اندر خم توسعه
چرا جای یک تورگوت اوزال در ایران خالی است؟
اقتصاد جهانی پر است از تجربه کشورهایی که گرفتار مشکلات شدید و بحرانهای سخت اقتصادی بودند و توانستند نهفقط از دام این چالشها رها شوند که راه رونق و توسعه را نیز بیابند.
اقتصاد جهانی پر است از تجربه کشورهایی که گرفتار مشکلات شدید و بحرانهای سخت اقتصادی بودند و توانستند نهفقط از دام این چالشها رها شوند که راه رونق و توسعه را نیز بیابند. از تجربه چین و قحطی و فقر شدید گرفته تا بحران ارزی کشورهای شرق آسیا، از بدهکاریهای هند و تورمهای بالای ترکیه تا بحران بازارهای مالی یا رکود بزرگ آمریکا. مساله این است که تقریباً اغلب مشکلات اقتصادی، بهویژه چالشهای پیش روی اقتصاد ما، راهحلهای تجربهشده و به نتیجهرسیده هم دارند و ما هم تافته جدابافته نیستیم و اقتصادمان هم عجیب و غریبتر از هندوستان اول دهه 1990 نیست.
مساله، ایجاد و تحکیم یک نظام اقتصادی است که بتواند خودش را با مسائل جدید و بهروز اقتصاد هماهنگ کند؛ شاید در کشورهای در حال توسعه که معمولاً فاقد چنین نظامی هستند، نیاز به افرادی باشد که در مقطعی جسارت ایجاد اصلاحات ساختاری داشته باشند، کسی مانند تورگوت اوزال، نخستوزیر و رئیسجمهور فقید ترکیه که با حضور در مسوولیتهای مختلف در دهه 1980، توانست یک برنامه اصلاح عمیق اقتصادی را تدوین و اجرا کند. اوزال توانست با اجماع در سطوح بالای قدرت و حمایتی که برای اجرای برنامههایش از جریانهای سیاسی و مردم جلب کرده بود، اصلاحاتش را به پیش برد، ولو اینکه در ابتدای این جراحی بزرگ درد و خونریزی هم باشد و فشارهایی بر زندگی روزمره مردم وارد آید اما نتیجه نهایی در درازمدت شکوفایی و توسعه باشد. مشکلات اقتصادی هرچند غامض و پیچیده اما در نهایت راهحل دارند و میشود بر آنها فائق آمد. تورگوت اوزال نمونهای است که مانند او در قدرت فهم و بینش و جسارت در اجرا داریم اما یا در تصمیمگیری سیاستگذاری از آنها استفاده موثر نمیشود، یا اگر هم زمانی قدرت در دست گیرند، بیش از حمایت با مخالفت و کارشکنی مواجه میشوند. ما نهفقط به کسی چون اوزال، به مدارا و تساهل جامعه و سران سیاسی با کسانی چون اوزال نیز نیاز داریم.