شاهراه تورم
کامران ندری از راههای مدیریت اقتصاد ایران تا انتخابات ایالات متحده آمریکا میگوید
کامران ندری، اقتصاددان معتقد است تا برگزاری انتخابات ایالات متحده آمریکا همهچیز در اقتصاد ایران بستگی به کنترل نرخ ارز دارد و اگر نتوانیم در این فاصله نرخ ارز را کنترل کنیم در نتیجه با افزایش قیمتهای قابل ملاحظهای مواجه میشویم و تورم بالایی خواهیم داشت. به اعتقاد این کارشناس مسائل پولی و بانکی علاوه بر مشکل نرخ ارز، الان با مشکل بازار سرمایه هم مواجه هستیم که دولت در حال مداخله در آن بوده و این مساله دوباره روی نرخ ارز تاثیرگذار است. به گفته ندری الان کسانی که سهمهای خود را در صفوف فروش بازار سهام میفروشند به احتمال زیاد به دنبال دارایی دیگر میگردند و قصد ندارند پول خود را به ریال نگه دارند، یکی از داراییهایی که در این شرایط مورد توجه قرار میگیرد ارز است، پس در این مدت اگر وضعیت بازار سهام به همین شکل بوده و مداخله دولت هم به همین شکل باشد، فشار افزایش تقاضا روی ارز خواهیم داشت. به اعتقاد این اقتصاددان تورم به بلندپروازیهای سیاستمداران برمیگردد و کنترل آن حتی در شرایط فعلی کاملاً دستیافتنی است و تا مشخص شدن نتیجه این منازعه میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، حداقل کاری که میتوان کرد همین کنترل تورم است.
♦♦♦
برخی از کارشناسان سیاست خارجی معتقدند وضعیت اقتصادی ایران در دو ماه آینده و تا پیش از شروع انتخابات ایالات متحده آمریکا ممکن است بر روی رفتارهای این کشور در مواجهه با ایران تاثیرگذار باشد. به نظر میرسد سیاستگذار در راستای چنین راهبردی تلاش میکند اقتصاد ایران را در دو ماه آینده به گونهای مدیریت کند که شوکی به اقتصاد وارد نشود. همه تلاش سیاستگذار این است که اقتصاد تا موعد برگزاری انتخابات آمریکا روزهای آرامی داشته باشد اما به نظر میرسد اقتصاد آبستن تحولات غیرقابل پیشبینی است. آیا اقتصاد ایران آنگونه که سیاستمداران انتظار دارند، تا انتخابات آمریکا روزهای آرامی را پشت سر خواهد گذاشت؟ در دو ماه باقیمانده چه روزهایی در انتظار اقتصاد ایران است؟
در دو سه ماه آینده یعنی تا برگزاری انتخابات ایالات متحده آمریکا همهچیز در اقتصاد ایران بستگی به کنترل نرخ ارز دارد. پیشبینی اینکه دقیقاً اقتصاد ایران چه تاثیری در آنجا خواهد گذاشت سخت است، اما به هرحال در این دو ماه مهمترین چالش کوتاهمدت ما کنترل نرخ ارز است که شاید بتواند اقتصاد ما را تا حدی آرام کرده و تحت کنترل دربیاورد. اگر نتوانیم در این فاصله نرخ ارز را کنترل کنیم در نتیجه با افزایش قیمتهای قابل ملاحظهای مواجه میشویم و تورم بالایی خواهیم داشت. اما اگر با سیاستهای اقتصادی دولت و بانک مرکزی در ماههای پیشرو نرخ ارز را کنترل کنیم ممکن است بتوانیم تورم ماهانه یک تا دو درصد داشته باشیم، ولی اگر نرخ ارز کنترل نشود تورم بسیار بالاتر از این خواهد بود که این مساله بر سایر بخشهای اقتصاد ایران هم تاثیر خواهد داشت.
به اعتقاد سیدحسین موسویان اگر در دو ماه آینده حاکمیت بتواند اقتصاد را به نحوی مدیریت کند که در شهریور و مهرماه، شاخصها روند بهبودی چشمگیر داشته باشد، مدافعان سیاست فشار حداکثری در جریان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، بازنده خواهند بود و دولت آینده آمریکا در مورد سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران تجدیدنظر خواهد کرد. اما اگر سقوط ارزش پول ملی ایران، تورم، بیکاری و... همچنان روند تاسفبار فعلی را طی کند، برگ برنده را به دستان جناح تندرو آمریکا خواهد داد. از طرفی شما کنترل نرخ ارز را راهکار اصلی میدانید. آیا با توجه به سابقه اقتصادی دولت فکر میکنید از عهده این کار بربیاید؟
اینگونه که دولت و بانک مرکزی میگویند سعی دارند به صادرکننده فشار بیاورند تا ارز صادرات غیرنفتی را برگرداند. اما در کنار تامین ارز از طریق دریافت ارز صادرکنندگان کشور ما الان با مشکل بازار سرمایه هم مواجه هستیم که دولت در حال مداخله در آن است که به نظر من این دخالت درست نیست. الان در بازار سهام همه فروشنده هستند؛ حقیقیها که با منفی شدن بازار سهم خود را میفروشند، حقوقیها هم هستند که باید بخرند که آنها هم برای تامین مالی خرید مستقیم یا غیرمستقیم سراغ منابع بانک مرکزی میروند که این کار بسیار خطرناک است. بنابراین دولت اگر به این شکل مداخله خود را در بازار ادامه دهد ما از ناحیه تقاضا با مشکل مواجه خواهیم بود. کسانی که الان سهمهای خود را در صفوف فروش بازار سهام میفروشند به احتمال زیاد دنبال دارایی دیگر میگردند و قصد ندارند پول خود را به ریال نگه دارند. یکی از داراییهایی که در این شرایط مورد توجه قرار میگیرد ارز است. از همینرو در این مدت اگر وضعیت بازار سهام به همین شکل بوده و مداخله دولت هم به همین شکل باشد فشار افزایش تقاضا روی ارز خواهیم داشت. در این شرایط بانک مرکزی اگر نتواند عرضه متناسب ارز با این تقاضای به وجود آمده را تامین کند نرخ ارز باز هم افزایش مییابد. از قبل هم این هشدار به دولت داده شده بود منتها دولت توجه نکرد.
در شرایطی که وضعیت بازار سهام اینگونه است و احتمال حرکت سرمایه به بازارهای دیگر و احتمالاً افزایش قیمتها وجود دارد، چه راهی برای مدیریت بازار و اقتصاد وجود دارد؟
حالا که امکان افزایش تقاضا به سمت بازارهای دیگر وجود دارد بهترین حالت برای اینکه ما کمترین فشار را روی ارز و قیمت کالاها داشته باشیم این است که بازار راه خودش را برود و دولت مداخله نکند و تکالیفی را برای حقوقیها تعیین نکند. بهترین حالت همین است چون به فرض اینکه بازار یکباره ریزش کند که در همه جای دنیا چنین اتفاقاتی میافتد، قدرت خریدی که در بازار سرمایه به وجود آمده است از بین میرود ولی اگر نگذارند و افراد بخواهند خردخرد با فروش سهمهای خود خارج شوند تقاضای مستمری را در روزهای آینده برای داراییهای سرمایهای و کالاها ایجاد میکند.
علاوه بر بازار سهام چه متغیر دیگری برای مدیریت اقتصاد کشور در شرایط فعلی تعیینکننده است؟
به نظر میآید تصمیمگیری در مورد نرخ سود هم میتواند موثر باشد. مسالهای که در اینجا وجود دارد این است که دولت باید یکی دو تصمیم سخت بگیرد اما با شناختی که از این دولت داریم بعید میدانم این تصمیمها را بگیرد. اولی نرخ سود است که باید اجازه دهد این نرخ متناسب با شرایط فعلی که انتظارات تورمی بالاست افزایش پیدا کند و دوم اینکه نباید به خود اجازه دهد در بازار سرمایه دخالت کند. اگر این دو اتفاق بیفتد و مداخله دولت در بازار سرمایه قطع شود و خودش خودش را تعدیل کند و نرخ سود هم افزایش یابد، اینگونه میتوان تورم را در یکی دو ماه آینده مدیریت کرد تا ببینیم نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چه میشود.
از ابتدای سال و هجوم مردم به بازار سرمایه بسیاری از کارشناسان اقتصادی و حتی جامعهشناسان نسبت به تبعات احتمالی صعود نجومی بورس و احتمال ریزش شدید آن هشدار میدادند. با توجه به اینکه ما تجربه عاملیت اقتصاد در ناآرامیهای اجتماعی را در مساله موسسات مالی در آبان 1396 و گران شدن بنزین در دیماه 1398 داشتیم، آیا ممکن است ریزش بازار سهام هم چنین پتانسیلی داشته باشد؟ مشکل بازار سهام در دو ماه پیش رو تا چه حد برای اقتصاد کشور جدی خواهد بود؟
تبعات سیاسی تصمیمات اقتصادی را دولت باید چارهجویی کند. اقتصاددانان باید هشدار میدادند که به اندازه کافی دادهاند و دولت توجه نکرده است.
در بازار سهام سرمایهگذاران خرد مخصوصاً آنهایی که دیر وارد بازار شدهاند ضرر کردهاند. سرمایهگذاران اصلی که از سال قبل سرمایهگذاری کردهاند، حتی اگر شاخص به حدود یک میلیون هم برسد چندان متضرر نمیشوند؛ چراکه سال پیش این موقع شاخص زیر 300 هزار بود یعنی بازدهی که این سرمایهگذاران نسبتاً قدیمی بازار به دست آوردند در هیچ بازار دیگری قابل دستیابی نبود. سرمایهگذاران خرد هم که در این سمت سال از تقریباً اردیبهشت وارد بازار سهام شدهاند اگر شاخص تعدیل شود ممکن است خیلی زیان بکنند.
ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟ چگونه میتوان تبعات این اتفاق را مدیریت کرد؟
من بعید میدانم شاخص زیر دو میلیون بیاید. بحث اینجا این است که باید اجازه دهند سریع این تعدیل اتفاق بیفتد. من قبلاً فکر میکردم با دامنه نوسان این تعدیل باید تدریجی اتفاق بیفتد، در مصاحبههای قبلی هم نظرم همین بود اما الان با توجه به شرایط بازار میبینم باید اجازه دهند تعدیل سریع انجام شود چرا که اگر تدریجی باشد این تقاضای مستمر ادامه پیدا میکند. همانطور که گفتم خیلیها الان در بازار فروشنده هستند و با توجه به نرخ سود با فروش سهمهای خود و ایجاد نقدینگی به سراغ بازار ارز یا بازار طلا یا بازار خودرو یا مسکن میروند. در خصوص بازار مسکن هرچند قیمتها بسیار بالاست اما در مورد مسکنهای کوچک ممکن است تقاضا بالا برود. یا در مورد آنهایی که خیلی از بازار سهام استفاده کردند و سود خود را بردهاند و الان قصد خروج دارند الان در بازار مسکن در حال به هم زدن بازار و قیمتها هستند؛ یعنی چون سود خوبی کردهاند و الان میخواهند سرمایه خود را خارج کنند هر قیمتی فروشنده مسکن پیشنهاد بدهد هرچقدر هم بالا باشد باز هم خریدار هستند چون بازده بالایی به دست آوردهاند و اینگونه است که با پولشان بازار را به هم میزنند. خلاصه بازار سرمایه یک معضل بسیار جدی است و من فکر میکنم حالا حالاها ما گرفتار این وضعیت بازار سرمایه هستیم. به نظرم بهترین حالت همین اجازه به تعدیل یکباره است. البته در هر حال ما در بازار سرمایه بازندهایم یعنی از هر وجه و با هر سناریویی ببینیم، وضعیت فعلی بازار سهام به ضرر اقتصاد است اما آن سناریویی که در مجموع کنترل ضرر را برای اقتصاد ایران به همراه دارد این است که اجازه دهند بازار یکباره ریزش کند و قدرت خرید موهومی بهوجودآمده یکباره از بین برود ولی اگر نگذارند، افراد با فروش تدریجی سهمهای خود به سراغ بازارهای دیگر مثل ارز میآیند که خطرناک است. نکته مهم این است که مردم در هر حال فروشنده هستند و کسی که سهم خود را الان میفروشد نمیخواهد ریال نگه دارد. در این شرایط باید تقاضا برای افزایش ریال را افزایش دهیم و تنها راه این مساله، افزایش نرخ بهره در کوتاهمدت است. میتوانیم نرخ بهره را در کوتاهمدت بالا ببریم و در این حالت انتظار داریم نرخ تورم پایین بیاید، همینکه نرخ تورم پایین بیاید میتوان نرخ بهره را هم پایین آورد. میتوان الان با تعدیل نرخ بهره در بازار کسانی را که فروشنده هستند و دنبال دارایی دیگر میگردند، به سمت بازار بدهیها و اوراق بدهی با نرخ بهره مناسب برد و حتی میتوان آنها را به سمت سرمایهگذاری در بانکها هدایت کرد. البته با شناختی که از این دولت و تصمیمگیرندگانشان دارم سخت قبول کنند نرخ بهره را که باید در شرایط بالا رود افزایش دهند و در مقابل این موضوع مقاومت میکنند.
افزایش نرخ بهره خود موجب افزایش تورم یا اینکه خود بانکها به سمت خریدوفروش ارز و... بروند نمیشود؟ برای کنترل این مساله چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
باید روی بانکها کنترل داشته باشند که وقتی سپردهگذاری انجام شد از منابعی که نصیبشان میشود درست استفاده کنند. اگر سرمایه از بازار سهام به سمت بانکها برود، ذخایرشان ماندگار میشود و کمتر در تراکنشهای میان بانکی به ذخایر نیاز پیدا میکنند. بانک مرکزی باید مقررات احتیاطی را سفتوسخت بچسبد که بانکها از منابع حاصل درست استفاده کنند که البته کار بسیار سختی است و مسوولیت سنگینی بر عهده نظارت بانک مرکزی میگذارد که درست سیاستگذرای کند معلوم باشد ذخایر بانکها کجا صرف شود. بانکها ممکن است از منابعی که در ذخایر مینشیند استفاده کنند و آن را به سمت بازار مستغلات و حتی به سمت بازار ارز ببرند که حتماً این مساله باید کنترل شود. این امر هرچند دشوار اما شدنی است. چون تعداد بانکها و موسسات مالی ما آنقدر زیاد نیست و اگر بانک مرکزی نظارت مناسب اعمال کند این اتفاق نخواهد افتاد. توجه کنید در دو ماه آینده بازار ارز خیلی برای ما مهم است. اگر ارز را کنترل کنیم ممکن است تورم دوباره اوج بگیرد. برای کنترل بازار ارز هم مهمترین چالش بازار سرمایه و نرخ بهره است. اگر در این دو حوزه تصمیم مناسب و درستی اتخاذ بشود میتوان تا حدی تورم را مدیریت کرد. البته تورم با توجه به شیوه حکمرانی اقتصادی ما اجتنابناپذیر است اما میتوان تا حدی آن را کنترل کرد که به قشر آسیبپذیر جامعه زیاد آسیب نزند. اگر انتخابات آمریکا را مولفه تاثیرگذاری در آینده کشور بدانیم مهمترین چالش ما در یکی دو ماه آینده که فشار زیادی روی اقتصاد به خصوص قیمت کالاها میتواند وارد کند بازار سرمایه است که به دو شکلی که گفتم میتوان تا حدی با آن مقابله کرد.
اظهارنظری که مبنی بر مدیریت اقتصاد ایران در کوتاهمدت برای تاثیرگذاری بر انتخابات آمریکاست آیا با توجه به ساختار اقتصاد ایران و مشکلات متعددی که وجود دارد از نظر علم اقتصاد امکانپذیر است؟
از نظر علم اقتصاد تورم حتی در شرایط تحریمی و جنگی هم قابل کنترل است. الان کشورهایی در همسایگی ما هستند که در حالت جنگی یا بیثباتی سیاسی امنیتی به سر میبرند و با چنین مسالهای سروکار دارند. مانند عراق و افغانستان حتی سوریه. تورم قابل کنترل است چون تورم نتیجه سیاستهای داخلی است. از اینرو در این دو ماه پیشرو و تا مشخص شدن نتیجه این منازعه میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، حداقل کاری که میتوان کرد این است که تورم کنترل شود که حتی در شرایط فعلی کاملاً دستیافتنی است. تورم به بلندپروازیهای سیاستمداران برمیگردد که در شرایط تحریمی دنبال شکلی از رشد تولید هستند که امکانپذیر نیست. نتیجه چنین نگرشی رشد بسیار بالای بخش اسمی اقتصاد است. یا ارزش سهام بورس به شکل نامتناسب بالا میرود یا آن نقدینگی که بانکها خلق میکنند و... که هیچکدام از آنها به تولید کمک نمیکند. بنابراین اگر مسوولان واقعبینانه تصمیمگیری کنند کنترل تورم امکانپذیر است. باید توجه داشت در شرایط تحریمی رشد بالای اقتصادی را نمیتوان انتظار داشت. چگونه میتوان انتظار رشد اقتصادی بالا داشت وقتی 80 درصد کشورهای جهان حاضر نیستند با شما تعامل کنند؟ مشخصاً در این شرایط هزینههای تولید بهشدت افزایش پیدا میکند. در داخل مگر چقدر توان تولید داریم؟ میتوان با استفاده از منابع داخلی به تولید پرداخت اما هزینهها بهشدت افزایش پیدا میکند. کالایی که مثلاً در یک اقتصاد باز تولید آن پنج واحد هزینه دارد در یک اقتصاد بسته پنج یا 10 برابر هزینه میبرد. وقتی قیمت بسیار بالا تمام شده و درآمدی ایجاد نشود قطعاً ظرفیتی را میتوان تولید کرد ولی کارخانه زیر ظرفیت کار میکند و نمیتواند کالای خود را به دلیل هزینههای بالا با قیمت مناسب بفروشد. پس در شرایط تحریمی و شرایطی که ما در حوزه سیاست خارجی با آن مواجه هستیم رشد بالای اقتصادی امکانپذیر نیست. خیلی هنر کنیم رشد صفر یا نزدیک به یک درصد داشته باشیم آن هم اگر بتوانیم تورم را کنترل کنیم. من فکر میکنم تحریمها فقط و فقط روی رشد اقتصادی ما تاثیر میگذارد و بر اثر بیتدبیری میتواند علاوه بر جلوگیری از رشد، تورم هم ایجاد کند. این تورم محصول سیاستهای غلط داخلی است ولی افت تولید نتیجه طبیعی تحریمها و عدم امکان مراوده با دنیاست.