تکانههای مسیر عافیت
آیا شوکهایی در راه است؟
اکنون نزدیک به چهار سال از زمانی که دونالد ترامپ در انتخابات پیروز شد و قدرت را در کاخ سفید به دست گرفت، میگذرد. روزهایی که برای ایران با چالشهای اقتصادی و سیاسی چشمگیری همراه بوده است. نتایج نظرسنجیها تاکنون حاکی از آن است که وی نتواند بار دیگر پیروز انتخابات شود، اما باید صبر کرد و دید آیا چنین امری به وقوع خواهد پیوست یا برخلاف انتظارات رخ خواهد داد و ترامپ بار دیگر رئیسجمهور این کشور خواهد شد. با توجه به هزینه اقتصادی سنگینی که ترامپ و اقداماتش برای اقتصاد ایران در پی داشته است، به نظر میرسد بسیاری از سیاستمداران در ایران چشمانتظار نتیجه انتخابات نوامبر امسال هستند تا با تسهیل شدن احتمالی تحریمها، گشایشهایی در اقتصاد نابسامان این روزهای کشور صورت گیرد.
از این منظر، دو ماه آتی بازه زمانی مهمی برای کشور خواهد بود. مدیریت اقتصاد تا آن هنگام و جلوگیری از بروز هرگونه نااطمینانی و اختلال اقتصادی و اجتماعی شاید مهمترین دغدغه سیاستگذاران باشد. اما آیا سیاستگذاران میتوانند به درستی و به سلامت این مسیر را طی کنند؟ چه ریسکها و خطراتی در این مسیر وجود دارد که شاید موجب وارد شدن تکانههای اقتصادی و اجتماعی به جامعه شود؟ دولت و سیاستگذاران باید در این زمینه چه کارهایی صورت دهند؟
در ادامه به عواملی که میتوانند تکانههایی در کوتاهمدت ایجاد کنند، که هزینه اقتصادی و اجتماعی مهمی برای کشور در پی داشته باشند، میپردازیم و تلاش میکنیم پاسخی به پرسشهای فوق دهیم.
قیمت نفت
پیشبینیهای مربوط به قیمت نفت یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر شرایط اقتصاد ایران است. بر اساس آخرین پیشبینیهای صورتگرفته از سوی اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده، چشمانداز کوتاهمدت انرژی حاکی از این است که همچنان سطوح بالایی از نااطمینانی به دلیل شرایط ناشی از جلوگیری و بازگشایی مربوط به کووید 19 وجود دارد که بر تقاضای این محصولات موثر است. کاهش فعالیتهای اقتصادی به دلیل همهگیری کرونا موجب تغییراتی در الگوی عرضه و تقاضای جهان در سال 2020 شده است.
سازمان بینالمللی انرژی نیز در آخرین گزارش خود در ماه آگوست سال جاری میلادی اعلام کرد عرضه جهانی نفت با افزایش 5 /2 میلیون بشکه در روز به 90 میلیون بشکه درماه جولای رسید. این اتفاق پس از پایان دادن عربستان به کاهش داوطلبانه یک میلیون بشکه در روز، فراتر رفتن امارات از هدف اوپک پلاس، و بهبود تولید نفت ایالات متحده رخ میدهد. به نظر میرسد عرضه نفت در جهان در سال 2020 به 1 /7 میلیون بشکه در روز کاهش یابد و در سال آینده 6 /1 میلیون بشکه افزایش پیدا کند.
از سوی دیگر، انتظار میرود تقاضای جهانی نفت در سال 2020 به 9 /91 میلیون بشکه در روز برسد که روزانه 1 /8 میلیون بشکه کمتر از مدت مشابه سال گذشته است. پیشبینیهای جدید سازمان بینالمللی انرژی حاکی از کاهش 140 هزار بشکهای تقاضا در روز است که به دلیل بالا بودن میزان ابتلا به کرونا و ضعف صنعت حملونقل هوایی است. تقاضای چین در ماه ژوئن نیز شدیداً بهبود یافته است. به نظر میرسد در سال 2021 تقاضای جهانی 240 هزار بشکه در روز کاهش یابد تا روزانه به 1 /97 میلیون بشکه برسد.
کاهش تقاضای نفت خام در جهان موجب میشود محدوده قیمت طلای سیاه چندان افزایش نیابد و کشورهای صادرکننده نفت از این موضوع متضرر شوند. این موضوع به معنای این است که در صورت بروز موج دوم کرونا و تداوم نااطمینانیها پیرامون رشد اقتصادی جهان، درآمدهای نفتی ایران به زودی تغییر چندانی نمیکنند و همین موضوع بودجه کشور را مانند دو سال گذشته تحت تاثیر قرار خواهد داد. تداوم این اتفاق میتواند حتی در میانمدت نیز نااطمینانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مهمی در پی داشته باشد.
رشد اقتصادی، تورم و ارزش داراییها
با انتشار آمار مربوط به بهار سال 1399، برای هشتمین فصل متوالی مشخص شد اقتصاد ایران سایه سنگین رشد منفی اقتصادی را تجربه کرده است. تداوم تورم شدید و رشد اقتصادی نامساعد بر قدرت خرید مردم و مصرف آنان اثر گذاشته است. بیکاری، تورم و کاهش قدرت خرید از مهمترین موضوعات اقتصادی است که میتواند نااطمینانی را در جامعه افزایش دهد. با توجه به وخامت اوضاع کرونا و تسهیلات مربوط به آن در کشور و رشد نقدینگی، به نظر نمیرسد نرخ تورم کشور در محدوده مورد نظر بانک مرکزی باقی بماند. انباشت این موارد در مدتی نسبتاً طولانی ریسکها و نااطمینانیها را افزایش میدهد.
افزون بر این، نوسانات قیمت داراییها نیز از عوامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. کاهش قابل توجه ارزش پول ملی در برابر ارزهای معتبر، قیمت طلا، مسکن و اخیراً بازار سرمایه، بسیار مهم است. اگر تورم همچنان به افزایش ادامه دهد، قیمت مسکن و طلا را نیز بیشتر رشد میدهد.
افول سرمایه اجتماعی
شواهد و گزارشهای منتشرشده در دو سال گذشته حاکی از افول قابل توجه سرمایه اجتماعی در ایران است. گزارشهای موسسات مختلف پژوهشی از جمله موسسه لگاتوم حاکی از این است که رتبه سرمایه اجتماعی ایران در جهان که در سالهای 2016، 2017 و 2018 به رتبه 74 و 70 و 55 رسیده بود، بهشدت تنزل پیدا کرده به طوری که در سال 2019 به رتبه 129 رسیده است. انتظار میرود امسال نیز وضعیت سرمایه اجتماعی در کشور بهبود نیابد.
فساد
چند سال پیش بود که ناآرامیهایی شیلی را فراگرفت. دلیل این اعتراضات افزایش بهای بلیت مترو عنوان شده بود، اما شواهد عمیقتر از این کشور مبتنی بر صادرات مس، گویای آن است که این موضوع تنها نوک کوه یخ است. بر اساس پژوهشهای آکادمیک انجامگرفته، شاخص ادراک فساد در شیلی بسیار زیاد است و جالب اینجاست که با میزان قربانی فساد شدن در آن جامعه همخوانی ندارد. نکتهای که پژوهش در مورد این کشور نشان میدهد آن است که گاهی انتظارات شکلگرفته در اذهان مردم، قدرتمندتر از وقوع آن امر در جهان واقعی است و میتواند منجر به اقداماتی عملی نیز بشود. بر همین اساس، انتظارات مردم از نهادها و وضعیت اقتصادی و مدنی میتواند حتی از میزان واقعی متغیرها نیز مهمتر شود و نتایج مهمی در پی داشته باشد.
نتیجهگیری
مدیریت دو ماه آینده اقتصاد با تمام مشکلاتی که پیشرو دارد، هرچند ساده نیست و با برخی ریسکها همراه است اما به نظر میرسد با تمهیداتی قابل مدیریت باشد. بهبود حجم صادرات نفت میتواند نکته مثبتی برای اقتصاد باشد اما موارد دیگری نیز وجود دارد. نکتهای که مهمتر است این است که هزینههای اقتصادی و اجتماعی سالهای اخیر ایران، پیامدهای وسیعتری در مقایسه با چند ماه آینده خواهند داشت. آسیبهای سنگین اقتصادی، از دست رفتن سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به برخی نهادهای دولتی و مدنی، تغییرات انتظارات مردم و نگرش آنان نسبت به آینده موضوعی نیست که در کوتاه زمانی قابل بازگشت باشد.
این موضوعات در صورت بیتوجهی یا عدم دوراندیشی لازم، در ماههای آینده و میانمدت عوامل مهمی را برای افزایش نااطمینانی در حوزههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فراهم میآورند. به نظر میرسد تلاش برای ساماندهی اقتصادی، رفع فساد، کنترل نقدینگی و پیشگیری از نوسانات، درکنار ارتقای سرمایه اجتماعی و افزایش امید و اعتماد مردم به نهادهای مختلف بهترین راهکارها برای حل این مساله باشد. راهحلی که دیگر صرفاً کوتاهمدت نیست.