رفتارشناسی یک واهمه
چرا ترس از مذاکرات بازارهای مالی را به تعلیق برده است؟
رابرت شیلر در کتاب اقتصاد روایی عنوان میکند که در کنار هزاران فرمول و عنصر بازاریابی که دیگر محققان آنها را بهعنوان فرمولهای حیاتی و تاثیرگذار اقتصاد میدانند، فرمول دیگری هست که در حقیقت سالهای سال مهجور مانده است. این فرمول نه ارتباطی به متخصصان دارد، نه سیاستمداران و صاحبمنصبان و نشستگان بر روی سریر قدرت، بلکه این فرمول برخلاف انتظارات، درباره عموم مردم و صحبتها و پیشبینیهای بعضاً ساده و خطی آنان است.
شیلر بر روی این فرمول نوظهور، نام روایت را گذاشته است. درواقع اقتصاد روایی مشخص میکند که چیزی به نام روایت، مانند ویروسی است که در اذهان و رفتارهای اقتصادی تاثیر میگذارد و برخلاف انتظار عموم شایعات، روایات و قصهپردازیهای مردم و عوام، بسیار بر روی اقتصاد و رفتارهای اقتصادی تاثیر میگذارند. در مقابل اقتصاد نیز بر روی روایتها و شایعات تاثیر میگذارد، پس این رابطه، رابطهای دوسویه است. میتوان گفت کتاب اقتصاد روایی بر روی وجه دوم یعنی تاثیر اقتصاد بر روی روایات تاکید میکند. مثلاً اگر شایعهای پیش بیاید مبنی بر اینکه قیمت مسکن در دوماه آینده سیری صعودی خواهد داشت، به طرز قابل پیشبینی قیمت سهام انواع مصالح و وسایل مربوط به مسکن افزایش پیدا میکند، با وجود اینکه افزایش قیمت مسکن نوعی شایعه بوده است.
وی تاکید میکند که عاملی غیرواقعی و بیاهمیت مثل شایعات مردمی و روایاتشان، تاثیر مستقیمی بر روی تمام عوامل اقتصادی یک کشور، یک منطقه یا حتی کل جهان دارد. نویسنده پخش شدن شایعات و تاثیر آن بر اقتصاد را به یک ویروس جهشیافته تشبیه میکند که مانند یک اپیدمی تمامی جهان را دربر میگیرد. این کتاب حتی بهنوعی این عوامل را ریشهیابی کرده و در کنار آن از راهحلهای آنها نیز صحبت میکند. اقتصاد روایی عنوان میکند که عامل همه جنگها، بیکاریها، افزایش نابرابریها و... همان اقتصاد و ویروس شایعات است که برای حل آن، باید بهگونهای سازماندهیشده، با آنها برخورد کرد.
روایتها در باب تاثیر مذاکرات در بازارهای مالی نظیر بازار سهام هم به گونهای از همین جنس اقتصاد روایی است، توام با اختلاط واقعیتها و روایتها! اقتصاد ایران از زمان خروج آمریکا از برجام شاهد افت تولید ناخالص داخلی شدید بود و قیمت دلار از ۳۲۰۰ تومان به مرزهای ۳۲ هزار تومان هم در گاهی موارد رسیده است، و حال هر بار که خبر خوشی از مذاکرات میشنویم شاهد افت بازارهای سهام و... هستیم.
دلیل این امر بزرگنمایی در تاثیر رسیدن به تفاهم در دور اول مذاکرات برجام بود که همه مشکلات را با برجام حلشدنی میدانست و به اقتصاد دستوری رتبه ۱۶۸ ایران و ششمین اقتصاد بسته در جهان وقعی نمینهاد. مشکلات ساختاری اقتصاد ایران علاقه زیادی به رویکردهای کوتاهمدت و مسکنمانند دارد و این رویکردهای استامینوفنی در کلیت جامعه هم تاثیرگذار شده است. خیل انبوه ذینفعان در بازارهای موازی شرایط را نشان میدهد.
خروجی مثبت مذاکرات موجب کاهش قیمت دلار خواهد شد اما تا چه زمانی؟ این امر در ابتدا بازارهای موازی را به رکودی کوتاهمدت میبرد؛ هم بازار سرمایه و مسکن و هم سایر بازارها اما آیا سیاست نرخ بهره مشخص است؟ یکی از ریسکهای امروز ایران مشخص نبودن نرخ بهره در میانمدت برای سرمایهگذاران است و این امر دست آنها را زیر ساطور نگه داشته است.
بر همین اساس روایتهای متنوعی هم در میان مردم رواج دارد که بعضاً با سخنان سیاستگذار همسویی پیدا میکند.
ترس از خروجی مذاکرات در اقتصاد حبابی تورمی ایران آنقدر برای قشر متوسط جامعه مهم است که جلوی چشمانشان شاهد چند برابر شدن ارزش ریالی داراییها بودهاند و حال آنها را در حال ذوب شدن میبینند. انسان ذاتاً علاقهای به از دست دادن ندارد و این امر در اقتصاد و خروجیاش همواره صدق میکند.
در کشورهای تورمی نوعی توهم رشد ارزش داراییها ایجاد میشود که در تکتک شهروندان رسوخ میکند، اقتصاد که رشد نمیکند اما ارزش داراییها بالاتر میرود و البته کسانی که همین داراییها را ندارند وضعیت بدتری را تجربه خواهند کرد. حال شما از فردا بگویید که دلار ۱۵ هزار تومان خواهد شد. چه انتظاری از عموم دارید؟ کف بزنند؟ پس آن توهم ناشی از رشد را چگونه میخواهید از اذهان پاک کنید! این خطا یک خطای شناختی است که چسبندگی زیادی به دادههای قدیمی دارد و توانایی تطبیق با دادهها و شرایط جدید را به سرعت ندارد. همانند لنگری بر ذهن که به آن اثر لنگر انداختن (Anchoring Effect) میگویند. این عامل باعث میشود که افراد در تخمین زدن دچار اشتباه شوند و به دنبال آن تصمیمهای نادرستی بگیرند. افراد هنگام تصمیمگیری از اطلاعات فعلی که در اختیارشان قرار دارد استفاده میکنند و سپس با تعدیل این اطلاعات سعی میکنند آن را به واقعیت نسبت دهند. ممکن است الان با خود بگویید اینکه کار اشتباهی نیست.
اما چیزی که باید بگوییم این است که اثر لنگر ذهنی به این نکته اشاره میکند که شما هر قدر هم که فکر کنید، نمیتوانید اطلاعات اولیه را به خوبی تعدیل کرده و از آن فاصله بگیرید، چون ذهن شما به نقطه یا عدد اولیه اتکا کرده (زندگی در تورم بالا) و در حال تغییر آن عدد بر اساس شرایط جدید است. فرض کنید قصد راهاندازی یک خط تولید جدید دارید. قبل از راهاندازی آن باید هزینههای احتمالی را تخمین بزنید.
مشاوران شما اطلاعاتی در زمینه میزان هزینهای که شرکت رقیب برای راهاندازی یک خط تولید جدید متحمل شده است، در اختیار شما قرار میدهند. مثلاً شرکت رقیب 700 میلیون تومان هزینه کرده، شما شرکت خود را از جنبههای مختلف با شرکت رقیب مقایسه کرده و میزان هزینه احتمالی را بر اساس آن تخمین میزنید. اما اگر تفاوت بسیاری در ساختار و شرایط بنیادی دو شرکت وجود داشته باشد، ممکن است باعث ایجاد اشتباه در تصمیمات شما شود.
فرض کنید قصد خرید یک کالا را دارید. به مغازهای مراجعه میکنید و قیمت آن را به شما میگویند. قیمتی که فروشنده به شما میدهد ۲۵۰ هزار تومان است. شما کالا را از او نمیخرید و به مغازه دیگری برای خرید همان کالا مراجعه میکنید. فروشنده جدید قیمت جنس را ۲۰۰ هزار تومان اعلام میکند.
در این حالت در ذهن شما مقایسهای بین قیمت جدید و قیمتی که فروشنده قبل اعلام کرد، انجام میشود. در این حالت شما چه بخواهید، چه نخواهید از اطلاعات قبل بهعنوان یک مبنا برای تصمیمگیری جهت خرید این کالا استفاده کردید. یعنی ذهن شما به قیمت قبلی لنگر انداخته و قیمت قبلی بر تصمیم جدید شما موثر است.
اولین بار این خطای ادراکی از سوی تورسکی و کانمن (برنده نوبل اقتصاد) در سال ۱۹۷۴ بررسی شد. این دو طی مطالعاتی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افراد تصمیمات خود را بر اساس دادههای اولیه میگیرند و نمیتوانند بهدرستی آن را تعدیل کنند. این دو محقق بیان کردند که نتایج نهایی تابعی از نقطه آغاز است و بعد از آن اثر لنگر انداختن ذهن را مطرح کردند. آنها متوجه شدند که مردم تمایل دارند با استفاده از فاصله نسبی از نقاط لنگر قضاوت و تصمیمگیری کنند.
گالینسکی و موسویلر دو روانشناس بودند که روشی برای مقاومت در برابر اثر لنگر پیشنهاد کردند. آنها معتقد بودند که اگر هنگام اخذ تصمیم، موضوعی را که ممکن است ذهن شما به آن لنگر انداخته باشد بشناسید و به نقطهای مخالف آن فکر کنید با اینکار یک سپر و محافظ در مقابل اثر لنگر ایجاد میکنید. تفکر مخالف موضوع مورد بررسی میتواند تجمع افکار جهتدار در ذهن را خنثی کند.