شناسه خبر : 32872 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مهاجرت

دنیایی از دیوارها

در زیر سایبانی نزدیک رودخانه نیمه‌خشک در جزیره جاوا در اندونزی، ادی سباستین در حال صرف ناهار است. هوا گرم و او خسته است. او روزانه دو دلار درآمد دارد. ادی سنگ‌ها را جمع می‌کند، آنها را با پتک می‌شکند و به عنوان مصالح ساختمانی به فروش می‌رساند. وقتی از او پرسیدیم ابزار بهتری ندارد پاسخ داد: آن لیفت تراک پیشرفته‌ترین تجهیزات ماست. او به یک فرغون زنگ‌زده اشاره می‌کند.

مهاجرت

در زیر سایبانی نزدیک رودخانه نیمه‌خشک در جزیره جاوا در اندونزی، ادی سباستین در حال صرف ناهار است. هوا گرم و او خسته است. او روزانه دو دلار درآمد دارد. ادی سنگ‌ها را جمع می‌کند، آنها را با پتک می‌شکند و به عنوان مصالح ساختمانی به فروش می‌رساند. وقتی از او پرسیدیم ابزار بهتری ندارد پاسخ داد: آن لیفت تراک پیشرفته‌ترین تجهیزات ماست. او به یک فرغون زنگ‌زده اشاره می‌کند.

استعدادهای آقای سباستین به هدر رفته‌اند. او روحیه‌ای طنزپرداز داشت اما در مکانی اشتباهی متولد شد. اگر در یک کشور ثروتمند زندگی می‌کرد می‌توانست اپراتور یک بیل مکانیکی باشد و به جای دو دلار در روز ساعتی 20 دلار دستمزد بگیرد.

مهاجرانی که از کشورهای کم‌درآمد به کشورهای پردرآمد می‌روند عمدتاً درآمدی سه تا شش برابر درآمد وطن خود دارند. یک مهاجرت ساده بهره‌وری آنها را بالا می‌برد زیرا کشورهای ثروتمند نهادهای بهتری دارند، حاکمیت قانون در آنها جاری است و دارای بازارهای سرمایه کارآمد و شرکت‌های مدرن هستند. کارگران ساختمانی در کشورهای ثروتمند ساختمان‌های بهتری می‌سازند چون ابزارهای بهتر و شبکه برق قابل اطمینان دارند و کارفرمایان آنها مجبور نیستند به مقامات فاسد محلی رشوه بدهند. در کشورهای ثروتمند دانشمندان پیشرفت‌های خارق‌العاده‌ای دارند چون در آزمایشگاه‌های بهتری کار می‌کنند و مجموعه‌ای از دانشمندان دیگر با آنها همکاری دارند.

تعجبی ندارد که بسیاری از همسایگان آقای سباستین دست به مهاجرت زده‌اند. در فاصله اندکی از معدن سنگ محل کار او و بر فراز یک تپه روستای بومیایو (Bumiayu) قرار دارد. جایی که خانه‌های مهاجران به خارج به راحتی دیده می‌شود: خانه‌های رویایی با چندین طبقه، پنجره‌هایی بزرگ و دیش‌های ماهواره. ایدروس دوی (Idrus Dewi) یک پرورش‌دهنده ماهی می‌گوید: آن خانه به یک ملوان تعلق دارد. او برای کار به کره جنوبی رفت. آقای دوی یکی از افراد خوش‌اقبال است. خواهر بزرگ‌ترش در سنگاپور به پرستاری از کودکان اشتغال دارد. پولی که او به خانه می‌فرستد هزینه تحصیل فرزندان آقای دوی و سرمایه لازم برای راه‌اندازی انواع شرکت‌های خانوادگی را تامین می‌کند.

مایکل کلمنس از مرکز توسعه جهانی و نویسنده کتاب «دیوارهای ملت‌ها» چنین برآورد می‌کند که اگر تمام کسانی که قصد مهاجرت دارند بتوانند مهاجرت کنند تولید ناخالص داخلی جهان دو برابر خواهد شد. هیچ تغییر سیاستی دیگری نمی‌تواند چنین نتیجه مثبت بزرگی به بار آورد. اگر بدانید که سالانه 90 تریلیون دلار پول قابل استحصال است شاید با خود فکر کنید که سیاستمداران با حرص و ولع فراوان راه‌هایی را برای برداشت سهمی از آن طراحی خواهند کرد اما این‌گونه نیست.

در اکثر کشورهای ثروتمند بحث مهاجرت همانند یک ماده انفجاری سیاسی است. برخی از بزرگ‌ترین تحولات دهه گذشته از جمله انتخاب دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری،‌ پیدایش پوپولیسم در اروپا و رای مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه تا حدی محصول ترس از مهاجرت انبوه بود. مخالفان مهاجرت در سراسر جهان استدلال‌های مشابهی دارند: مهاجران خراب‌کارند، خدمات عمومی را می‌خشکانند، مشاغل را از مردم بومی می‌گیرند و اغلب مجرم هستند. کوین دریک یکی از طرفداران برگزیت در انگلستان می‌گوید: من نژادپرست نیستم اما نوه‌های من در مدرسه قادر نخواهند بود به درس توجه کنند چون خارجیان نمی‌توانند به انگلیسی صحبت کنند و معلمان مجبور می‌شوند زمان بیشتری به آنان اختصاص دهند. ماکاتا ساکورایی از حزب اولین ژاپن می‌گوید مهاجرت ژاپن را ویران خواهد کرد. حزب او کارزارهایی را در مخالفت با مهاجرپذیری اندک ژاپن به راه انداخته است.

منتقدان مهاجرت نمی‌توانند از آسیب‌های مشخصی نام ببرند که یک مهاجر به آنها وارد می‌کند. اما ملی‌گرایان در سراسر جهان مرتباً داستان‌ها و مثال‌هایی را بیان می‌کنند. برخی از این داستان‌ها واقعیت دارند و ترس آنها را تشدید می‌کند. خبرنگار اکونومیست در چند کشور داستان‌های ترسناک مشابهی شنید. آقای ساکورایی که در فاصله 9 هزار کیلومتری از آلمان زندگی می‌‌کند می‌گوید: در آلمان مهاجران به زنان و دختران خردسال سه‌ساله تجاوز کردند.

بهره‌برداری شخصی و دامن زدن به آتش ترس از مهاجران به جمع‌آوری آرا کمک می‌کند. ویکتور اوربان نخست‌وزیر مجارستان از توطئه‌ای خیالی صحبت می‌کند که در آن قرار است جمعیت مسلمانان از مسیحیان کشور پیشی گیرد. گزارش شد ترامپ پیشنهاد خندقی پر از تمساح را داد تا از ورود مکزیکی‌ها به آمریکا جلوگیری شود. دانمارک لایحه‌ای را تصویب کرد که به موجب آن مجازات جرائمی که در اردوگاه مهاجران انجام گیرد دو برابر حالت عادی خواهد بود. آندریا کاستا مدیر یک بنگاه خیریه کمک به مهاجران در رم می‌گوید مهاجران همانند سوخت موتور انتخابات هستند.

احساسات ضدمهاجرت به کشورهای غیرثروتمند نیز سرایت کرده است. در ماه سپتامبر 12 نفر در آفریقای جنوبی در شورش علیه مهاجران از دیگر نقاط آفریقا به قتل رسیدند. هند اردوگاه‌هایی را برای دو میلیون افرادی می‌سازد که شهروندی آنها باطل شده است.

بحث مهاجرت سوالات بزرگی را پیش می‌کشد: چه کسی جابه‌جا می‌شود؟ به کجا و چرا؟ اثرات مهاجرت بر مقصد مهاجران، افرادی که آنها در وطن خود جای می‌گذارند و خود مهاجران چیست؟ لازم است مهاجرت هم در درون مرزها و هم در فراسوی آنها بررسی شود. شاید این نتیجه چندان به مذاق عموم خوش نیاید اما جهان به مهاجرت بیشتر نیاز دارد؛ منافع حاصل از آن از هزینه‌ها بسیار بیشتر است و سیاست‌های بهتر می‌توانند آن هزینه‌ها را باز هم کاهش دهند.

تعداد مهاجران از آنچه در اخبار مربوط به قایق‌های پر از مهاجر گفته می‌شود بیشتر است. طبق برآوردهای سازمان ملل 270 میلیون نفر در کشوری غیر از محل تولد خود زندگی می‌کنند. از این میان 90 درصد مهاجران اقتصادی و بقیه عمدتاً پناهنده هستند. این تعداد معادل 5 /3 درصد جمعیت انسان‌هاست و با میزان سال 1960 تفاوت چندان زیادی ندارد هرچند برخی کشورها بیشتر از دیگران مهاجرپذیر بوده‌اند.

جابه‌جایی از نظر فیزیکی بسیار آسان‌تر و از دیدگاه تشریفات اداری بسیار دشوارتر شده است. فقط دو درصد از کسانی که یک قرن قبل به جزیره الیس (Ellis) رفتند بازگردانده شدند. اکنون مهاجرت قانونی از یک کشور فقیر به ثروتمند دشواری زیادی دارد مگر اینکه فرد مهارت بسیار بالایی داشته یا خویشاوند نزدیک یکی از ساکنان قانونی آنجا باشد. در بخت‌آزمایی کارت سبز (گرین کارت) آمریکا در سال گذشته به ازای هر کدام از 50 هزار جایگاه پذیرنده 294 متقاضی وجود داشت. بخشی به دلیل تلاش‌های ترامپ برای دشوار ساختن زندگی برای مهاجران بود که جریان خالص ورودی مهاجران در سال 2018، 74 درصد کمتر شد و به 200 هزار نفر رسید. در کل جهان تعداد افرادی که دوست دارند مهاجرت کنند از افرادی که توانایی آن را دارند بیشتر است. نظرسنجی موسسه گالوپ نشان می‌دهد که 750 میلیون نفر یعنی 15 درصد از بزرگسالان جهان دوست دارند برای همیشه در خارج از کشورشان ساکن شوند. از این میزان 33 درصد از آفریقای زیر صحرای کبیر و 27 درصد از آمریکای لاتین و کارائیب هستند.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...