تاریخ انتشار:
سایه شک و تردید همیشگی بر سر مواد غذایی در ایران
آلودگی یا آلودهانگاری؟
ماجرای گوشتهای آلوده سال ۱۳۸۱ را یادتان هست؟ ماجرای پرسروصدای گوشتهای وارداتی که ادعا میشد دچار آلودگی خطرناکی است. هیچوقت معلوم نشد که این آلودگی خطرناک دقیقاً چیست، اما موضوع ماهها در رسانهها مطرح بود و متولیان واردات این گوشتها را به اتهام «اقدام علیه بهداشت عمومی» به دادگاه کشاند.
هر بار دامان یکی از خوراکیها را میگیرد: یک بار گوشت قرمز است، یک بار برنج. یک بار نوبت آب آلوده به نیترات است و بار دیگر شیر پرچرب. هر بار صحبت از مضرات و آلودگیهای یکی از انواع مواد غذایی میشود و مردم برای مدتی آن خوراکی را تحریم میکنند. اما بعد از مدتی، همه چیز فراموش میشود و آش همان آش است و کاسه همان کاسه. نه معلوم میشود که آیا خوراکی تحریمشده واقعاً آلوده بوده یا نه، و نه مردم خاطرجمع میشوند که خطر برطرف شده یا نه. فقط ماجرا مشمول مرور زمان میشود و البته عدهای از صاحبان صنعت یا بازرگانان با ضررهای هنگفت مواجه میشوند و چهبسا برای همیشه از بازار این محصولات بیرون میروند.
ماجرای گوشتهای آلوده سال 1381 را یادتان هست؟ ماجرای پرسروصدای گوشتهای وارداتی که ادعا میشد دچار آلودگی خطرناکی است. هیچوقت معلوم نشد که این آلودگی خطرناک دقیقاً چیست، اما موضوع ماهها در رسانهها مطرح بود و متولیان واردات این گوشتها را به اتهام «اقدام علیه بهداشت عمومی» به دادگاه کشاند. با این حال، در جریان محاکمه، اتهامها اندکاندک به «واردات غیرمجاز گوشت، حمل غیربهداشتی محمولهها و جعل مهر و نشان سازمان گوشت» تغییر یافت و معلوم شد از آن «آلودگی خطرناک» خبری نبوده است. مقامات رسمی در همان زمان تاکید کردند که هیچ مورد بیماری ناشی از مصرف گوشتهای آلوده در مراکز بهداشتی مشاهده نشده است، اما جوی که علیه «گوشت وارداتی» در سراسر کشور ایجاد شد، احتمالاً تعداد زیادی از بازرگانان واردکننده محصولات سالم و قانونی را نیز از بازار رقابت خارج کرد.
این اتفاق در سالهای بعد هم بارها و بارها درباره محصولات مختلف به وقوع پیوسته است. ماجرای وجود نیترات در آب تهران در سالهای مختلف به طور متناوب مطرح شده و هر بار هم بعد از مدتی به فراموشی سپرده شده است؛ البته در هر نوبت، کارخانههای تولید آب معدنی، با تبلیغات «آب بدون نیترات» خود از این آب گلآلود ماهیهای بسیار گرفتهاند. قصه آلودگی گندم و چای و برنج وارداتی هم در یکی دو سال اخیر مطرح شده است؛ درباره برنج ابتدا گفته شد که برخی برندهای برنجهای وارداتی به مواد شیمیایی (سرب و کادمیوم) آلوده هستند. مدتی بعد، نام 13 نوع برنج وارداتی به عنوان برنجهای آلوده معرفی و از مردم خواسته شد به سمت آنها نروند. اما کار به همینجا ختم نشد؛ کمکم شایع شد که برنجهای ایرانی هم به آرسنیک آلوده است و این ماجرا تا مدتها برنجکاران و تاجران برنج را تحت تاثیر قرار داد.
این روزها بحث استفاده از روغن پالم در تولید لبنیات پرچرب داغ است. در این مورد هم همانند موارد مشابه سالهای قبل، هنوز کسی نمیداند که اولاً مضرات این روغن واقعاً چقدر است؟ آیا کاربرد آن در محصولات لبنی، صرفاً نوعی تقلب و «غش در معامله» است، یا خطراتی جدی را متوجه سلامت مصرفکنندگان میکند؟ و ثانیاً استفاده غیرمجاز از آن در میان تولیدکنندگان محصولات لبنی چقدر رواج دارد؟ با این حال، جوی که علیه محصولات لبنی ایجاد شده، باعث شده است که بسیاری از خانوادهها این نوع محصولات را از سبد مصرفی خود خارج کنند. در نهایت، این موج هم میگذرد و مصرف شیر و ماست بار دیگر به وضع سابق برمیگردد، اما این سوال باقی میماند که چرا هر بار بر پایه اطلاعات غیرقطعی و غیردقیق، هم احساس ناامنی غذایی به جامعه تزریق میشود و هم یک صنعت بزرگ با بحران مواجه میشود؟
دیدگاه تان را بنویسید