فولاد در مدار بومیسازی
بومیسازی در صنعت فولاد این روزها چقدر راهگشاست؟
قدمت بومیسازی در شرکت فولاد مبارکه به مدتها قبل برمیگردد. زمانی که اولین پایههای احداث این شرکت بنا نهاده شد و قرار بر این بود که شرکتی احداث شود که صنعت فولاد ایران را در کشور نهادینه کند.
قدمت بومیسازی در شرکت فولاد مبارکه به مدتها قبل برمیگردد. زمانی که اولین پایههای احداث این شرکت بنا نهاده شد و قرار بر این بود که شرکتی احداث شود که صنعت فولاد ایران را در کشور نهادینه کند. آن زمان، همزمان با اولین سالهای شروع بهرهبرداری از این کارخانه، با توجه به اینکه نقشههای ساخت تجهیزات نیز همراه با کارخانه در اختیار متولیان تولید قرار داده شده بود و پیمانکاران خارجی برای نصب آن مشغول به کار بودند، زمزمههای داخلیسازی نیز به گوش رسید و در همان زمان، متولیان امر، اقدام به بومیسازی در این کارخانه کردند؛ به نحوی که حتی تا قبل از شروع بهرهبرداری نیز، برنامهریزی برای بومیسازی این مجموعه در دستور کار قرار گرفت؛ بر همین اساس شرکت فولاد مبارکه از معدود پروژههایی بود که در زمان ساخت، بسیاری از تجهیزات برای داخلیسازی پیشبینی شده بود تا بومیسازی در گامهای ابتدایی خود کلید خورد. در عین حال، دانش ساخت نیز همزمان با انتقال کارخانه، بر اساس نقشه و اطلاعاتی که وجود داشت، منتقل شد و مجریان و سیاستگذاران آن، شروع به بومیسازی کردند.
در واقع، فرآیند بومیسازی در فولاد مبارکه در حوزههای مختلفی از تجهیزات و قطعات شروع شد و به داخلیسازی آنها انجامید و همانطور که امروز به وضوح روشن است، تا به حال موفقیتهای بسیاری در این حوزه کسب شده است و شاهد این گواه هم، این است که در این سالها، بهرغم همه تحریمهایی که علیه جمهوری اسلامی ایران، صنعت فولاد و بخشهای مختلف اقتصادی اعمال شده است، ظرفیت تولید شرکت فولاد مبارکه، از 4 /2 میلیون تن به بیش از 10 میلیون تن ظرفیت رسیده است و هماکنون به گواه آمارها، بیش از 80 درصد از قطعات و تجهیزات فولاد مبارکه، داخلیسازی شده است.
این در شرایطی است که تمام مراحل این بومیسازی نشان میدهد که این فرآیندها، به خوبی کار کرده است و با توجه به این تلاشها، به نقطهای رسیدهایم که فولاد مبارکه، اکنون به حدی از بلوغ رسیده است که رسالت جدیدی را برای خود تعریف میکند و مدیریت ارشد این شرکت نیز، این خط را به زیرمجموعههای خود ابلاغ کردهاند که در معاونت تکنولوژی، مدیران بر روی بومیسازی پلنت و خطوط تولید فولاد کار کنند.
همانطور که میدانید مفهوم بومیسازی دو جنبه دارد؛ یکی اینکه در این فرآیند، از کل به جزء بیاییم و از ساخت یک پلنت و مجتمع، به قطعه برسیم یا در الگوی دوم، از پایین به بالا برویم و از قطعه، به سمت بومیسازی تجهیز، حرکت کنیم البته میتوانیم خط تولید یا الگو را داشته باشیم و عمل کنیم؛ اما آنچه امروز ملاک عمل در فولاد مبارکه است، یک الگوی ترکیبی به شمار میرود که بر اساس آن، طی سالهای گذشته، تمرکز بر روی قطعهسازی و تجهیزسازی بوده است و هماکنون، استراتژی جدیدی تعریف شده که بر مبنای آن میخواهد فولاد مبارکه به عنوان یک شرکت فولادساز، علاوه بر رسالت اصلی که تولید است، دانش و تکنولوژی فولادسازی را نیز به منصه ظهور برساند و در این راستا هم، با شرکتهای زیرمجموعه خود مثل شرکت فنی و مهندسی ایریسا همکاری دارد. این شرکت از بدو راهاندازی خود، با این هدف ایجاد شد که بتواند دانش و تکنولوژی را منتقل کند. این در حالی است که کاملاً در حوزه اتوماسیون و سیستمهای اطلاعات مدیریت موفق بوده است و با این مکانیسمها، میخواهد رسالت جدیدی را به دوش کشد و به سرانجام برساند. نتایج این رسالت البته قابل انتقال هم هست که بر اساس آن، الگویی طراحی شده و به عنوان یک الگوی فرآیند نوآوری و بازطراحی ملاک قرار میگیرد.
پرواضح است که سطوح مختلفی برای انتقال تکنولوژی وجود دارد که یکی از آنها، در سطح دانش بهرهبرداری شرکت است؛ به این معنا که دانش بهرهبرداری، نگهداری و تعمیرات تجهیزات برای انتقال در نظر گرفته میشود و شرکتهای فولادسازی همه به این دانش دسترسی پیدا کردهاند سطح دوم انتقال دانش مهندسی و طراحی خطوط فولادسازی به شمار میرود و سومین سطح نیز، دانش مهندسی است که بلک باکس بوده یا اگر وجود دارد، در دسترس ما نیست و ما باید به آن دانش دسترسی پیدا کنیم که آن هم، از طریق مراکز دانشگاهی و بخشهای تحقیق و توسعه و البته مهمتر از همه شرکتهای دانشبنیان است که زمینهای را فراهم میآورند تا به این سطوح دست پیدا کنیم.
ساختار این سه سطح بومیسازی تکنولوژی، در فولاد مبارکه تعریف شده است که دو سطح اول، هماکنون وجود دارد و سطح تکنولوژی بهرهبرداری از بدو راهاندازی اتفاق افتاده است و با خرید دانش فنی از شرکتهای خارجی و آموزش پرسنل در دورههای طولانیمدت در کارخانههای خارجی رخ داده و در طول 20 سال قبل نیز مستمر ادامه یافته و سیستمها در این حوزه ارتقا یافته است؛ کمااینکه فولاد مبارکه این دانش را حتی در فولاد هرمزگان نیز پیادهسازی کرده است و با اجرای آن، فولاد هرمزگان را به سر به سر تولید رساند. البته این سیستم در سایر شرکتها همچون سنگان و زیرمجموعههای آن نیز پیادهسازی شده و فولاد مبارکه، کار انتقال تکنولوژی را انجام میدهد.
به هر حال این فرآیند قابل پیادهسازی در سایر شرکتهای فولادسازی است و هماکنون متخصصان ما از طریق فروش دانش فنی، این دانش را انتقال میدهند. نکته دیگر در بحث دانش مهندسی است که شرکت فنی و مهندسی فولاد مبارکه، مسوولیت بومیسازی تکنولوژی خطوط تولیدی و پلنتهای فولادی را دارد. در سطح تحقیق و توسعه، از طریق مراکز تحقیق و توسعه، پژوهشکده فولاد و عقد قرارداد با مراکز علمی، این سطح را نیز که نیاز به پژوهش و تحقیقات داشته، پیگیری میکند. پس اگر این تقسیم کار در کشور رخ دهد، قالب انتقال از طریق اشتراکگذاری دانش فنی بین شرکتهای فولادی پیگیری میشود و امروز که کشور به 35 میلیون تن ظرفیت رسیده و در سال 1404 قرار است به 55 میلیون تن تولید فولاد برسد، اقدامات اینچنینی به عنوان مکمل در نظر گرفته شده است تا همزمان با رشد تولید، کشور ما صاحب دانش تکنولوژی ساخت کارخانههای فولادسازی از مراحل معدن تا محصولات نهایی نیز باشد؛ بر این اساس فولاد مبارکه این طراحی را در زمینه محصولات تخت در سیستم خود انجام میدهد که البته با مشارکت شرکتهای دانشبنیان و پژوهشگاهها و دانشگاهها تکمیل میشود.
در اینجا خوب است که آماری هم در حوزه تولید محصولات فولادی در فولاد مبارکه اعلام کنیم. همانطور که پیشتر هم گفته شد، رشد فولاد مبارکه از 4 /2 میلیون تن به بیش از 10 میلیون تن رسیده که این اتفاق در اثر بومیسازی بوده است و در واقع، این نوعی توانایی است که این دانش در داخل کشور بومی شده است و به نظر من تا 80 درصد دانش در داخل کشور هست و اگر این نبود، رشد تولید باید در مقاطعی کم میشد؛ ولی هم رشد تولید و هم سودآوری فولاد مبارکه روند صعودی داشته است.
به هر حال برنامه صنعت فولاد آنقدر گستردگی دارد که برای خیلی از شرکتهای دانشبنیان در حوزه دانش فولاد کار وجود دارد و اکنون فولاد مبارکه نیز به عنوان یکی از شرکتهای مهم حوزه تولید، فرآیند نوآوری در شرکت را مدنظر قرار داده تا این فرآیند نوآوری مدیریت منابع را انجام دهد.
در این عرصه البته شرکتهای دانشبنیان یا سازندگان خوب و شرکتهای مهندسی خیلی قوی در کشور وجود دارد ولی آنچه فقدان به شمار میرود، نبود یک نظام یکپارچه مدیریتی است که بتواند این منابع را به صورت یک شبکه به هم لینک کند و از دل آن دانش فولادسازی بیرون بیاورد. به هر حال شرکت فولاد مبارکه با همکاری مشاوران، در حال تدوین این فرآیند مدیریتی است؛ چراکه امروزه شرکتها مراکز پژوهشی ایجاد نمیکنند؛ زیرا به حد وفور در داخل کشور و در سطح دنیا وجود دارد، اما اگر بشود نظام مدیریتی یکپارچه و شبکهسازی گسترده برای استفاده بهینه از این توان داخلی ایجاد کرد، به نظر من با سرعت خیلی زیاد و در یک زمان کوتاه به دانش ساخت کارخانه فولاد میتوان دست یافت.