تاریخ انتشار:
استاندارد طلا چگونه عمل میکند؟
استاندارد طلا، خوب یا بد
در استاندارد طلای کلاسیک قرن نوزدهم، عرضه پول داخلی به طور مستقیم به موجودی طلای هر کشور گره میخورد.
استانداردهای قبلی طلا چگونه کار میکردند؟
استانداردهای طلا موضوعی است که بارها مطرح شده، با این حال تعداد کمی از آنها موفق به نظر میرسد. در قرن گذشته، صفوفی از استانداردهای طلا و استانداردهای تبادل طلا، در احیای چالشهای جنگ جهانی اول، تلاطمهای اقتصادی بین دو جنگ جهانی و ولخرجیهای ایالات متحده در ویتنام با شکست مواجه شدند. استاندارد اخیر طلا، که در کنفرانس برتون وودز در سال 1944 ایجاد شده بود، در سال 1971 فرو ریخت. مشکلاتی از قبیل احتکار، کاهش ارزش ارز یکطرفه و کشورهایی که سراغ نرخ اشتباه میرفتند، مانع استقرار استانداردها میشوند. سیستم پولی فیات پس از سال 1971 مجدداً معرفی شد؛ این سیستم که بهجای طلا مبتنی بر یادداشتهای کاغذی است، مزایای چندی دارد. میلتون فریدمن (اقتصاددان)، به این نتیجه رسید که نگهداری و قانونی کردن یک استاندارد طلا، که به وسیله کنفرانسهای بیپایان بینالمللی صورت میگیرد، غیرممکن بود. با اجازه دادن به بازار برای تعیین نرخ ارز، سیاستگذاران آزاد میشوند تا بهجای کسری تجاری روی اهداف اقتصاد ملی متمرکز شوند، و تنها در زمان اختلال دست به دخالت بزنند. دیگران از ترس اینکه بعداً نتیجه این کار جریان فرار سرمایه باشد، در دیدگاه
نرخ مبادلاتی (ارز) شناور فریدمن سهیم نمیشوند.
آیا ارز ذخیره بینالمللی بعدی طلاست؟
در حال حاضر بازگشت به استاندارد طلا به عنوان دارویی برای همه دردهای فزونیهای اخیر پولی پیشنهاد میشود؛ این استاندارد به دلار امکان میدهد جایگاه خود را به عنوان ارز ذخیره بینالمللی حفظ کند. یکی از مشکلات عملی این است که یک استاندارد طلا ممکن است نیاز به طلای بیشتر نسبت به حال حاضر داشته باشد. سایر موانع اجرایی یک استاندارد طلا شامل کسری تجاری قابل ملاحظه ایالات متحده، کوه موازی مازادهای چینی، ارزشگذاری کم ارز چین که با دلار میخکوب شده، تنزل ارزش رقابتی دلار در میان رقبای ارزی، و ظهور جناحهای سیاسی منطقهای مهم است. صادرکنندگان ارزهای ذخیره در ایجاد توازن میان اهداف سیاست پولی داخلی با تقاضای ارز ذخیره کشورهای دیگر با این مشکل مواجه میشوند؛ این مشکل «تناقض تریفینگ» نام گرفت. اگر از اعتماد دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی کاسته شود، ایده دیگر جلب نظر طرفداران است که اولین بار توسط جان مینارد کینز (اقتصاددان) در برتون وودز پیشنهاد شد که یک ارز برتر میتواند برای توازنبخشی به جریانات بینالمللی سرمایهای ایجاد شود. اما با وجود شور و شوق چینی، اجماع چندانی بر چنین تغییر بزرگی وجود ندارد. اما از سال
1971 طلا همواره بخش مهمی از پرتفوی ذخایر بانکهای مرکزی بوده است؛ این بانکها در حال حاضر مالک 29500 تن طلا هستند. از حدود ابتدای قرن جاری بسیاری از بانکهای مرکزی بدهیهای مستقل را ترجیح دادند و با فروش ارزان از شر داراییهای طلای خود خلاص شدند. اما اخیراً، بانکهای مرکزی به ویژه در کشورهای در حال توسعه، به خریداران عمده طلا تبدیل شدهاند.
آیا بحث استاندارد طلا دارد روی قیمت طلا تاثیر میگذارد؟
یک بحث این است که طلا در حال حاضر بیشتر شبیه چیزی همچون پول است، که حتی بدون یک استاندارد رسمی طلا نیز به عنوان منبعی از ارزش و واسطهای در مبادلات مورد استفاده قرار میگیرد. بحث اینکه طلا همان پول است، نشان میدهد که قیمتها زمانی که به طلا اندازهگیری میشوند، ثابت هستند. در مطالعهای به این نتیجه رسیدند که درباره طلا به عنوان سپری در برابر تورم مبالغه شده است. دیگران پیشنهاد کردهاند که قیمت طلا باید به مقدار کل پول در گردش مرتبط باشد؛ مقدار کل پول در گردش بر اندازه موجودی طلا تقسیم میشود و اندازه موجودی طلا نیز باعث میشود قیمت سایهای طلا به حدود10هزار دلار در هر اونس برای ایالات متحده برسد. اما این معیارها اسیر تاریخ و سیاست هستند. به احتمال زیاد نرخی در عرضه پولی ثابت تحمل میشود که از غریزه ولخرجی طبیعی انسانی جلوگیری کند.
دیدگاه تان را بنویسید