تاریخ انتشار:
سرمایهداری جدید
کره شمالی
با وجود تنشهای جدید درباره برنامههای هستهای کره شمالی هنوز هم بارقههای امید برای سرکوبشدهترین مردم جهان به چشم میخورد.
ملت نفرینزده
کیم ایل سونگ پدربزرگ آقای کیم بهشت پس از جنگ خود را در کره شمالی بر مبنای اصل اتکای به خود احداث کرد هر چند شوروی سابق نقش مهمی در این کار داشت. در ابتدا دو کره شمالی و جنوبی از نظر اقتصادی شرایط مساوی و وضعیت برد - برد داشتند اما با شروع دهه 1970 لیاقت جای خود را به بیکفایتی داد. ارتش بزرگ کره شمالی منابع را بلعید. مدیران و کارگران کارخانههای دولتی را غارت کردند و هر چیز ارزشمند را به بازار سیاه آوردند. امروزه حدود 200 هزار کرهای در زندان هستند. تولید سرانه کره جنوبی 17 برابر کره شمالی است و افراد 21ساله کره جنوبی از همتایان شمالی خود که از قحطی و سوءتغذیه رنج میبرند شش سانتیمتر بلندتر هستند. در دهه 1990 قحطی باعث شد تا راه برای نوع جدیدی از تجارت با کره شمالی باز شود. بسیاری از این تجار زنانی بودند که در مزرعههای خانوادگی سبزیجات به عمل میآوردند. اخبار و رویدادها چنان قابل اتکا نیستند اما مشخص است که بازرگانان دیگری وارد عرصه فعالیت شدهاند و در مقیاسی جاهطلبانهتر مواد خام را به چین صادر کرده و کالاهای مصرفی را وارد میکنند. این بازرگانان برای انتقال پول به داخل و یا خارج از کشور از یک نظام
تبدیل ارزی غیررسمی استفاده میکنند. این طبقه ثروتمند تازه به دورانرسیده در پایتخت کره به رستوران میروند و با پول نقد با دستگاههای قمار بازی میکنند.
این طبقه سرمایهدار کره شمالی قصد دارند وجود خود را حفظ کنند. دولت بارها تلاش کرده است از طریق سرکوب بازارهای کشاورزان و جلوگیری از قاچاق آنها را از بین ببرد. اما به هر حال پول حرف اول را میزند و بازرگانان همیشه پول نقد کافی دارند تا با رشوه دادن خود را از ورطهها بیرون بکشند. اقتصاد کشور آنقدر ضعیف شده است که ساختن برجهای پیونگ یانگ بدون کالاهایی که بازرگانان وارد میکنند امکانپذیر نیست. همانند چین، سرمایهداری به جهان خارج اجازه ورود میدهد. این تحول برای مردمی که سالها فقط دروغهای زیبا شنیدهاند بسیار فوقالعاده است. فساد نگهبانان مرزی و نیروهای امنیتی مردم را مصمم کرده است تا به بهای رشوه دادن و به دلایل مذهبی یا سیاسی از اخبار جهان خارج مطلع شوند و اطلاعات خود را به بیرون بفرستند. تلفنهای همراه، رایانهها و رادیوهایی که بازرگانان به فروش میرسانند انحصار دولت در انتقال اخبار را شکسته است. نمایشهای تلویزیونی و فیلمهایی که بر روی تراشههای کوچک حافظه به داخل قاچاق میشوند برای مردم کره شمالی این حقیقت انقلابی را آشکار میسازد که برادران آنها در کره جنوبی در آرامش و فراوانی نعمت زندگی میکنند و
هرگز نگران آن نیستند که نیمه شب در منزل آنها توسط نیروهای امنیتی به صدا درآید. آنها کشف کردهاند که مدینه فاضله کارگران دروغ بزرگی بیش نیست.
اهمیت سرمایهداران از آن جهت است که آنها به نوعی از ساختار امنیتی مصون ماندهاند. خانواده کیم همواره خود را در میان گروهی از خانوادههای انقلابی محصور کرده بودند که باعث خلق کره شده بودند. دههها بود که قدرت در این خانواده شروع میشد و پایان میپذیرفت. اما بازرگانان از خارج از خانواده کیم آمدهاند و از ثروت خود به سختی محافظت میکنند. با وجود اینکه بازرگانان از وضعیت موجود سود میبرند اما برخلاف گروه حاکم بیشتر به رشد ارزش اهمیت میدهند تا وضعیت امنیتی. رقابت برای دسترسی به منابع هم در بین بخشهایی از اقتصاد تحت کنترل دولت دیده میشود. اکنون در میان دولت یکپارچه شکافهایی پدید آمده است.
سالهاست که برخورد جهان با کره شمالی به هدف متوقف ساختن برنامه هستهای آن کشور که تهدیدی برای صلح به شمار میرود صورت میگرفت. اما این سیاست ناکام مانده است. امروزه تهدید هستهای فقط یکی از اقدامات تحریکآمیزی است که دولتی که از دروغ، تهدید و باجخواهی در میز مذاکرات استفاده میکند برای به انزوا کشاندن هر چه بیشتر خود به کار میبرد. مسلم است که آقای کیم هیچگاه اسلحههای خود را زمین نمیگذارد چرا که آنها تنها ابزار برای تاثیرگذاری بر جهان هستند.
مسیر چوسان
تغییرات لزوماً باعث امنتر شدن کره شمالی نمیشود بلکه ممکن است رژیم را بیثبات کرده و در کوتاهمدت آن را خطرناک سازد. این همان چیزی است که چین از آن هراس دارد: کابوس چین آن است که مهاجران کره شمالی از رودخانه یالو عبور کنند یا اینکه نیروهای کره جنوبی و آمریکا به مرزهایش نزدیک شوند. اما در درازمدت بهترین راه برای کاهش خطر کره شمالی آن است که خانواده کیم خلع سلاح شوند. بدان معنا که همانند سیاستی که غرب در قبال اروپای شرقی در زمان جنگ سرد به کار برد از هر نوع فرصتی برای کاهش قدرت رژیم استفاده شود. تجربه شوروی سابق نشان میدهد هیچ چیز کاراتر از آن نیست که مردم را در معرض شکوفایی اقتصادی قرار داد و آنها را از آزادیهای جهان اطرافشان آگاه کرد. بنابراین کشورهای خارج باید هزینه سفر مردم کره شمالی و کسب مهارت توسط آنها را بپردازند، از ایستگاههای رادیویی که برای کره شمالی برنامه میسازند حمایت کنند، از شبکههای کلیسایی که فیلمها و برنامههای مستند میسازند پشتیبانی کنند و چشم خود را بر روی شبکههای قاچاق و بازرگانان ببندند. سیاست چین متناقض است. این کشور آقای کیم را تقویت میکند چرا که مقامات چین کره شمالی را
تشویق میکنند تا از آن سیاستهای اقتصادی تقلید کند که 35 سال پیش باعث تحول چین شدند. اما توسعه و ثبات - از آن نوع سرکوبکنندهای که آقای کیم نماینده آن است - با هم سازگاری ندارند. بنابراین چینیها در نهایت مجبور میشوند دست به انتخاب بزنند. اقدامات آقای کیم به جایی نخواهد رسید اما آنچه سرمایهداران وعده میدهند بسیار بهتر است. چین باید از آنها حمایت کند.
دیدگاه تان را بنویسید