شناسه خبر : 15972 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

درس‌هایی از آزمون PISA

فرهنگ یا سیاست؟

طرفداران فوتبال باید چهار سال برای هر جام جهانی منتظر باشند اما رقابت‌های تحصیلی جهان هر سه سال یک‌بار برگزار می‌شوند. در ۶ دسامبر سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه(OECD) که از کشورهای ثروتمند تشکیل می‌شود نتایج ششمین آزمون بین‌المللی دانش‌آموزی(PISA) را منتشر کرد.

طرفداران فوتبال باید چهار سال برای هر جام جهانی منتظر باشند اما رقابت‌های تحصیلی جهان هر سه سال یک‌بار برگزار می‌شوند. در 6 دسامبر سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه (OECD) که از کشورهای ثروتمند تشکیل می‌شود نتایج ششمین آزمون بین‌المللی دانش‌آموزی (PISA) را منتشر کرد. این آزمون مهارت‌های خواندن، ریاضیات و علوم دانش‌آموزان 15ساله را در سراسر جهان اندازه‌ می‌گیرد. نتایج آزمون درس‌هایی را برای سیاستگذاران جهان به همراه دارد. سال گذشته حدود 540 هزار دانش‌آموزی که حداقل شش سال تحصیلی را گذرانده‌اند در 72 کشور یا منطقه در آزمون‌های مشابه شرکت کردند. سپس سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه نتایج آزمون‌ها را به شکل استاندارد خلاصه کرد. در داخل سازمان میانگین نتایج برای هر موضوع 490 امتیاز بود. هر 30 امتیاز بالاتر از میانگین معادل یک سال آموزش در مدرسه تلقی می‌شود.
سنگاپور که بالاترین نمرات آزمون را دارد عملکردی تحسین‌برانگیز از خود نشان داد و بهترین رتبه را در تمام موضوعات کسب کرد. به عنوان مثال کسب میانگین 564 در ریاضی از سوی نوجوانان سنگاپور نشان می‌دهد این دانش‌آموزان تقریباً سه سال از همتایان آمریکایی خود (با معدل 470) جلوترند.
سایر کشورهای آسیای شرقی همانند 15 سال گذشته‌ای که آزمون برگزار می‌شود در اکثر موضوعات نمرات خوب داشتند. ژاپن، کره جنوبی، هنگ‌کنگ و ماکائو که قلمروهای خودمختار چین هستند و تایپه پایتخت تایوان در علوم و ریاضیات نمراتی بالاتر از میانگین کسب کردند. در سایر مناطق کانادا و فنلاند نمراتی هم‌تراز با هنگ‌کنگ در خواندن داشتند. استونی در علوم نمره‌ای معادل ژاپن و در ریاضیات نزدیک به کره جنوبی گرفت. این کشور هم‌اکنون هم‌‌تراز با فنلاند است که بهترین عملکرد را در اروپا داشت. در مقابل، فنلاند که بهترین عملکرد را در اولین آزمون PISA داشت اکنون بالاتر از میانگین است اما نمرات آن از سال 2006 رو به کاهش بوده‌اند.
مخالفان آزمون می‌گویند که نتیجه‌گیری منطقی از آن همانند آن است که فرد بخواهد در یک کلاس شلوغ صدای خود را بشنود. آنها عقیده دارند یادگیری چیزی فراتر از عملکرد خوب در آزمون‌هاست. علاوه بر این،‌ منتقدان می‌گویند نمی‌توان از نتایج چیز مفیدی فهمید چراکه این والدین هستند که فرزندان درسخوان پرورش می‌دهند. جان جریم از دانشگاه لندن می‌گوید تنها راه برخی کشورها برای رسیدن به قدرتمندان آسیای شرقی آن است که «مادران ببرگونه» و «اصلاحات فرهنگی گسترده» داشته باشند.
آزمون PISA اشکالاتی هم دارد. این آزمون یکی از چندین آزمون‌ استاندارد‌شده است و آزمون‌ها تنها هدف یادگیری نیستند. اما این آزمون مهم است. بنا به دلایلی قابل قبول،‌ این آزمون تاثیرگذارترین گزارش پژوهشی در تحصیل است. آزمون رهنمودهای مناسبی به سیاستگذاران می‌دهد تا بدانند برای ترمیم نظام مدارس چه کاری انجام دهند. موضوع مهم دیگر آن است که به سیاستگذاران می‌گوید چه کاری نباید انجام دهند.
آزمون PISA می‌گوید در کشورهای فقیر میزان هزینه‌کرد به ازای هر دانش‌آموز رابطه مستقیمی با کسب نمرات بالاتر دارد. اما در کشورهای ثروتمند که برای دانش‌آموزان از 6 تا 15‌سالگی بیش از 50 هزار دلار هزینه می‌کنند این رابطه معنادار نیست. میانگین نمرات دانش‌آموزان لهستان و فنلاند در درس علوم یکسان است هرچند دانمارک 50 درصد بیشتر از لهستان به ازای هر دانش‌آموز هزینه می‌کند.
از دیدگاه نتایج آزمون PISA، فرستادن کودکان به مدارس خصوصی یک جنبه دیگر اتلاف پول است. در کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه دانش‌آموزان مدارس دولتی در مقایسه با همتایان خود در مدارس خصوصی در علوم نمره کمتری می‌گیرند. اما اگر پیش‌زمینه اقتصادی و اجتماعی دانش‌آموزان ملاک مقایسه قرار گیرد این موضوع کاربرد ندارد. با وجود اینکه فقر ارتباط مستقیمی با کسب نمرات پایین دارد اما سرنوشت‌ساز نیست. احتمال اینکه دانش‌آموزان فقیر در کشورهای عضو OECD نسبت به همتایان ثروتمند خود کمتر از سطح مطلوب علوم بدانند سه برابر است. دانش‌آموزانی که والدین خارجی دارند عملکرد ضعیف‌تری نشان می‌دهند. با وجود این در کل کشورهای سازمان 29 درصد از دانش‌آموزان فقیر در میان چارک اول قرار می‌گیرند. در سنگاپور، ژاپن و استونی نیمی از دانش‌آموزان فقیر در میان برترین‌ها قرار می‌گیرند.

پول همه چیز نیست
این امر ما را به یافته دیگری می‌کشاند: موفقیت‌ها و مساوات بیشتر لزوماً رابطه متقابل انحصاری ندارند. در کشورهای کانادا، دانمارک، ‌استونی، هنگ‌کنگ و ماکائو دانش‌آموزان نمراتی بالاتر از میانگین دارند در حالی که بین نتایج و پیش‌زمینه اجتماعی دانش‌‌آموزان رابطه قدرتمندی مشاهده نمی‌شود. یکی از دلایل موفقیت استونی کاهش جمعیت آن است. در 20 سال گذشته شمار دانش‌آموزان خردسال در مقایسه با تعداد معلمان به سرعت کاهش یافته است. در دو دهه قبل به ازای هر 20 دانش‌آموز یک معلم وجود داشت اما اکنون هر 12 دانش‌آموز یک معلم دارند. با وجود اینکه کاهش اندازه کلاس از نظر هزینه‌ای مقرون به صرفه نیست دانش‌آموزان استونی از این تحول جمعیتی نفع برده‌اند چراکه آنها -به ویژه دانش‌آموزان عقب‌افتاده- از کمک‌های اضافی برخوردار شده‌اند.
به گفته مارت لیدمت یکی از مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش استونی، این کشور عامدانه رویکردی منحصر به فرد اتخاذ کرده است. استونی به هر قیمت تلاش کرد تا دانش‌آموزان مردود نشوند. مردود شدن دانش‌آموز به خودی خود اشکالی ندارد اما ممکن است باعث شود معلمان برای درس دادن به دانش‌آموزان کندتر به اندازه کافی تلاش نکنند. از سوی دیگر ممکن است تعصب یا تبعیض در این امر دخالت کند. در کشورهایی مانند روسیه،‌ اسلواکی و جمهوری چک دانش‌آموزان ضعیف احتمال مردودی بیشتری دارند هرچند دستاوردهای تحصیلی آنها بالاست. همانند فنلاند و کانادا،‌ کشور استونی تلاش می‌کند انتخاب بر مبنای توانایی‌ها را در حداقل ممکن نگه‌ دارد. در این کشور هدایت دانش‌آموزان به مسیرهای تحصیلی یا حرفه‌ای تا 15 یا 16‌سالگی به تاخیر می‌افتد. آقای لیدمت می‌گوید این امر باعث می‌شود دانش‌آموزان دیرتر شغل پیدا کنند اما سواد بیشتر و دانش ریاضیات به آنها کمک می‌کند به سرعت با تحولات بازار کار سازگار شوند و مهارت‌های جدید یاد بگیرند. در مقابل اگر دانش‌آموزان در سنین پایین‌تر از مسیر تحصیل خارج شوند (چه در مسیر کار قرار گیرند و چه به کلاس‌های آسان‌تر هدایت شوند) آنگاه شکاف بین کودکان فقیر و ثروتمند بزرگ‌تر خواهد شد. در هلند نتایج دانش‌آموزان مدارس حرفه‌ای نشان می‌دهد آنها از همتایان خود در مدارس عادی سه سال عقب‌ترند. آندریاس شلیچر رئیس واحد آموزش و تحصیل در سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه می‌گوید: هر چه شما در امر تحصیل گزینشی‌تر عمل کنید در جامعه نیز گزینشی‌تر خواهید بود.
همه این موارد نشان‌ می‌دهند کشورها چه کارهایی را نباید انجام دهند. اما آیا می‌توان درس‌هایی را از بهترین عملکردها آموخت؟ یا اینکه موفقیت بهترین‌ها محصول والدین سخت‌گیر و آموزش‌های پس از مدرسه است؟ لوسی کریهان نویسنده کتاب «سرزمین باهوش‌ها» که درباره کشورهای دارای بهترین عملکرد در آزمون PISAاست عقیده دارد سیاست به همان اندازه فرهنگ مهم است. او اشاره می‌کند که در اکثر کشورهای موفق آموزش رسمی کودکان از شش یا هفت‌سالگی آغاز می‌شود. در مقابل آنها از آموزش‌های اولیه برای آماده کردن کودکان برای مدرسه از طریق یادگیری مبتنی بر بازی و تمرکز بر مهارت‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. سپس کودکان تا 16سالگی در مسیر تحصیل رسمی قرار می‌گیرند. حتی در سنگاپور که دانش‌آموزان از 13‌سالگی به مدارس حرفه‌ای هدایت می‌شوند تلاش می‌کرد دانش‌آموزان به استانداردهای بالایی در خواندن و ریاضیات دست یابند.
کشورهای دارای بهترین عملکرد به جای تمرکز بر ساختار نظام مدارس به آنچه در کلاس می‌گذرد توجه دارند. در کشورهای OECD نمرات دانش‌آموزان با پیش‌زمینه اقتصادی آنها ارتباط دارد اما کارهای خاصی نیز هستند که در بهترین مدارس و از طریق بهترین معلمان انجام می‌گیرند. در کشورهای دارای بهترین عملکرد با معلمان به عنوان افراد حرفه‌ای برخورد می‌شود و معلمان نیز همان‌گونه رفتار می‌کنند. معلمان وقت دارند تا درسنامه تهیه کنند و از همکاران خود چیز یاد بگیرند. آنها هدایت‌گر آموزش کلاسی هستند و تحت تاثیر دانش‌آموزان قرار نمی‌گیرند. ارتقای شغلی آنها بر اساس نتایجی است که ایجاد می‌کنند نه بر مبنای فشارهای اتحادیه صنفی. از تمام دانش‌آموزان انتظارات زیادی وجود دارد و استانداردهای بالایی نیز اجرا و رعایت می‌شوند.

آرژانتین علاقه‌مند
دانش‌آموزانی که در آزمون سال 2015 شرکت کردند محصول سیاست‌های چندساله بودند. تمرکز مداوم کشورهای دارای بهترین عملکرد باعث شد کشورهایی که پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌‌ای داشتند مورد بی‌توجهی قرار گیرند. از سه سال پیش شهر بوئنوس آیرس بالاترین جهش را در کل نمرات داشته است. نمرات دانش‌آموزان این شهر در علوم،‌ خواندن و ریاضی به ترتیب 475، 475 و 456 بود. هدف اولیه استبان بولریچ که از 2010 تا 2015 وزارت آموزش و پرورش را بر عهده داشت آن بود که اطمینان یابد به دانش‌آموزان درس داده می‌شود. طبق محاسبات او،‌ معلمان هر سال 10 تا 12 روز (هفت درصد از زمان کلاسی) را در اعتصاب بودند. او برای کاهش غیبت معلمان شماره تلفن همراهش را عمومی ‌کرد و به تماس معلمان عصبانی پاسخ داد و توانست تعداد روزهای غیبت معلمان را کاهش دهد. سپس او نوعی معامله را به آنها پیشنهاد کرد: حقوق بالاتر در ازای آن که آنها کار خود را جدی بگیرند. قدرت اتحادیه‌ها برای تصمیم‌گیری در مورد ترفیع ضعیف‌تر شد. او همچنین آموزش شغلی معلمان را عملی‌تر و سخت‌گیرانه‌تر کرد. پرتغال کشور دیگری بود که پیشرفتی هرچند آرام‌ داشت. از سال 2006 این کشور نمرات خود را در هر موضوع به اندازه یک‌ سال تحصیلی بالاتر برد و توانست آمریکا را پشت‌ سر گذارد. سه دلیل برای پیشرفت یکنواخت پرتغال وجود دارد: اول، با معرفی آزمون‌های استاندارد توجه خود را به نتایج معطوف کرد. دوم، از سال 2011 برنامه آموزشی جدیدی با استانداردهای بالاتر به اجرا گذاشته شد. سوم، میزان جداسازی دانش‌آموزان بر اساس توانایی‌ها کاهش یافت و فقط به صورت موقتی و مقطعی اجرا شد. دانش‌آموزانی که دیرتر یاد می‌گرفتند در همان کلاس‌های خود آموزش بیشتری می‌دیدند. نتایج PISA همیشه داستان موفقیت‌ را بازگو نمی‌کند. استرالیا یکی از چندین کشوری است که شاهد کاهش نمرات خود بودند. میانگین نمرات این کشور در ریاضیات از سال 2003 از 524 به 494 رسید که معادل یک سال افت تحصیلی است. استرالیا یکی از معدود کشورهای ثروتمندی است که دانش‌آموزان مجبور نیستند برای فارغ‌التحصیل شدن امتحان ریاضی بدهند. کاهش کیفیت آموزش نیز عاملی دیگر است. متقاضیان حرفه معلمی در مقایسه با دهه‌های 1980 و 1990 عملکرد ضعیف‌تری در کارنامه‌ تحصیلی خود داشته‌اند.
آزمون PISA تاثیر کمی بر سیاستگذاران داشته است. به عقیده آقای بولریچ این آزمون همانند یک عکس رادیولوژی از سیاست آموزشی یک کشور است که تصویر کاملی از سلامت آن نمی‌دهد اما می‌تواند نشان دهد کدام قسمت‌ها بیمارند. متاسفانه بیشتر کشورها از درمان‌های ضروری شانه خالی می‌کنند.
منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها