تاریخ انتشار:
چرا اصلاحات اساسی در نظام اداری مغفول مانده است؟
موریانه فساد
فساد از آن کلمات همهفهم است که این روزها همه درباره آن صحبت میکنند و تقریباً همه چیز به آن ربط دارد. احمد توکلی، نماینده پیشین مجلس، اردیبهشت امسال در نطق پیش از دستور خود گفت: «آنچه آینده نظام را تهدید میکند حمله نظامی، تحریم، تجاوز خارجی و انقلاب مخملی نیست، بلکه فساد به شکل فعلی میتواند تهدیدآمیز باشد.» معاون رئیسجمهوری هم از همان اوایل روی کار آمدن دولت تدبیر و امید گفت که فساد مثل خوره به جان نظام افتاده است. تقریباً همه میدانند که این فساد اگر کنترل نشود چه بلایی میتواند سر مملکت بیاورد، ولی ماجرایی که محسن جلالپور، رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران، در کانالش نوشته موریانه را جای خوره نشانده. البته در اصل ماجرا توفیری ندارد. جلالپور که به دلیل خستگی و بیماری مدتی است کارهای اجرایی اتاق ایران را کنار گذاشته و به قول خودش شده یک اربابرجوع ساده، در کانال خود از یک استاد دانشگاه کاردرست و کتابخانه کاردرستترش مینویسد. از آن استادها که کتابهای نفیس دارند و از آن مهمتر فقط آن را نگه نمیدارند، بلکه آنها را میخوانند. او در ادامه مینویسد این استاد، «کتابها را در کتابخانهای چوبی و منبتکاریشده
نگهداری میکرد و این مجموعه آنقدر زیبا و فاخر بود که خیلی از اهالی شهر دوست داشتند این گنجینه بینظیر را از نزدیک ببینند. هرچه بود، حاصل یک عمر تلاش و حوصله استاد بود. با این حال نگهداری این کتابخانه با یک چالش بزرگ همراه بود. موریانهها گاهی به کتابخانه حملهور میشدند و گنجینه استاد را به خطر میانداختند. استاد فرهیخته، چاره کار را در این دید که از دانشجویانش کمک بگیرد. در مقطعی که مشغله استاد در مطالعه، تحقیق و پژوهش زیاد شده بود، چند دانشجو ماموریت داشتند کتابخانه را از گزند موریانهها مصون نگه دارند. با این طرح و برنامه، استاد خیالش راحت بود که دانشجویانش هوشیارند و نمیگذارند موریانهها کتابخانه را نابود کنند. از آن طرف، ماموران محافظت از کتابخانه مراقب بودند که اگر موریانهای در میان کتابها دیدند، بلافاصله نابودش کنند. پس همین که موریانهای دیده میشد، بلافاصله از بین میرفت. دانشجویان مشغول کار بودند و استاد هم سرگرم مطالعه. روزی استاد به کتابخانهاش سرک کشید. نردبانی گذاشت و از قفسههای بالایی و دور از دسترس کتابخانه که اتفاقاً جایگاه بهترین و نفیسترین کتابها بود، کتابی برداشت. کتاب در دستش از
هم پاشید. کتاب دیگری را برداشت. این یکی هم خاک شد. کتابهای بعدی و کتابهای بعدی. موریانهها کار خودشان را کرده بودند. تقریباً همه کتابهای ارزشمند و مهم کتابخانه را خورده بودند.» جلالپور میگوید: «ناکارآمدی دستگاههای اجرایی، قوانین دست و پاگیر و فساد» مشغول خوردن دستگاه اداری کشور هستند. طبیعت موریانه، خوره بودن است، پس بالطبع باید بیشتر مراقبش بود. هرچند که انگار کتابخانه آنقدر بزرگ بوده که حتی از موریانهبانها هم کاری برنیامد. این مثال، مثال دولت ماست. دولتی حجیم و بزرگ که نظارتهای گسترده هم نتوانسته مانع ناکارآمدی و فساد اداری آن شود. مساله این است تا زمانی که بدنه دولت اینقدر بزرگ و حجیم باشد، جلوگیری از فساد در عمل به شعارهای زودگذری تبدیل میشود که بیشتر شبیه چماقی دردناک در دعواهای سیاسی است. دعوای دانشجویان آن استاد با هم سر اینکه کدامشان بیشتر مقصر بوده هم دیگر مشکلی را حل نمیکند. موریانه کار خودش را کرده...
دیدگاه تان را بنویسید