در آستانه
اقتصاد ایران از ونزوئلایی شدن چه چیزی را کم دارد؟
احسان مرادی: این روزها در شرایطی که اقتصاد ایران آشفته شده و با افزایش نقدینگی، جهش نرخ ارز و تورمهای مزمن مواجه است زمزمههایی از خطر ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران از گوشه وکنار به گوش میرسد. مطرح شدن این مساله نظرات متفاوت کارشناسان و تحلیلگران را برانگیخته است. بروز مشکلات اقتصادی در کشور از جمله افزایش روزانه و گاه ساعتی قیمت کالاها و خدمات در کنار بیارزش شدن پول رایج و کاهش قدرت خرید مردم، سبب شده تا برخی از تحلیلگران رشد خطرناک نقدینگی را عامل اصلی این وضعیت بدانند و هشدار دهند که اگر زودتر این جریان مدیریت نشود اقتصاد ایران با خطر ونزوئلایی شدن روبهرو میشود.
اقتصاددانان بر این باورند که وجود نقدینگی بالا در اقتصاد کشور، نفتخیز بودن ایران و ونزوئلا، اعمال تحریمهای آمریکا و آثار متعاقب آن در ساختار اقتصادی دو کشور، فرضیه ونزوئلایی شدن اقتصاد را تقویت کرده است. حسین عباسی، استاد دانشگاه مریلند پدیده «ونزوئلایی شدن اقتصاد» را در سه ویژگی تعریف میکند. نخست، استفاده از منابع موجود جامعه، بهخصوص منابعی که درصد بالایی از ارزش آن در تعریف رانت میگنجد، برای افزایش مصرف و رفاه. دوم، بیتوجهی به انگیزههای تولید و سود و در نتیجه اتخاذ سیاستهای سرکوبکننده انگیزههای تولید مولد. سوم، پوشاندن مشکلات حاصل از سیاستها با تصمیمات مخرب به جای اصلاح آنها. به عبارت دیگر آنچه باعث بروز پدیده ونزوئلایی شدن اقتصاد میشود این است که سیاستهای افزایش رفاه، همزمان با سرکوب انگیزههای تولید همراه شود. بهعلاوه، وقتی که قیمت منابع نفت افت میکند، دولت دست از سیاستهای گسترده رفاهی برندارد، بلکه با اتخاذ سیاستهای مخرب سعی در ادامه آن داشته باشد. سیاستهای اقتصادی در ایران، ویژگیهای سهگانه شمردهشده برای «ونزوئلایی شدن اقتصاد» را دارد، ولی با درجه کمتر و با احتمال تصحیح بیشتر.
سیاست دیگری که سبب ونزولایی شدن اقتصاد میشود، کنترل قیمت ارز و عدم کنترل حجم پول است. کنترل نرخ ارز خود سبب ایجاد بازار سیاه میشود. وقتی که دولت با کمبود ارز مواجه میشود و قیمت دلار رو به افزایش است و دولت همچنان سعی میکند قیمت آن را پایین نگه دارد. در نتیجه تقاضا برای محصولات وارداتی کاهش نیافته و انگیزه برای تولیدی که در خارج از کشور خریدار داشته باشد، ایجاد نمیشود.
سیاست مخرب دیگری که سبب ونزولایی شدن اقتصاد میشود این است که دولت برای تامین مالی هزینههای خود از چاپ پول استفاده کند. نتیجه این امر ایجاد تورمهای بالا برای کشور در کوتاهمدت و به دنبال آن کاهش ارزش پول و روی آوردن افراد به تبدیل پول به کالا و انبار کالاهای مورد نیاز خود است. پیامد این تصمیم آسیب زدن به گروههای کمدرآمد جامعه است. این گروه از افراد که توانایی مالی مقابله با شوکهای قیمتی بزرگ را ندارند؛ با شدت گرفتن بحران به سرعت تمام دارایی و سطح مصرف خود را از دست میدهند. یکی از نشانههای ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران، روند افزاینده نقدینگی در کشور است.
با مشاهده روند نقدینگی در سالهای 97 تا 99 نشانههایی از انفجار نقدینگی قابل مشاهده است. اقتصاددانان بر این باورند که برای رسیدن به ابرتورم لازم نیست تورم هزار درصد شود، بلکه استمرار تورمهای دورقمی بالا گواه این موضوع است.
اظهارنظرهای بسیاری از تحلیلگران اقتصادی در سالنامه جامع اقتصاد ایران این بود که اقتصاد ایران نشانههای جدی از عارضه ونزوئلایی شدن دارد. برخی از این کارشناسان بر این باورند که اقتصاد ایران ونزوئلایی شده است و برخی دیگر معتقدند به لحاظ وجود تفاوتهای ساختاری فاحش بین این دو اقتصاد، اقتصاد ما ونزوئلایی نمیشود. به اعتقاد این دسته از کارشناسان، ظرفیتهای کشور مانع بزرگی است که از ونزوئلایی شدن اقتصاد جلوگیری میکند و باید با استفاده از ظرفیتها هر احتمالی را از بین ببریم.
دسته اول معتقدند اقتصاد کشور ما تا آستانه ونزولایی شدن پیش رفته است و با کوچکترین اتفاقی میتواند به شرایطی شبیه شرایط ونزوئلای کنونی مبتلا شود. این اتفاق میتواند روی کار آمدن فردی به عنوان رئیسجمهور کشور باشد که با مفاهیم اقتصادی آشنایی نداشته و با سیاستهای پوپولیستی سعی در کسب محبوبیت برای خود و حزب متعلق به آن را داشته باشد. رخ دادن چنین پدیدهای سبب تشدید شرایط نابسامان اقتصاد کلان کشور میشود. به تعبیری دیگر شرایط اقتصادی این روزهای کشور همانند فردی است که تمامی علائم فرد سکتهای را دارد ولی هنوز سکته نکرده است.
محمد طبیبیان در این زمینه معتقد است: «ما واقعاً ونزوئلایی شدهایم، البته وضع ایران از لحاظ سوقالجیشی، جمعیت و جایگاه و امکانات با ونزوئلا متفاوت است، اما در مقیاس خودمان ونزوئلایی شدهایم. خیلی نباید خوشحال باشیم که هنوز جا داریم برای جلوتر دویدن.» به گفته این اقتصاددان «اگر دولت نخواهد کسری بودجه را از مسیر انتشار اوراق جبران کند و به روشهای گذشته روی آورد، اقتصاد ایران در مسیر ونزوئلا قرار میگیرد». موسی غنینژاد در این باره معتقد است: «بحث ونزوئلایی شدن که عدهای مطرح کرده بودند، تا جایی که من میدانم در حد و اندازه ایران، ما ونزوئلایی شدهایم. از این بالاتر چه خواهد شد؟ چشماندازی هم که وجود ندارد.»
حسین عباسی معتقد است: «با وجود فاصلهای که اقتصاد ایران از «ونزوئلایی شدن» دارد، زمینههای بحران در اقتصاد ایران به طور بنیادین وجود دارد. تمایل دولت به افزایش رفاه از طریق پایین نگه داشتن قیمت، تمایلی پایانناپذیر است. افزایش قیمت کالاهای یارانهای و بهخصوص انرژی که گاهگاه اتفاق میافتد، راهحلی موقت است که با افزایش سطح عمومی قیمتها در اثر تورم، بعد از چندی خنثی میشود. تمایل شدید دولت به کنترل بازارها، چه از طریق مالکیت بنگاهها و چه از طریق سیاستهای دستوری، کاهش نیافته است. بدنه حاکمیت، در تمامی سطوح، مقاومت شدیدی در برابر واگذار کردن اقتصاد به مردم نشان میدهد. سیاستهای دولت، هر جا که فردی در دولت لازم ببیند، از حوزه قانونی فراتر میرود و با فعالیتهای افراد تداخل میکند.»
شباهتها و تفاوتها
گرچه اقتصاد ایران شباهتهای زیادی با اقتصاد ونزوئلا دارد، اما تفاوتهای بنیادین در اقتصاد ایران وجود دارد که آن را از ونزوئلایی شدن متمایز میکند. در بحث شباهتهای بین این دو اقتصاد باید گفت که هر دو کشور صادرکننده منابع نفتی محسوب میشوند و عضو کشورهای گروه اوپک هستند. اقتصاد هر دو کشور به درآمدهای نفتی وابسته است. همچنین در هر دو اقتصاد، سیاستگذار در اقتصاد مداخله میکند. این مداخلات گاه با عنوان کنترل قیمت کالاهای اساسی و گاه با عنوان دسترسی مردم به منابع انرژی ارزانقیمت به منظور تامین رفاه اقشار کمدرآمد از محل درآمدهای نفتی دنبال میشود. این سیاستهای پوپولیستی بدون توجه به اصول اولیه اقتصادی و در نظرگرفتن منافع بلندمدت اقتصادی بوده و صرفاً به منظور تامین اهداف کوتاهمدت سیاسی و حزبی اتخاذ میشود. مورد دیگر اینکه در هر دو اقتصاد تورمهای بالا و مزمن سالیانه و به صورت پیدرپی وجود دارد. طبق آمارهای رسمی تورم سه هزاردرصدی در کشور ونزوئلا وجود دارد. گرچه ما با ونزوئلایی شدن در موضوع تورم فاصله داریم ولی تورمهایی که در اقتصاد کشور به خصوص در سال 99 رخ داد، تورم بالایی بود. در دنیایی که اغلب کشورها تورم تکرقمی و زیر پنج درصد را تجربه میکنند، تورم میانگین حدود 37 درصد تورم بسیار بالایی است. مسالهای که فرضیه ونزوئلایی شدن اقتصاد را پررنگ میکند، مساله وجود نقدینگی بالا در کشور است. در حال حاضر ۹۰ درصد نقدینگی در دست افراد محدودی بوده و این نشان میدهد که نقدینگی به روش صحیحی توزیع نشده است. گروهی که نقدینگی را در دست دارند در بازارهای مختلف حضور پیدا میکنند و با فعالیتشان ریتم بازارها را به هم میزنند.
اقتصاد ایران و ونزوئلا در بطن و کیفیت کاملاً متفاوت از یکدیگر هستند و حتی در صنعت نفت نیز ایران قابل مقایسه با ونزوئلا نیست. احتمال ونزوئلایی شدن اقتصاد در حالی مطرح میشود که ایران در حوزه کشاورزی، صنعت، فعالیتها در بخش بازرگانی و خدمات، نیروی کار، صنایع مصرفی، صنایع سرمایهای و دیگر موارد، اصلاً قابل مقایسه با این کشور نیست. اقتصاد کشور ما به لحاظ ساختارهای نهادی و صنعتی از ونزوئلا خیلی جلوتر است. از تفاوتهای دیگر این دو اقتصاد اینکه در ونزوئلا کمبود کالاها در مراکز خرید مدتهاست که وجود دارد اما در ایران چنین وضعیتی را نداریم و مردم برای تامین کالاهای اساسی و مصرفی خود مشکلی ندارند. اینکه کالاها با چه قیمتی به دست مصرفکنندگان میرسد بحث دیگری است و به مشکل مدیریتی ما بازمیگردد اما از لحاظ منابع محدودیتی وجود ندارد. سوءمدیریتها نقطه ضعف سیستم اقتصادی کشور ما بوده اما همین که دسترسی مردم به نیازهای اولیهشان فراهم است، یعنی شرایط متفاوت از کشور ونزوئلاست.
برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند به دلیل شرایط ژئوپولیتیک، برخورداری از منابع طبیعی، میزان اثرگذاری و قدرت منطقهای و همچنین ساختار اقتصادی متفاوت این دو کشور، مقایسه آنها با یکدیگر علمی و صحیح نیست. بنابراین شاید افزایش نرخ ارز و قیمت برخی از کالاها در کشور شباهتهایی با وضعیت اقتصادی ونزوئلا داشته باشد اما از جهات بیشتری تفاوتهای قابل توجهی بین دو کشور وجود دارد. از نگاه این دسته از کارشناسان، رشد متوسط نقدینگی ماهانه دودرصدی ایران قابل قیاس با رشد متوسط ۶۰درصدی ونزوئلا نیست. از سوی دیگر اقتصاد ایران اکنون از درآمد صادراتی چند ۱۰ میلیارددلاری برخوردار است که اقتصاد ونزوئلا فاقد این درآمدهاست. همچنین نسبت متغیرهای پولی تورمزا مانند پایه پولی، کسری بودجه دولت و حتی بدهی بانکها به بانک مرکزی نسبت به تولید ناخالص داخلی (GDP) در ایران بسیار بالاتر از ونزوئلاست و این عامل نقش ضربهگیر تورمی را دارد.
مولفه مهم دیگر موضوع بدهی خارجی است. وضعیت اقتصاد کشور ما از این نظر با اقتصاد ونزوئلا تفاوت فاحشی دارد. کشور ونزوئلا بدهی خارجی بالایی دارد در حالی که بدهی خارجی در کشور ما بسیار پایینتر از این میزان است. بنا بر آمارهای رسمی بانک مرکزی میزان بدهی خارجی ایران در پایان آذرماه 99 معادل 9 میلیارد و 31 میلیون دلار است. همچنین طبق گزارشهای رسمی بدهی خارجی ونزوئلا بین ۱۱۰ تا ۱۶۰ میلیارد دلار برآورد شده است. بر اساس این آمارها، نسبت بدهیهای خارجی ایران به تولید ناخالص داخلی حدود 5 /3 درصد است که رقم پایینی به شمار میرود. مقایسه شاخص نسبت بدهی خارجی ایران به تولید ناخالص داخلی با سایر کشورها نشان میدهد که ایران در زمره کشورهایی است که کمترین میزان بدهی خارجی را در جهان دارد. این در حالی است که طبق آخرین آمار رسمی برای ونزوئلا در سال 2019 نسبت بدهی خارجی به تولید ناخالص داخلی معادل 233 درصد برآورد شده بود. به همین خاطر ابرتورمی که در ونزوئلا رخ داد هیچ وقت در ایران اتفاق نمیافتد. دولت ایران درآمد ارزی دارد اما هزینههایش به ریال است و این رقم همواره بر پایه نرخی از دلار به تعادل میرسد. البته به نظر میرسد که یکی از عواملی که سبب پایین آمدن میزان بدهیهای خارجی ایران شده، کاهش میزان تعاملات تجاری و اقتصادی در پی تشدید تحریمها و پاندمی کروناست. در مجموع با توجه به آنچه گفته شد، ادلهای که فرضیه ونزوئلاییشدن اقتصاد ایران را رد میکنند قویتر از ادله پذیرش آن هستند. اما باید در نظر داشت که چنانچه برای برونرفت از مشکلات اقتصادی کنونی تدبیر علمی و کارشناسی صورت نگیرد، به شکلی پوپولیستی با این موضوع رفتار شود و پوپولیستها بتوانند قدرت حاکم شوند، میتوان گفت ما به فرآیندی که ونزوئلا طی کرده است، خواهیم رسید. به عبارتی دیگر در صورت استفاده نکردن از ظرفیتها و عدم برنامهریزی مناسب در ابتدای جادهای قرار خواهیم گرفت که انتهای آن ونزوئلاست.