبهروز جایگاه کسانی که کارآفرینی میکنند از ارزش بالاتری برخوردار خواهد شد.
این دو دلیل مهمی است که در کشور ما باعث شده کسانی که کسب و کاری ایجاد کردند به آن جایگاه واقعی و ارزنده خود نرسند. با این حال در مقابل شاهد این بودیم وقتی که از همین طبقه کارآفرین و نوآور از ایران به کشورهای دیگری کوچ میکنند بلافاصله دولتها آنها را فارغ از هرگونه ملیتی به عنوان یک کارآفرین و کسی که سطح اشتغال و رفاه کشورش را بالا میبرد، جذب میکنند. این دو نکته باعث شده کارآفرینان ما به جایگاه خودشان نرسند.
تصورات غیرواقعی از کارآفرینان
از سوی دیگر ما شاهد گلایه کارآفرینان از واقعی نبودن تصورات عمده مردم از آنها هستیم. علت چه میتواند باشد و باید برای حل این مساله چه کرد؟ در قشر کارآفرینان ما هم مانند هر قشری از اقشار اجتماعی افراد خوب و بد وجود دارد. در هر صنف یا گروههای اجتماعی که بررسی شود یکسری انسانهای خوب و محترم و یک دسته هم انسانهای نادرست و فرصتطلب وجود دارد. در کشور ما بنا به همان دو دلیل مورد اشاره، آن بخش فرصتطلب و افرادی که تنها به منفعت خودشان فکر میکنند برجستهتر و بارزتر شده است و شاید به همین دلیل تصور مناسبی از کارآفرینان ما وجود ندارد. در همین حال کارآفرینان ما با همه محدودیتها و با وجود همه معضلاتی که پیش پای آنها وجود دارد برای اینکه اقتصاد ایران به جایگاه ملی و ارزنده خودش دست پیدا کند، باید در کنار کسب و کار اقتصادی خودشان، به اندازه وسع و توانشان به موضوع مسوولیتهای اجتماعی و تهیه ساز و کاری برای حمایت از اقشار مختلف متناسب با کسب و کار خود بپردازند، تا یک جلوه و وجهه مثبت، ارزنده و سازندهای در عرصه اجتماع از موضوع سرمایه و کسب و کار در ذهن مردم شکل بگیرد و از این طریق بتوانند برای شکلگیری دیدگاه
کارآفرینان در جامعه نقش موثری داشته باشند.
مشکلات مستندسازی از زندگی کارآفرینان
در بخش دیگر این تحلیل، به موضوع مشکلات در مستندسازی از زندگی کارآفرینان اشاره خواهد شد. مشکلی که در عرصه مستندسازی از زندگی این کارآفرینان وجود دارد این است که ما اساساً در جامعهای مشغول به زندگی هستیم که نگاه مستندسازی به فعالیتها کمتر وجود دارد. به مردم جامعه که نگاه شود خواهیم دید کمتر کسی دنبال مستندسازی از زندگی خود است. کارآفرینان کشور ما هم یک بخشی از این اقشار اجتماعی ما هستند. یکی از معضلات جدی در گردآوری زندگی کارآفرینان فقدان همین فرهنگ مستندسازی در بین آنهاست که باعث میشود ما حداقل زندگی کارآفرینان را به روایت خودشان و مبتنی بر مستندات و مکتوبات خودشان نتوانیم گردآوری کنیم. متاسفانه ما از این بابت در فقر بزرگی به سر میبریم. همچنین به دلیل اینکه اهمیت و جایگاه برجسته کارآفرینان در اقتصاد ملی شکل نگرفته، ما در سطوح مختلف شاهد این هستیم که نگاه مستندسازانه و مکتوبنگارانه نسبت به فعالیت کارآفرینان وجود ندارد. اما نسبت به سرگذشت یک شاعر یا یک نویسنده و اقشار مشابه آنها شاهد مستندانی از طرف نهادهای ذیربط و سازمان اسناد هستیم و این منجر به این میشود که اطلاعات درباره این اقشار با سرعت و سهولت
بیشتری گردآوری شود.
اما نسبت به کارآفرینان ما به دلیل اینکه این نگاه فرهنگی در سطح جامعه شکل نگرفته و بنا به همان دلایل مورد اشاره، نهادهای اجتماعی مرتبط با مستندسازی هم کمتر نسبت به آن حساسیت داشتهاند.
اینها مسائل بزرگی در گردآوری سرگذشت کارآفرینان ماست که البته ما در سالهای اخیر به نوعی سعی کردهایم این نگاه حساس را در مجموعه نهادهایی مثل کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و سازمان اسناد ملی به وجود بیاوریم و اسناد کارآفرینان ما گردآوری و جمعآوری شود. همچنین در نهاد متولی بخش خصوصی یعنی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران اتفاقاتی رخ داده که این نگاه مستندسازانه نسبت به کارآفرینان ما با جدیت بیشتری پیگیری شود و اقداماتی شده که امید است بتواند گذشته را به خوبی و به درستی به تصویر بکشد تا ما بتوانیم با شناخت گذشته و درک وضعیت حال، نقشه راه خوبی را برای آینده ترسیم کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید