بودجه سیاسی
نویسندگان بودجه به چه میاندیشند؟
انسان، آدم یا بشر شناختهشدهترین پدیده در هستی است که در پویش زمان تواناییهای شگفتانگیزی از خود نشان داده است. این پدیده شگفتانگیز، هستی مادی را تا جایی که توانسته است به زندان خواستهای خویش کشانده و برای خوشی بیشتر از همه چیزهایی که در کره خاکی بوده بهرهبرداری کرده است. انسان و آدمی در دورهای که در آن به سر میبریم نسبت به 10 سال، صد سال یا هزار سال قبل پیشرفتهایی داشته است که پیش از این شاید در گمانهزنیهای فانتزیپردازترین ذهنها نیز به این گستردگی جایی نداشته است.
ساخت تلفن همراه، اینترنت، شبکههای اجتماعی، ترنهایی باشتاب تاکنون تجربه نشده، ساخت هواپیماهای کوهپیکر، پهپاد و دهها پدیده مادی دیگر نشان میدهد انسان پیشرفتهای شگفتی داشته است.
با این همه پیشرفت در هر بستر مادی این پدیده در یک چیز درمانده است و همین پدیده به قول یوشکا فیشر وزیر خارجه اسبق آلمان، جهان را که انسان همهکاره آن است دیوانه کرده است.
آنچه انسان و جوامع انسانی را حیران کرده این است که با انسانهای دیگر چه رفتاری داشته باشد که آسایش و آرامش داشته باشد؟ انسان امروز آرامش ندارد و انسان امروز با این همه پیشرفت درماندهتر از انسان سده پیشین است. چرا چنین شده است؟
چون آدمی نمیتواند خواستههای پایانناپذیر خود را مهار کرده و افسارش را در دست بگیرد و همواره به دنبال زیادهخواهیهای شگفتانگیز بوده و هست. این زیادهخواهی از دیرباز در نهاد آدمی بوده و هست و راه را برای نبردهای پایانناپذیر میان تکتک آدمیان یا میان کشورها، سرزمینها و جوامع انسانی باز نگه میدارد.
انسان برای پیروزی بر این روزهای سخت ناآرامی و نبود آسایش سرانجام به قول شریف جان لاک قبول کرد بخشی از آزادیهایش را به نهادی به نام دولت بدهد تا این نهاد با گردآوری نیرویی بزرگتر از نیروی همه آدمیان آنها را در چارچوب قانون و مقررات نگه دارد. نهاد دولت اما در پویش زمان آن چنان نیرویی در خود گرد آورد که هر گروهی که دارنده آن توانایی شد گردنکشی کرد و با پول و نیروی شهروندان به خود آنها ستم کرد. به این ترتیب بود که بازهم اندیشه بشری مجلس را ساخت که بر قانونگذاری نظارت کند و قوهای به نام دادگستری پدیدار کرد که هرکس را اعم از دولتی یا غیردولتی از قانون فراتر رفت و آن را شکست تنبیه کند.
بودجه
اما آنچه آدمی ساخته است و بخشی از آزادی و اختیار خود را به آنها سپرده است تا مناسبات آنها را در یک چارچوب قانونی تنظیم کند به منابعی نیاز دارد تا با خرج کردن آن منابع آسایش و آرامش و امنیت را در جامعههای انسانی آماده سازد. اینگونه بود که چیزی به اسم بودجه بهوجود آورد. بودجه در ظاهر آنچه دیده میشود یک سند حسابداری است که دوطرف دارد: طرف درآمد و طرف هزینه. اما این سند حسابداری سیاسیترین سندی است که بشر آن را ساخته و در پویش زمان آن را به کارسازترین و موثرترین نهاد برای اداره سیاسی جامعه تبدیل کرده است. بودجه به این دلیل سیاسیترین پدیده است که در جوامع گوناگون بسته به نظام سیاسی و نیز بسته به اینکه منابع دولتها از کجا تامین میشود باید از گروههایی پول بگیرد و برای گروههای دیگر خرج کند.
به همین دلیل است که در مناسبات احزاب و گروههای سیاسی و نیز در مناسبات شهروندان با دولت نبردهای سنگینی برای منبع اصلی درآمد دولتها یعنی مالیات در جریان است.
بودجه در ایران
ایران نیز از اوایل دهه 1300 و با تاسیس دولت مدرن دارای بودجه شده است و اکنون چندین دهه است که در ایران بودجهریزی و بودجهنویسی در جریان است. دولتهای ایران در همه سالهای پس از 1330 که درآمد بهدستآمده از صادرات نفت خام در اختیارشان قرار گرفت دلهره چندانی به ویژه در بخش درآمدی نداشتند. به همین دلیل بیشتر مجادلهها بر سر این بوده است که این درآمد نفت چگونه تقسیم شود.
سه بازیگر اصلی اقتصاد در ایران یعنی بنگاهها، خانوادهها و دولت در همه دهههای گذشتهای که درآمد نفت به وفور وجود داشت بر اساس یک رضایت نسبی سهم خود را از درآمدهای نفت به دست میآوردند و مجادلهها به ویژه در نهادهای دولتی بیشتر بود. دولت در ایران از دیرباز بخش اصلی بودجه را به خود اختصاص داده و میدهد.
امسال نیز همانند همه دهههای اخیر، نزدیک 70 درصد بودجه کل کشور سهم شرکتها، موسسهها و نهادهای دولتی شده است و بخش کمتری در بودجه عمومی هست که تازه در آن نیز سهم دولت زیاد است.
سیاسیترین بودجه قرن
شاید به جرات بتوان گفت بودجه آخرین سال قرن اخیر ایران، سیاسیترین بودجه است. دلیل روشن آن این است که درآمد نفت در این بودجه به آرزو و خیال در سیاست داخلی و سیاست خارجی گره خورده است. از سوی دیگر درآمد مالیاتی نیز به اندازهای در بودجه لحاظ شده است که با توجه به درآمد مالیاتدهندگان و تولید ناخالص کشور در سالهای 1398 و 1399 به دست آوردن آن با دشواری و سختی و مجادلههای بیپایان همراه خواهد شد.
از سوی دیگر فروش اوراق قرضه داخلی نیز مخالفان جدی در مجلس و در میان منتقدان دولت دارد. این بودجهای که اعداد و ارقام آن دیگر برای شهروندان نیز آشنا شده است چیزی است که هیچ کارشناس، اقتصاددان، فعال اقتصادی، احزاب و گروههای همسو با دولت و نیز منتقدان دولت در طیفهای گوناگون و حتی نویسندگان بودجه آن را قبول ندارند.
سیاسی بودن این بودجه اما اینجاست که بدون تردید چیز دیگری هم جایگزین آن نخواهد شد. پرسش بنیادین مطرحشده این است آیا دخلوخرج دولت سازگارشده است؟ پاسخ این است که بر روی کاغذ و در لایحه ارائهشده این توازن هست. اما در عمل نسبت به درآمدهای پیشبینیشده امیدی نیست. آیا هزینههای سازمانها کاهش یافته است؟ پاسخ منفی است. چرا؟ چون هزینههای لحاظشده واقعیاند و گروهها و احزاب و جمعیتهای سیاسی و نیز میلیونها مزد و حقوقبگیر واقعیاند و باید از این بودجه به آنها درآمد تزریق شود.
یک گمانهزنی سیاسی
تمایل دارم در انتهای این نوشته یادآور شوم یک گمانهزنی این است که تهیهکنندگان لایحه بودجه خبرهایی دارند که جز شماری اندک به آن خبرها دسترسی ندارند و آن خبرها پیرامون دگرگونی در سپهر سیاست خارجی است که راه را برای صادرات نفت هموار میکند. اگر این گمانهزنی درست باشد باید نگاه دیگری به بودجه داشت. یک گمانهزنی دیگر این است که تهیهکنندگان لایحه بودجه بسیار بیشتر از آنچه تصور میکنیم نسبت به دارا بودن ایرانیان اطلاعات دارند و میدانند میتوان هم مالیات گرفت؛ هم اوراق فروخت و هم نفت را پیشفروش کرد. این گمانهزنی نیز میتواند نشاندهنده سیاسیترین بودجه قرن باشد. وقتی دلار تا 32 هزار تومان بالا میرود و شهروندان ایرانی هنوز خریدارند، وقتی قیمت سکه تا 16میلیونتومان بالا میرود مردم هنوز خریدارند و نیز وقتی برای خرید 30 هزار اتومبیل با بالاترین قیمت هنوز میلیونها نفر ثبتنام میکنند نشان میدهد ایرانیان سیاسیترین انسانهای این دنیای بزرگاند.