تاریخ انتشار:
درباره انگیزهها و پیامدهای استعفای امیر قطر
چههاست در سر این قطره محالاندیش؟
قطر نه فقط به لحاظ جغرافیایی در میان دو کشور عربستان سعودی(در غرب) و امارات عربی متحده(در شرق) است بلکه به لحاظ فرهنگی نیز حد وسطی از سنت محافظهکارانه همسایه غربی و مدرنیسم بیضابطه همسایه شرقی را حمل میکند و به نمایش میگذارد.
«حمد بن خلیفه آل ثانی» در سال 1952 در دوحه قطر به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در زادگاهش گذراند و برای طی مدارج عالیه به انگلستان رفت. در آکادمی نظامی «سند هورست» دوره علوم نظامی را به اتمام رساند و پس از فراغت از تحصیل در سال 1971 با درجه سرهنگ دومی به ارتش قطر پیوست و پس از تاسیس نیروهای واکنش سریع به فرماندهی آن منصوب شد. او در اواخر دهه 70 به درجه سرلشگری رسید و فرماندهی نیروهای مسلح قطر را عهدهدار شد و در این مقام به توسعه و نوسازی ارتش، مدرنیزه کردن زرادخانه نظامی و ایجاد یگانهای جدید همت گمارد. حمد بن خلیفه در زمان ولایتعهدی در اوایل دهه 1980 دست به تاسیس یک شورای عالی برنامهریزی زد که وظیفه آن طراحی زیرساختهای سیاسی و اقتصادی قطر و ترسیم خطمشیهای آینده آن کشور بود. این در حالی بود که در طول سالهای دهه 80 اختلافاتی میان شیخ خلیفه و فرزند جاهطلبش بر سر چگونگی اداره کشور به وجود آمد. این اختلافات در آغاز دهه 90 و با لشگرکشی رژیم صدام حسین به کویت دوچندان شد. این رخداد غیرمنتظره توجه ولیعهد را به فاکتورهای امنیتساز و توانمندیهای بالقوهای که کشورش برای دفع مخاطرات خارجی و افزونطلبی همسایگان از آنها بهرهمند بود، جلب کرد. شیخ حمد بهرغم پدرش افزایش ضریب امنیت کشور از طریق فعال کردن ظرفیتهای موجود را در دستور کار خود قرار داد حال آنکه شیخ خلیفه ترجیح میداد بخش عمدهای از وقتش را در سواحل کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه بگذراند و بدون از سر گذراندن تحولات جدی همچون گذشته زیر سایه همسایگان و دیگر قدرتهای منطقهای و بینالمللی طی طریق کند. در سال 1992 اولین پایگاه نظامی ایالات متحده در قطر ایجاد شد. تاسیس این پایگاه نظامی که بعدها به سرفرماندهی نیروهای مسلح ایالات متحده در منطقه اختصاص یافت ناشی از احساس عدم امنیت بخشی از هیات حاکمه قطر به سرکردگی ولیعهد از سمت و سوی احتمالی معادلات سیاسی و امنیتی منطقه بود. با اوجگیری اختلاف میان پدر و پسر، شیخ حمد که کنترل نیروهای مسلح را در اختیار داشت و وفاداری گروه موثری از خاندان آل ثانی را نیز جلب کرده بود در سال 1995 با یک کودتا پدرش را از کار برکنار کرد و به تبعید فرستاد تا ایدههای خود را در کسوت امیر قطر به مورد اجرا درآورد. امیر جدید میپنداشت که قطر در چارچوبهای گذشته نمیتواند منافع ملی خود را حفظ کند بلکه لازم است تا بازیگر نقشی نوین در منطقه باشد. این نقش جدید در لوای دکترین همگرایی و وابستگی متقابل تعریف میشد که به موجب آن منافع کشورهای مختلف آنچنان در هم تنیده میشود که همه کشورها تامین امنیت و منافع خود را در گرو تضمین منافع و امنیت سایر کشورهای متحد و موتلف میبینند. باز کردن درهای کشور به روی نظامیان آمریکا بخشی از پروژه حمد بن خلیفه بود. به موازات این سیاست، شبکه الجزیره برای شناساندن قطر به کشورهای دنیا و اعطای نقشی پیشرو به دوحه در میان اعراب منطقه تاسیس و به سرعت به یکی از پرمخاطبترین رسانههای عربی مبدل شد. ایجاد زیرساختهای اقتصادی و افزایش سرمایهگذاری در میادین نفت و گاز هم به دولت امکان داد تا علاوه بر تنوع بخشی به سبد ارزی و اقتصادی کشور، برنامههای رفاه اجتماعی را نیز در سطحی گسترده دنبال کند. افزون بر آن افزایش درآمد سرانه در قطر تا میزان 86 هزار دلار، قدرت مانور بیشتری به دولت و شهروندان قطری بخشید تا در عرصههای فرهنگی و ورزشی نیز خودنمایی کنند. ایجاد مراکز دانشگاهی معتبر، برپایی گالریهای هنری و کسب حق میزبانی رقابتهای ورزشی (بازیهای آسیایی سال 2006 و جام جهانی فوتبال در سال 2022) منزلت و نفوذ شیخنشین کوچک حاشیه خلیج فارس را به نسبت کشورهای با موقعیت مشابه از لحاظ وسعت و جمعیت تا سطح زیادی بالا برد اما ناهمگونی ساختار اقتصادی-اجتماعی و ساختار سیاسی و حکومتی زنگهای خطر را برای خاندان حاکم به صدا درآورده است. این نقیصه به خصوص پس از بروز تحولات جهان عرب بیشتر به چشم آمد. شهروندان قطری (فقط 250 هزار نفر از جمعیت دو میلیوننفری قطر بومی آن کشور هستند و شهروند محسوب میشوند) نظارهگر پشتیبانی حاکمانشان از قیامهای مردمی بر ضد حکام مستبد بودند حال آنکه مطالبات آزادیخواهانه در داخل کشور با شدت تمام سرکوب میشد. این وضعیت متناقضنما فشارهای داخلی و خارجی زیادی به امیر قطر برای استعفا وارد کرد. علاوه بر این شایعه بیماری حمد بن خلیفه و رقابتهای پنهانی میان شاهزادگان پرتعداد قطری احتمال وقوع جنگ قدرت و بیثباتی سیاسی را بیش از گذشته بر سر زبانها انداخته بود. از اینرو کنارهگیری امیر سابق و سپردن زمام امور به تمیم بن حمد 33ساله که از سال 2003 مقام ولایتعهدی و معاونت نیروهای مسلح را بر عهده داشته کوششی در راستای رفع نگرانیهایی از این دست از طریق بسیج منابع برای تثبیت موقعیت حلقه سیاسی پیرامون امیر جدید است که حمایت «شیخه موزه» مادر تمیم و یکی از سه همسر رسمی امیر سابق را نیز با خود دارد. البته بعید به نظر میرسد این تغییرات بتواند سیاستهای کلی و جهتگیریهای استراتژیک دوحه را دستخوش تحول اساسی کند. ضمناً تردیدی نیست که موفقیت یا عدم موفقیت حاکم جدید در تفوق بر رقبای داخلی و توسعه نفوذ بینالمللی و منطقهای به عوامل متعدد و پیچیدهای بستگی دارد که در ارتباطی ناگسستنی با یکدیگر مناسبات آینده را رقم میزنند.
دیدگاه تان را بنویسید