سختی سرآمدی
کدام دستاوردها فولاد مبارکه را در تولید و صادرات سرآمد کرد
صنعت فولاد ظرف ماههای گذشته با فرازوفرودهای بسیاری مواجه بوده و اگرچه تحریمها فشار زیادی را به این صنعت وارد کرده، اما به هر حال برخی سیاستگذاریها و تصمیمات اشتباه نیز، مسیر رشد و توسعه شرکتهای فولادی از جمله فولاد مبارکه را با ناهمواریهای بسیار مواجه ساخته است. اکنون هم که قیمتگذاری دستوری محصولات مشکلات جدی ایجاد کرده و ممکن است به اجرای برخی طرحهای توسعهای و چشمانداز رو به رشد فولاد مبارکه لطمه وارد آورد. نکته حائز اهمیت آن است که با وجود همه این محدودیتها، مسیر رشد و توسعه در شرکتهای فولادی از جمله فولاد مبارکه متوقف نشده و این صنعت در سال جاری، توانسته سهم موثری در تولید و تامین نیازهای ارزی کشور داشته باشد. مهدی کرباسیان، مدیرعامل سابق سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران، میگوید متاسفانه در حوزه صادرات، دولت برای صادرات فولاد چند اتفاق ناگوار را رقم زده که در کنار تحریم به معنای عام در صنعت فولاد و مشخصاً در حوزه فولاد مبارکه و نرخگذاری محصولات به صورت خاص، محدودیتهایی ایجاد شده است.
♦♦♦
صنعت فولاد کشور اگرچه در سال جاری فرازوفرودهای بسیاری را تجربه کرد و از یکسو تحت شدیدترین تحریمهای ظالمانه از سوی ایالات متحده آمریکا قرار گرفت و از سوی دیگر، شیوع ویروس کرونا را تجربه کرد که منجر به بروز سختیهای بسیار در عرصه تولید شد، اما توانست نقش خود را در تامین نیازهای داخلی و البته منابع ارزی مورد نیاز کشور، به خوبی ایفا کند. شما در این حوزه نقشآفرینی فولاد مبارکه در تامین نیازهای ارزی کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
نکتهای که وجود دارد این است که حواسمان باید باشد که ما در حوزه معدن به صورت عام و فولاد به طور خاص، چند امتیاز و مزیت در اختیار داریم که باید به دقت مورد توجه قرار گیرند؛ به این معنا که در دنیا تعداد معدودی از کشورها هستند که معدن دارند؛ ضمن اینکه ذخایر معدنی در کشورهای مختلف دنیا، محدود بوده و تعداد وسیعی نیست؛ اما ایران یکی از کشورهایی است که در حوزه مس، سنگآهن، زغالسنگ و روی و سایر مواد معدنی دیگر، منابع بسیار غنی در اختیار دارد و بالغ بر 68 نوع ماده معدنی در کشورمان شناسایی شده است؛ ضمن اینکه باید پذیرفت که ایران در حوزه اکتشاف هنوز بسیار عقب است و همچنان راه درازی را در این حوزه در پیش دارد و میتواند بر روی اکتشافات تمرکز ویژهای داشته باشد؛ به این معنا که دولت باید کار وسیعی را ظرف مدت چهار تا پنج سال بر روی حوزههای اکتشافی صورت دهد تا بتوان از منابع معدنی که در اختیار کشور قرار دارد، به خوبی بهره گرفت. ضمن اینکه ما از نظر انرژی نیز خوشبختانه کشوری هستیم که منابع خدادادی وسیعی در حوزه گاز، زغالسنگ و نفت داشته و با توجه به اینکه مواد معدنی با انرژی ارزان، ارزش افزوده دوچندان خواهد داشت و در این دو مورد دنیا بسیار محدود است و تعداد اندکی از کشورها دارای این منابع به صورت توامان هستند؛ همانطور که کشوری همچون استرالیا، اگرچه منابع معدنی غنی در اختیار دارد، اما در حوزه انرژی از منابع ارزان و قابل دسترس فراوان برخوردار نیست؛ یعنی مواد معدنی بسیار متنوعی از جمله طلا، مس، سنگ آهن و سایر موارد را دارد و اگرچه بالغ بر 100 میلیارد دلار صادرات سنگ آهن دارد، اما به لحاظ منابع انرژی بسیار فقیر است و مواد خام صادر میکند؛ در حالیکه ایران میتواند به واسطه انرژی ارزانی که در اختیار دارد تا تکمیل زنجیره مواد معدنی و ایجاد ارزش افزوده بالاتر به راحتی پیش برود. از سوی دیگر، در حوزه فولاد، با توجه به سابقه کاری که کشور در اختیار داشته و میتوان گفت تقریباً در حوزه فولاد، صاحب تخصص شدهایم؛ به این معنا که با ایجاد ذوبآهن و ایجاد کارخانههای بسیار ارزشمندی همچون فولاد مبارکه، یک زنجیره شکل گرفته که با تدبیر در این حوزه، از سنگ آهن تا ورق نیز تولید میکند که یکی از سرمایههای اصلی کشور به شمار میرود و خوشبختانه فولاد مبارکه یک شرکت بسیار سودآور است که با توجه به پیشرفت خوبی که ظرف سالهای گذشته داشته و اتفاقات خوبی که از سال 92 به بعد در فولاد مبارکه شکل گرفت، این مجموعه آینده بسیار خوبی را در انتظار خواهد داشت. اما نکته حائز اهمیت آن است که متاسفانه در حوزه صادرات، دولت برای صادرات فولاد چند اتفاق ناگوار را رقم زده که در کنار تحریم به معنای عام در صنعت فولاد و مشخصاً در حوزه فولاد مبارکه و نرخگذاری محصولات به صورت خاص، محدودیتهایی ایجاد شده است؛ ضمن اینکه مقررات دستوپاگیر و مختلفی که متاسفانه مانع صادرات شده است، به تولید لطمه زده است. از سال 97 به بعد که دولت وارد عرصه قیمتگذاری فولاد شده و اخیراً نیز مجلس نیز به آن ورود کرده است، شرایط سختی برای تولیدکنندگان محصولات فولادی رقم خورده و مدیریت فولاد کشور به معنای عام، تضعیف شده و وزارت صنعت، معدن و تجارت خود یکی از عوامل اصلی جلوگیری از پیشرفت تولید و صادرات فولاد شده است که این آسیب بزرگی است. ضمن اینکه بانک مرکزی نیز به موازات این حرکات اشتباه سیاستگذار، دخالتهای بسیاری در تصمیمات صادراتی دارد و به نظر میرسد اگر این جریان متوقف شود، شرکتهای بزرگ فولادی از جمله فولاد مبارکه میتوانند بسیار سریعتر از قبل به مسیر خود ادامه دهند و در تولید و ارزشآفرینی برای کشور از یکسو و در افزایش صادرات و ارزآوری از سوی دیگر موثر باشند. نکته دیگر ثبات در مدیریتی است که در هر سازمانی باید به عنوان یک الزام رعایت شود و اگر این ثبات از بین برود، تضعیفکننده خواهد بود؛ بنابراین به نظر میرسد رئیسجمهور باید با قدرت در مقابل این بر هم زدن ثبات مدیریتی ایستادگی کند؛ اگرچه باید دستگاههای نظارتی نیز در این حوزه به خوبی عمل کرده و از تخلفات احتمالی جلوگیری کنند؛ اما به هر حال ثبات مدیریت برای ریلگذاری و تصمیمگیری در هر زمانی بسیار موثر است.
به صورت کلی دستاوردهای صنعت فولاد برای اقتصاد کشور چیست؟
خاطرم هست که در سال 92 که مدیریت سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) را به عهده گرفتم، چندین اتفاق رخ داد، به نحوی که در حوزه معدنی به هر صورت یکی از اشکالات این بود که اکتشاف تقریباً کموبیش متوقف بود و پروژههای بسیار بزرگی اگرچه در کشور آغاز شده بودند، اما به دلایلی از ادامه مسیر باز مانده بودند، به نحوی که پروژههای بزرگی همچون سنگان، گهر زمین در حوزه سنگ آهن متوقف مانده و در حوزه زغالسنگ نیز، پروژه زغالسنگ طبس دچار مشکلات فراوانی بود. از سوی دیگر، در حوزه فولاد، عملیات اجرایی برخی طرحها و پروژهها آغاز شده ولی در میانه راه متوقف شده بود و پروژههای فولادی دیگر از کار باز مانده بودند؛ اما اکنون مشاهده میکنیم سنگان به عنوان تامینکننده مواد اولیه، کنسانتره و گندلهسازی خود را راهاندازی کرد و در کرمان نیز، کنسانتره گلگهر و سایر شرکتهای معدنی و پروژههای جدید و متوقفمانده مجدد به مدار آمدند و عملیات اجرایی خود را از سر گرفتند؛ ضمن اینکه فولاد مبارکه نیز خوشبختانه پروژههای متعددی را در سال 92 به بعد انجام داد و از اینرو میتوان گفت حوزه فولاد که یک واردکننده به شمار میرفت و تا پیش از این واردات فولاد صورت میگرفت، چندین میلیارد دلار پروژه اجرا کرد و اکنون پنج میلیارد دلار هم صادرات زنجیره فولاد است؛ ضمن اینکه من اعتقاد دارم این عدد تا 35 درصد قابل افزایش است.
به طور مشخص دستاوردهای شرکت فولاد مبارکه اصفهان را چطور میبینید؟
اولین اقدام فولاد مبارکه که میتوان گفت شاخص است، آن است که این شرکت فولادی توانست زنجیره خود را تکمیل کند و اکنون در سنگان، پنج میلیون تن کنسانتره و پنج میلیون تن گندله به عنوان مواد اولیه برای کارخانه خود در اختیار دارد؛ ضمن اینکه حضور این مجموعه در شرکت توسعه معادن و فلزات و سهامداری در گلگهر نیز میتواند کمک کند که مواد اولیه خود برای زنجیره تولید را به موقع دریافت کند. دومین نکته این است که در رابطه با آهن اسفنجی نیز این مجموعه بزرگترین شرکت تولیدکننده آهن اسفنجی در خاورمیانه است و در دنیا نیز حتی مطرح است و این امر کماکان توانست آهن اسفنجی را که یکی از مواد اولیه مورد نیاز تولید فولاد است تامین کند و از این امتیاز گاز استفاده کند تا مواد اولیه مطمئنی برای خود تامین کند. نکته حائز اهمیت دیگر آن است که چرخه تامین ورق و کالاهایی را که باید تولید کند، تکمیل کرده و از حدود شش میلیون تن به 11 میلیون تن تولید رسانده و طرحهای توسعهای خوبی را نیز ظرف سالهای گذشته به ثمر رسانده است. خاطرم هست زمانی که من در ایمیدرو بودم، در فولاد مبارکه پروژهها و طرحهای توسعهای بسیار خوبی تعریف شد و به تازگی نیز مدیریت فولاد پروژههای جدیدی را تعریف کرده که متاسفانه بار زیادی را از سایر بخشها تحمل کرده و روند کار را کمی کند کرده است. اما تحریم نیز موثر بوده است. یکی از اقدامات بسیار موثر فولاد مبارکه اصفهان و کار ارزشمندی که در مدیریت فعلی صورت گرفته، آن است که این شرکت با همکاری بسیار نزدیکی که با شرکت ملی نفت ایران شکل داده شرکت فولاد اکسین توانست ورقهای فولادی لولههای گاز ترش را تامین کند که یکی از اساسیترین نیازهای حوزه نفت و گاز کشور است و ما سالها واردکننده آن بودیم. البته همواره طی سالهای متمادی این نگرانی وجود داشت که لوله وارد کشور میشد و کار با سختیهای خاص خود همراه بود؛ اما اکنون ورقهای مورد نیاز برای ساخت این لولهها در کشور از سوی فولاد اکسین در حال انجام است که این خود یک افتخار بزرگ برای مجموعه فولاد مبارکه و البته شرکت اکسین به شمار میرود و این موضوع منجر به صرفهجویی ارزی شده است. من فکر میکنم اگر برنامههایی که فولاد مبارکه در دستور کار خود قرار داده است، مورد حمایت قرار گیرد و سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) به مدار قبلی برگردد، احساس میکنم با مدیریت جدید سازمان ایمیدرو که از افراد قدیمی این حوزه بوده و تجربه خوبی دارد، بتوان در حوزه تولید و صادرات فولاد با محوریت فولاد مبارکه گامهای جدی برداشت و در توسعه کشور نقشآفرین بود. البته برخی دخالتهای دستوری نیز در حوزه قیمتگذاری، شرکتهای فولادی و به خصوص فولاد مبارکه را دچار مشکل کرده است؛ واقعیت آن است که در مورد بازار معاملات کامودیتیها که دارای قیمت جهانی هستند، باید بپذیریم که اگر تفاوت قیمت مورد معامله با قیمت تمامشده وارداتی و صادراتی به میزان معناداری باشد، ایجادکننده رانت است که به دنبال آن زمینههای بروز فساد به وجود خواهد آمد. این تجربهای است که در ۴۰ سال گذشته بهدست آمده و قابل انکار نیست. هنگامی که قیمت به شکل دستوری تعیین تکلیف میشود، هر قیمتی که باشد به دلیل اینکه نمیتواند به شکل صحیحی مورد نظارت و بررسی قرار گیرد، موجب برهم زدن آرامش بازار خواهد شد. به عنوان مثال میتوان بیان کرد اتفاقی که در حال حاضر رخ میدهد، این است که برخی از محصولات فولادی نظیر ورق را به واحدهای تولیدی برمبنای ظرفیت آنها اختصاص میدهند. با توجه به آنکه پس از تخصیص، نظارت دقیقی بر نحوه عملکرد و میزان تولیدات این واحد صورت نمیگیرد تا مشخص شود چه میزان از محصولی که دریافت شده، به تولید نهایی منتهی شده است، بخشی از این ورقهای فولادی به بازار آزاد راه پیدا کرده و به فروش میرسد. این نکته نهتنها مربوط به بازار محصولات فولادی است، بلکه در مورد تمام بازارهای کالایی دیگر نظیر محصولات پتروشیمیایی نیز میتواند صادق باشد. از اینرو این تفاوت قیمت است که ریشه تمام مشکلات بوده و زمینههای بروز فساد را ایجاد میکند. بنابراین تجربه نشان داده سلامت اقتصادی از این مسیر به خطر خواهد افتاد و راهکارهای دیگری باید برای مدیریت صحیح بازار به کار برده شود. تصمیمی که چند سال پیش گرفته شد و برمبنای آن وزارت بازرگانی و وزارت صنعت و معدن در یکدیگر ادغام شدند، به این دلیل بود که کنترل فاصله قیمتی و به تعادل رساندن شرایط بازار بهتر صورت گیرد. به عبارت بهتر این ادغام انجام شد تا در برخی از برهههای زمانی که حجم عرضهها پایینتر از میزان تقاضاست و به اصطلاح تقاضای هیجانی به بازار وارد میشود، امکان صدور مجوزهای صادراتی مهیا باشد تا از این طریق بتوان بازار را کنترل کرد؛ متاسفانه اهداف این طرح تاکنون محقق نشده است و در شرایط فعلی که با محدودیتهای تجاری و تامین ارز مورد نیاز واردات مواجه هستیم، پیچیدگیهای بسیاری
ایجاد شده است. از اینرو لازم است راهکارهای بهینه وکاربردیتری از سوی محققان و کارشناسان حوزه فولادی مطرح شود و بهجای کاهش دستوری قیمتها در اولویت مسوولان و متولیان امر قرار بگیرد. در این میان نقش بورس کالا را نیز نباید نادیده گرفت، چراکه این بورس کالاست که به سلامت اقتصادی و جلوگیری از رانت، باندبازی و تصمیمهای پشت پرده و دلالبازیها کمک میکند. البته به شرط آنکه از قیمتگذاری دستوری در بورس فاصله بگیریم.
شما به درستی به نقش و جایگاه فولاد مبارکه در توسعه صنعت فولاد کشور اشاره داشتید و به پروژههایی توجه کردید که در حوزه تولید، صادرات، درآمدزایی ارزی و صرفهجویی ارزی کشور کمک کردهاند. اما به هر حال این موضوع برای فولاد مبارکه کفایت نمیکند و روند رو به رشد آن باید همچنان ادامه داشته باشد. شما گامهای تعالی و ادامه مسیر فولاد مبارکه را چطور ترسیم میکنید و آن را در چه مواردی میبینید؟
اولین نکته این است که این شرکت در نهایت باید از نظر مدیریتی، دارای یک برنامه پنجساله باشد که این برنامه به تایید سهامداران برسد و نقشه راهی برای ادامه مسیر شرکت باشد. در واقع، این برنامه باید به نحوی طراحی شود که از دخالتهای موردی دولت، وزارت صنعت، معدن و تجارت و مجلس شورای اسلامی بر حذر باشد تا بتواند وظایف خود را به خوبی انجام دهد. نکته حائز اهمیت این است که فولاد مبارکه باید تلاش کند در جهت سودآوری حرکت کند و بتواند در پروژههای پاییندست نیز مشارکت کرده و نقشآفرینی داشته باشد؛ البته این به آن معنا نیست که خود فولاد مبارکه رأساً وارد پروژههای پاییندستی شود؛ بلکه منظور این است که حمایت کند. سوم، هم در حوزه پژوهش و کاهش هزینهها و هم ارتقای بهرهوری باید حرکت جدی در فولاد مبارکه شکل بگیرد و این مجموعه باید به سمت استفاده از توان شرکتهای دانشبنیان و آخرین تکنولوژیهای روز دنیا گام بردارد. این موارد بعضاً از سوی فولاد مبارکه شروع شده ولی باید بپذیرد وقتی تحریمها برداشته شد، فناوریهای مورد نیاز خود را وارد کند. ما باید بپذیریم که برخی عقبماندگیها ظرف سالهای گذشته در فولاد مبارکه بروز و ظهور پیدا کرده و این شرکت از دانش روز و تکنولوژیهای روز دنیا عقب مانده است و این امر موجب میشود در بازار رقابتی دنیا نتوانیم موثر عمل کنیم.