شناسه خبر : 10143 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گریز از تصمیم‌گیری‌های زیان‌آور در خرید سهام

رابطه سرمایه‌گذاری و احساس

یکی از فروض مهم و اساسی در تئوری‌های سنتی مالی آن است که سرمایه‌گذاران عقلایی رفتار می‌کنند؛

index:1|width:|height:40|align:left محمد اقبال‌نیا / مدرس دانشگاه شهید بهشتی
یکی از فروض مهم و اساسی در تئوری‌های سنتی مالی آن است که سرمایه‌گذاران عقلایی رفتار می‌کنند؛ اما واقعیت آن است که اکثر آدم‌ها قبل از آنکه منطقی باشند احساسی هستند. اینجا در واقع همان جایی است که بسیاری از فرمول‌ها و نظریه‌های مالی غلط از آب در‌می‌آید و سرمایه‌گذاران را با زیان‌های هنگفت مواجه می‌سازد. کلید موفقیت در بازار بورس شناخت روانشناسی بازار و پرهیز از به دام افتادن در داستان‌های عشقی است! همه ما تصور می‌کنیم که آدم‌هایی منطقی هستیم و تلاش داریم پدیده‌های مختلف را به صورت سیستماتیک تفسیر و تحلیل کنیم. اما واقعیت آن است که در بازار بورس، احساسات حرف اول را می‌زند و عامه سرمایه‌گذاران به‌راحتی تحت تاثیر عواطف و ادراک حسی خود از موضوعات مختلف تصمیمات غلط می‌گیرند و تسلیم فضای هیجانی بازار می‌شوند. فشار عصبی، تنش، استرس، سراسیمگی، سکته و گاهی خودکشی چاشنی بازار است. تصمیم‌گیری صحیح و کسب سود قابل قبول در چنین فضایی مستلزم داشتن اراده‌ای محکم و عزمی آهنین است. یک قاعده ساده اما عجیب وجود دارد: همیشه خلاف جهت آب شنا کنید! یعنی موقعی که همه فروشنده هستند و از بازار فرار می‌کنند؛ خرید کنید و درست زمانی که همه بابت افزایش قیمت‌ها به سر ذوق آمده‌اند و چشم‌هایشان از خوشحالی برق می‌زند؛ اقدام به فروش و خروج از بازار بکنید. این قاعده در عین سادگی، اجرایش بس دشوار است. این دقیقاً همان چیزی است که حوزه مالی رفتاری تلاش دارد به آن دست یابد. تصمیمات ما در بازارهای مالی تا اندازه زیادی تحت تاثیر نحوه ادراک و تفسیر ما از اطلاعات در دسترس قرار دارد. افراد مختلف این اطلاعات را به شکل‌های مختلفی در ذهن خود تجزیه و تحلیل می‌کنند و به نتایج متفاوتی دست می‌یابند. لیکن یکی از آسیب‌های رایج در نحوه تحلیل اخبار و اطلاعات آن است که عموماً سرمایه‌گذاران با پدیده فراواکنشی مواجه هستند. پدیده فراواکنشی به معنای آن است که آنها اخبار مثبت و منفی را در وهله نخست بسیار بیشتر از ارزش واقعی ارزیابی می‌کنند و قیمت‌های سهام را بیش از حد افزایش یا کاهش می‌دهند. اما به تدریج و با گذشت زمان، سرمایه‌گذاران بر اعصاب خود مسلط شده و با ارزیابی منطقی‌تر موضوع، قیمت‌های سهام را به سمت ارزش ذاتی تعدیل می‌کنند. به عنوان نمونه در جریان بحران مالی سال 2008 آمریکا شاهد سقوط بی‌سابقه بازارهای مالی دنیا و افت قیمت سهام و کالاهای مختلف بودیم. در شرایطی که قیمت نفت خام از 120 دلار در هر بشکه به زیر 30 دلار در هر بشکه رسیده بود و قیمت مس از 8 هزار دلار در هر تن به کمتر از 3 هزار دلار افت کرده بود؛ اکثر سرمایه‌گذاران سراسیمه در حال خروج از بازارهای مالی دنیا بودند. بازار بورس تهران هم از این شرایط مستثنی نبود و قیمت اکثر سهام مرتبط با بازارهای کالایی افت بی‌سابقه‌ای را تجربه کرد. لیکن در همین اوضاع و احوال معدود سرمایه‌گذاران هوشمندی که افق میان‌مدت و بلندمدت داشتند وارد عمل شدند و با خرید سهام در کف قیمت، سودهای خوبی را در مدت زمان کمی به دست آوردند. واقعیت آن است که بازار در کوتاه‌مدت اشتباه می‌کند اما در بلندمدت هرگز. در این رابطه شواهد بسیار زیادی وجود دارد. خاطرم هست در اوایل دهه 80 سهام سیمانی شدیداً مورد اقبال اهالی بورس تهران بود و P/E این گروه در محدوده 20 تا 30 مرتبه قرار داشت. سهامداران این شرکت‌ها اسیر احساسات خود شده بودند و با ارائه تحلیل‌های سطحی و تک‌بعدی، هر روز در صف‌های خرید سهام مذکور قرار می‌گرفتند. این احساسات در سال 1383 به اوج رسید و نهایتاً حباب سهام سیمانی ترکید. گازلوله، صدرا و بسیاری سهام دیگر تجربه مشابهی را تکرار کردند. تئوری‌های مرسوم مالی می‌گویند سرمایه‌گذاران زمانی ریسک بالاتر را می‌پذیرند که بازده مورد انتظار بالاتری آن را جبران کند. اما اکثر ما خلاف این اصل کلی عمل می‌کنیم. بارها این موضوع را تجربه کرده‌اید که با خرید یک سهام خاص در قیمت معین و کاهش ارزش آن پس از مدتی، حتی با قبول این موضوع که تصمیم خرید از همان ابتدا اشتباه بوده است، باز هم به آسانی حاضر به فروش سهام مذکور با زیان نیستید. در واقع شما اسیر قیمت مرجع که همان قیمت خرید شماست شده‌اید و اکنون با وجود شواهد تازه‌ای مبنی بر عدم ارزندگی سهام مذکور، به‌رغم آنکه به سهام مذکور دیگر اعتقادی ندارید اما کماکان آن را در پرتفوی خود حفظ می‌کنید و امید دارید بالاخره روزی بدون زیان از آن خارج شوید. واهمه از شناسایی زیان، اتفاقاً در عملکرد حقوقی‌های بورس تهران شایع‌تر است زیرا بنا به رویه‌های موجود حسابداری کشور، ثبت زیان حاصل از فروش سرمایه‌گذاری‌ها برای اکثر آنها به خط قرمز تبدیل شده است. این آسیب رفتاری موجب می‌شود سرمایه‌گذاران فرصت‌های بازار را از دست بدهند و زیان‌های بیشتری را متحمل شوند.
از سوی دیگر، برخی سرمایه‌گذاران با آسیب دیگری تحت عنوان اعتماد به نفس بیش از حد مواجه هستند. مغرور شدن به تجربیات موفق قبلی و یا تصور غلبه بر نیروهای بازار می‌تواند در بلندمدت عواقب زیانباری را به همراه داشته باشد. در برخی موارد مدیر پرتفوی یک شرکت سرمایه‌گذاری که به منابع مالی بالایی دسترسی دارد و یا به نوعی به عنوان لیدر بازار مطرح است؛ بدون تحلیل کافی و صرف اتکا به منابع مالی و یا شهرت خود اقدام به خرید و فروش سهام می‌کند و امید دارد عواید مناسبی را برای مجموعه تحت مدیریت خود رقم بزند. این استراتژی هرچند بعضاً در کوتاه‌مدت موفق به نظر می‌رسد لیکن در بلندمدت که اشتباه وی در تحلیل شرایط واقعی گزینه مورد سرمایه‌گذاری مشخص می‌شود؛ ضررهای هنگفتی را برای وی و سایر سرمایه‌گذارانی که از او تبعیت کرده‌اند، رقم می‌زند. مطلب اخیر در عملکرد برخی حقوقی‌های مطرح بورس تهران و تلاش آنها برای جهت‌دهی به بازار کاملاً مشهود است. ضمناً موضوع اخیر می‌تواند به شکل دیگری هم موجب زیان شود. معمولاً این دسته از سرمایه‌گذاران حجم گردش و معاملات بالایی دارند و مرتباً در حال جابه‌جایی سهام موجود در پرتفوی به امید کسب بازده بالاتر هستند که ضمن تحمیل هزینه‌های معاملاتی بالاتر به آنها، احتمال اشتباه در انتخاب گزینه‌های مناسب سرمایه‌گذاری را افزایش می‌دهد. آسیب مهم دیگری که در حوزه مالی رفتاری مورد توجه است به این واقعیت بر‌می‌گردد که افراد اکثراً زمان حال را به آینده ترجیح می‌دهند و بر منافع کوتاه‌مدت خود تاکید بیش از حد دارند. برای درک این موضوع حالتی را در نظر گیرید که به یک نفر دو گزینه می‌دهیم که بین مبلغ یک میلیون ریال در حال حاضر و یا یک میلیون و صد هزار ریال در هفته بعد یکی را انتخاب کند. اکثر افراد یک میلیون ریال امروز را به یک میلیون و صد هزار ریال هفته بعد ترجیج می‌دهند. حال اگر این پیشنهاد را به این صورت تغییر دهیم: یک میلیون ریال سال بعد یا یک میلیون و صد هزار ریال یک سال و یک هفته سال بعد. در این حالت همین افراد بین دو گزینه تا اندازه زیادی متفاوت هستند و چه بسا یک میلیون و صد هزار ریال یک سال و یک هفته بعد را انتخاب کنند. در بازار بورس هم داستان از همین قرار است. اکثر سرمایه‌گذاران بر روی منافع کوتاه‌مدت خود تاکید زیادی دارند و منافع بلندمدت خود را فدای منافع کوتاه‌مدت و گذرا کرده و چه بسا در بلندمدت متضرر می‌شوند. بسیار اتفاق می‌افتد که سرمایه‌گذاران بورس تهران سهام ارزنده خود را تحت تاثیر شرایط احساسی بازار فروخته‌اند و چند روز بعد همان سهم را با قیمت بالاتر خریده‌اند. این موضوع باعث می‌شود سرمایه‌گذاران استراتژی سرمایه‌گذاری مدونی نداشته باشند و مانند کف بر موج دریا بی‌هدف از این سو به آن سو جابه‌جا شوند و هرگز به ساحل مقصود نرسند. هرچند مختصراً به برخی رفتارهای احساسی سرمایه‌گذاران اشاره شد؛ لیکن جای نگرانی نیست. اینها بخشی از واقعیت‌ها و ذات آدمی بوده و تا اندازه زیادی در همه افراد وجود دارد. مهم آن است که ضمن شناخت این آسیب‌ها تلاش شود این موارد را به حداقل رساند تا عملکرد و نتیجه بهتری به دست آورد. به منظور اجتناب از این موارد نباید فراموش کنیم که سرمایه‌گذاران احساسی در بورس تهران چند ویژگی مشترک دارند: 1- به بازار بورس نگاه کوتاه‌مدت دارند. 2- به شایعات بازار وزن زیادی می‌دهند و کمتر به تحلیل‌های کارشناسی اتکا دارند. 3- معمولاً در بالاترین قیمت اقدام به خرید کرده و در پایین‌ترین قیمت سهام خود را می‌فروشند. 4- زودباور هستند. 5- صبور نیستند. 6- مغرور هستند. 7-تصور می‌کنند عملکرد گذشته یک سهام خاص، در آینده هم تکرا می‌شود. ... پس سعی کنیم ما در زمره این افراد نباشیم و با بردباری و منطق مضاعف درگیر داستان‌های عشقی بورس تهران نشویم!

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها