شناسه خبر : 34885 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مساله حبس آمار

عدنان مزارعی از نحوه پیش‌بینی و کیفیت آمار صندوق بین‌المللی پول می‌گوید

مساله حبس آمار

ویروس کرونا از مرحله اول تقریباً عبور کرده است. رکود جدی در دنیا اتفاق افتاده است. گزارش‌های بین‌المللی سیگنال‌های واضحی را به حاکمیت‌ها و اقتصادها برای توجه به شرایط کنونی می‌دهند. در همین شرایط، آمار صندوق بین‌المللی پول در ارتباط با رشد منفی شش‌درصدی ایران بسیار بحث‌برانگیز شده است. عدنان مزارعی، معاون بخش خاورمیانه و آسیای مرکزی صندوق بین‌المللی پول می‌گوید در حالی که اختلاف بین دولت‌ها و صندوق بین‌المللی پول مساله جدید و نادری نیست، توصیه می‌کند که سیاستگذاران در پیش‌بینی‌هایشان تمام ریسک‌های آتی را به‌طور کامل در نظر بگیرند.

♦♦♦

   همه گزارش‌ها و اتفاقات اخیر تحت تاثیر ویروس کرونا بوده است. طبق گزارش صندوق بین‌المللی پول تاثیر این ویروس بر اقتصادهای توسعه‌یافته و در حال توسعه متفاوت است. به نظر شما بدترین تاثیری که این ویروس بر اقتصادهای مختلف گذاشته چه چیزی است؟

اول در کشورهای صنعتی و پیشرفته، شوک کرونا هم یک شوک بر عرضه بوده است و هم یک شوک بر تقاضا. شوک بر عرضه در وهله اول، یک شوک داوطلبانه بوده است. مطلوب به این معنا که برای پیشگیری از توسعه این ویروس، تولید را کاهش داده یا متوقف کرده‌اند. از مردم و شرکت‌ها خواهش کرده‌اند که سر کار نیایند. برای آنکه اولویت با جلوگیری از یک مشکل بهداشتی بوده است؛ از این‌رو مطلوب بوده است. عوامل نامطلوب بر عرضه هم وجود داشته است؛ به‌خصوص در چین یا کشورهای دیگر، که کشورهای وسیعی در زنجیره بین‌المللی هستند، این زنجیره‌ها شکسته شده‌اند. در کشورهای کم‌درآمدتر، این شوک عرضه مطلوب به دلیل تراکم جمعیت به دلیل فقر (مثل هند)، بیشتر بود. بنابراین، ضربه‌ای که به تولید خورده است در این کشورها کمتر بوده است. مشکل دیگری که هنوز پیش‌رو است، این است که آیا این ویروس در یک موج حمله خواهد کرد یا در دو موج. اکنون، شاید در آمریکا، به دلیل زود کنار گذاشتن محدودیت‌ها، شاهد یک نوع موج دوم هستیم. در صندوق بین‌المللی پول فکر می‌کردند که نرخ رشد در سال 2020 منفی سه درصد باشد، ولی اکنون پیش‌بینی می‌شود که این عدد منفی 9 /4 درصد در اقتصاد جهانی خواهد بود. یعنی نزدیک به دو درصد این عدد را کاهش داده‌اند. برای کشورهای در حال رشد، این نرخ را اکنون برای سال 2020 منفی سه درصد در نظر گرفته‌اند که دو درصد از برآورد آوریل بدتر است. رشد آتی بستگی دارد که آیا کشورهای مختلف، بسته‌های پولی یا مالی جدیدی را آغاز کنند تا ضربه‌ای را که به اقتصادها خورده است کمتر کنند یا آغاز نکنند. به‌طور مثال، بعضی از کشورها قصد کرده بودند بیمه بیکاری اضافه تا حد به‌خصوصی برای زمان خاصی داده شود. حالا ممکن است اجبار باشد که این مساله ادامه پیدا کند یا خیر. بنابراین، ما در حال روبه‌رو شدن با یک آینده بسیار غیرروشن هستیم.

   اخبار جدید هشدار می‌دهند که موج دوم ویروس کرونا به زودی رخ خواهد داد. سیاستگذاران باید چه تدابیری برای موج دوم این ویروس بیندیشند؟

مهم‌ترین هدف اکنون باید حفظ جان مردم باشد. و باید بیشتر از آن چیزی که می‌توانسته‌اند و متصور شده‌اند و تاکنون توانسته‌اند اجرا کنند. در برخی کشورها به مخارج اضافه بودجه یا سیاست‌های مالی انبساطی پول روی آوردند. اینها مجبور هستند این مسیر را ادامه دهند. ولی مهم‌ترین چیزی که باید بازبینی شود، همان سیاست‌های فاصله‌گذاری و پیش‌بینی بهداشتی است. و همان بالاتر بردن سطح آزمون‌های بهداشتی برای تشخیص این ویروس، و این کشورها باید تا امکان دارد مخارج خودشان نسبت به بهداشت را نیز بالا ببرند. در وهله دوم، هدف اصلی این است کسانی را که می‌شود کمک کرد تا شرکت‌ها و بنگاه‌ها کارگران‌شان را اخراج نکنند. حتی بتوانند با تشویقی بنگاه‌ها، کارمندان یا کارگران را حفظ کنند. مطمئناً این امکان و این فضای سیاست مالی در برخی کشورها بسیار پایین است. از کارهایی که در حال انجام است، به‌خصوص در کشورهای کم‌درآمد، این است که باید کمک شود تا سال 2020 میلادی بازپرداخت دیون این کشورها متوقف شود. به عنوان مثال گروه بیست کمک کرده است تا پروسه‌ای طی شود که این کشورها بتوانند دیون خودشان را چه نسبت به سازمان‌های بین‌المللی و چه کشورهایی که قرض داده‌اند و چه بخش‌های خصوصی به تعویق بیندازند. بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی و کشورها این را قبول کرده‌اند. اما هنوز قرض‌دهندگان خصوصی و اعتباردهندگان خصوصی این مساله را نپذیرفته‌اند. دوم، این چارچوبی که گروه بیست درست کرده است، شامل کشورهای در حال ظهور یا میان‌درآمد نمی‌شود. اگر این بحران ادامه پیدا کند مطمئناً بسیاری از این کشورها در بازپرداخت دیون خارجی خودشان ممکن است مشکل پیدا کنند یا نیاز به زمان‌بندی جدید پیدا می‌کنند یا باید از نو این مساله تغییر کند.

   در پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول در ارتباط با ایران، پیش‌بینی شده است که رشد کشور در سال 2020 منفی شش درصد باشد. در ابتدا نحوه پیش‌بینی صندوق را به‌طور کل توضیح دهید و بعد بگویید که چرا پیش‌بینی می‌کنید ایران رشد منفی ‌‌شش‌درصدی دارد؟

این پیش‌بینی در آوریل 2020 انجام شده است. با اینکه پیش‌بینی‌های صندوق برای اقتصاد جهانی و بسیاری از کشورها بدتر شده است در ماه ژوئن، اما ایران را تغییر نداده‌اند. یعنی این همان پیش‌بینی است که در آوریل شده است. آن زمان که این پیش‌بینی انجام شد، دو شوک مهم اقتصادی به ایران برخورد کرده بود. اقتصادی که در نتیجه تحریم‌ها بسیار تضعیف شده بود. حال، این مشکل ویروس باعث شد که در ایران سطح مصرف و تولید بیشتر پایین بیاید و باعث شد تا مرزها بسته شوند. در نتیجه صادرات غیرنفتی و نفتی ایران پایین آمد. آن زمانی که این پیش‌بینی انجام شد؛ شاخص خرید مدیران یا purchasing managers index شدیداً در حال پایین آمدن بوده است. این پیش‌بینی تحت این شرایط صورت گرفته است. حال، از زمانی که این پیش‌بینی شده است چند چیز عوض شده است. اول اقتصاد را تا حدی باز کردند و آن فاصله‌گیری و قیود را در ایران کنار گذاشتند. این مساله باعث شده است که شاخص خرید مدیرها بالا برود. و اگر این تنها متغیری بود که به آن نگاه می‌شد، می‌توانست به یک احتمال این روند ادامه پیدا کند و نرخ رشد 2020 ایران به بدی منفی شش درصد نبود. اما این تنها متغیر نیست. اکنون موج دومی وجود دارد و ما نمی‌دانیم دولت چطور با آن برخورد خواهد کرد. و این مقابله نتیجه تصمیمات بهداشتی و پزشکی است و مثل بقیه کشورها مسائل اجتماعی و سیاسی هم با آن آمیخته می‌شود. چند مساله دیگر نیز مهم است. باید در نظر گرفته شود این موج دوم در سطح دنیا چگونه پیشرفت خواهد کرد.  رشد سال 2020 ایران چند مقوله در حال حرکت دارد که مشخص نیست این حرکت‌ها به کجا می‌رسد. یکی از آنها، کمبود منابع دولت است که در حال بیشتر شدن است. که این مساله بیشتر موجب استقراض از سیستم بانکی یا از صندوق توسعه ملی است. هرکدام از این موارد باعث بالا رفتن پایه پولی و حجم پول می‌شود. از طرف دیگر نرخ ارز ریال و قدرت خرید ریال در حال پایین آمدن است. این مساله اگر ادامه پیدا کند، در قیمت‌ها منعکس خواهد شد. و این بالا رفتن قیمت‌ها نتیجه خودش را در مخارج دولت منعکس می‌کند. و اگر نرخ تورم شدیداً بالا برود، شاید این مساله اختلالی در تولید در باقی‌مانده سال ایجاد کند. مساله دیگری که می‌تواند موجب شوک شود، بالا رفتن عجیب سهام در ایران است. به‌خصوص اینکه افراد حقیقی در کنار افراد حقوقی وارد بورس می‌شوند و پس‌اندازهای خودشان را به بورس می‌آورند. این مساله ناشی از پایین بودن نرخ بهره از حساب‌های بانکی است. بنابراین بورس بالاتر می‌رود. امکان این مساله هست که ابعاد حبابی در بازار ایران باشد که از بین برود. دولت هم از طریق دیگری احتیاج داشته است که در این بازار محرکی ایجاد شود تا بتواند از طریق فروش دارایی‌هایش کسری بودجه‌اش را تامین کند. بنابراین محرک‌هایی هستند که این شاخص بورس را بالا ببرند. شاخص بورس مثل بسیاری از کشورها از بخش واقعی اقتصاد در حال جدا شدن است اما در ایران این مساله خیلی بیشتر دیده می‌شود. این مشکل در آمریکا هم وجود دارد. اما این مساله در ایران حالت افسانه‌ای به خودش گرفته است. اگر این حباب بترکد، مقدار زیادی از پس‌اندازهای مردم به‌طور مستقیم و غیرمستقیم ممکن است از بین برود. اگر این اتفاق بیفتد، مطمئناً مصرف بخش خصوصی شدیداً پایین می‌آید. نرخ رشد ایران می‌تواند به بدی منفی شش درصد باشد یا نباشد. اما ریسک‌هایی که پیش‌روی اقتصاد ایران است، مجموعه ریسک‌های منفی هستند. و احتمال اینکه نرخ رشد پایینی داشته باشیم زیاد است.

   رئیس کل بانک مرکزی ایران نسبت به پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول واکنش نشان داده و در یادداشتی نوشته است: «پیش‌بینی رشد اقتصادی منفی شش درصد توسط صندوق بین‌المللی پول برای سال ۹۹ ایران، در بدبینانه‌ترین سناریوهای پیش‌بینی بانک مرکزی نیز وجود ندارد.» همچنین در بخشی از این یادداشت نوشته است که این پیش‌بینی احتمالاً بر اساس فرض ادامه قرنطینه در کشور بوده است که چنین نشده است. نظر شما در این مورد چیست؟

اگر این ویروس خیلی سریع کاهش پیدا کند یا کنترل شود و اگر افزایشی که در شاخص خرید مدیران در ماه‌های اخیر دیده شده، در ماه‌های آینده ادامه پیدا کند و هیچ‌کدام از ریسک‌هایی که در سوال قبل اشاره کردم محقق نشوند، احتمال دارد فرمایش ایشان درست باشد. اما اکنون با این موج دوم روبه‌رو هستیم و این مساله بستگی دارد که دولت با این موج دوم چگونه مقابله می‌کند و اگر این موج دوم به همین شکل افزایش پیدا کند، مطمئناً آن فرض ادامه بحران ویروس محقق می‌شود و مجدداً رشد خیلی پایینی خواهیم داشت. البته نباید بر هیچ‌کس خرده گرفت. نه بر صندوق و نه بر بانک مرکزی. به دلیل اینکه این بحران خیلی غیرمترقبه است و هیچ پیشینه‌ای شبیه این نداریم که بر اساس آن تحلیل کنیم. آخرین وضعیت مشابه، مربوط به موج آنفلوآنزای جهانی در 1918 بوده است. یعنی احتمال اشتباه در این پیش‌بینی‌ها اکنون در هرجای دنیا زیاد است. بنابراین اگر این موج دوم سریع از بین برود، ممکن است نرخ رشد به منفی شش درصد نرسد. ولی اکنون ما وارد آن مرحله بعدی موج کرونا می‌شویم که مشخص نیست واکنش دولت چگونه است. این مساله ریسک‌هایی دارد که به آن اشاره کردیم. نمی‌دانیم واکنش چگونه خواهد بود.

   به نظر شما چرا آنقدر این آمار در ایران بحث‌برانگیز شد؟

اختلاف نظر بین صندوق و مقامات کشورها مساله‌ای است که به کرات پیش آمده است. بعضی وقت‌ها مقامات کشورها اطلاعات بهتری از وضع کشور خودشان دارند. برخی اوقات کارمندان صندوق برداشت و تحلیل بهتری از اقتصاد بین‌المللی نسبت به تولید و بازارهای سرمایه یا روندهای کلی بازارهای تولیدی مثل مواد اولیه دارند. یکی از مسائل ابتدایی که خیلی از اوقات ممکن است پیش بیاید، اختلاف نظر بین صندوق در مورد صادرات نفت است. بنابراین هیچ چیز عجیب و غریبی نیست که صندوق و مقامات با هم اختلاف نظر داشته باشند. از قبل هم نمی‌شود تعیین کرد چه کسی راست می‌گوید و چه کسی اشتباه می‌کند. مثلاً دو سال قبل هم که صندوق پیش‌بینی کرد، دولت ایران پیش‌بینی‌اش پایین‌تر بود و آمار نهایی نیز پایین‌تر بود اما صندوق قبول کرد. همیشه صندوق از همه کشورها قبول نمی‌کند. بنابراین نه اختلاف نظر مساله نادری است، نه عکس‌العمل دولت‌ها. به دلیل اینکه این مساله هم از نظر سیاستگذاری و هم از نظر سیاسی مهم است. به‌خصوص وقتی این اختلاف نظر به صندوق برمی‌گردد.

   در تشدید تورم و بی‌ثباتی در اقتصاد ایران بانک مرکزی از دادن برخی آمارها امتناع یا در انتشار برخی آمارها تعلل می‌کند. سپس نسبت به بعضی آمارهای بین‌المللی ایراد وارد می‌کند. این تناقض‌ها ناشی از چیست؟

متاسفانه کیفیت و به‌روز بودن آمار اقتصاد ایران به‌طور کلی ضعیف است. بعضی ارقام کیفیت خوبی ندارد. منظور در برگرفتن همه جوانب است. نمونه آن ارقام بودجه در ایران است. در بسیاری از کشورها هم همین‌طور است. مثلاً سلسله‌تراکنش‌ها و مخارجی هست که هیچ‌گاه در بودجه منعکس نمی‌شود. یا یک سلسله مخارجی هست که دولت‌ها خودشان انجام نمی‌دهند. بلکه به دست بانک‌های مرکزی یا بنگاه‌های تولیدی انجام می‌دهند. آن چیزی که ما به آن شبه‌مالی می‌گوییم. در تمام اقتصادها این مساله وجود دارد، اما در ایران این مشکل زیاد است. به همین دلیل، ناظران و تحلیلگران نمی‌توانند تحولات اقتصادی را به درستی دنبال کنند. این مشکل در حال حاضر خوب نیست، بسیار مضر است. این مشکل نیز بدتر و مهم‌تر خواهد شد، به‌خصوص که بانک مرکزی میل به هدف‌گذاری تورمی دارد. از ملزومات اصلی موفقیت در هدف‌گذاری تورمی این است که ارقام و آمارهای خوب و به‌روز در اختیار خودشان و بقیه سیاستگذاران و در دسترس بازارها و تحلیلگران مستقل باشد.

   دکتر همتی همچنین در یادداشت خود اشاره کرده است: «صندوق همان اشتباه محاسباتی را که برای رشد سال گذشته مرتکب شده بود، تکرار کرده است و اگر اشتباه پیش‌بینی سال قبل را اصلاح می‌کرد، به عدد متفاوت‌تری از آنچه اعلام کرده است، می‌رسید.» در ابتدا بگویید پیش‌بینی صندوق در مورد رشد سال گذشته ایران چه بوده است و همچنین نظرتان را در مورد این بخش از یادداشت رئیس بانک مرکزی بگویید.

صندوق برای سال 2019 پیش‌بینی‌ای کرده بود و آن را به منفی 6 /7 تغییر داد. یعنی بدبینی اولیه‌اش را تصحیح کرد. اکنون موضوع این است که این بدبینی تکرار شده است یا خیر. حالا بانک مرکزی می‌تواند بگوید صندوق همان اشتباه را می‌کند. حال باید صبر کنیم جواب این مساله را زمان بدهد.

   به نظر شما واکنش اقتصاد ایران نسبت به ویروس کرونا چطور بوده است؟ آیا پیشنهادی برای شرایط فعلی دارید؟

مساله اول با خود ویروس است. که آیا این مساله به موقع شناسایی و به مردم اطلاع‌رسانی شد یا دیر عمل شد. این مساله هم عواقب جانی و هم اقتصادی می‌توانسته داشته باشد. دوم، سلسله‌اقداماتی از طریق بانک مرکزی برای تعویق بدهی‌ها انجام شد که این واکنش‌ها بسیار خوب بود و بسیاری از کشورها هم انجام دادند. مشکل اصلی این است که در حیطه سیاست مالی و بودجه، اول به خاطر تحریم‌ها دست ایران بسته است. و مثل بقیه کشورها نمی‌تواند هرچقدر که می‌خواهد خرج کند. اما بخشی از گرفتاری ایران ناشی از کارهایی است که در سال‌های قبل انجام شده است. مثل نبود یک بازار کارای اوراق قرضه دولتی. اوراق قرضه‌ای که با نرخ‌های بالاتر بتواند نقدینگی را جذب کند و این نقدینگی بتواند کمک کند به بالا نگه‌داشتن سلسله‌مخارج به‌خصوص مخارج بهداشتی و کمک به کارگرهایی که در حال از دست دادن کارشان هستند. در نبود این مساله، بانک مرکزی اقداماتی انجام داده است. اما این مساله در حیطه وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه و سایر ارکان‌ کشور است. این مساله به خوبی انجام نشده است. این مساله خودش دست دولت را می‌بندد. در این وضعی که ما داریم و منابع محدود است، باید بتوانیم خیلی سریع درآمد را از منابعی که اولویت ندارند منتقل کنیم به قسمت‌هایی که مثل بهداشت اولویت بالا دارند. همچنین کمک به بالا نگه‌داشتن درآمدهای کارگران و جلوگیری از بسته شدن شرکت‌هایی که در نبودن این ویروس می‌توانسته‌اند موفق باشند. اما متاسفانه مقدار زیادی از این منابع وارد قسمت‌هایی می‌شود که نباید بشود. اینها در اختیار دولت است. درست است که تحریم‌ها تاثیر گذاشته و نمی‌توانیم نفت بفروشیم. اما مقدار زیادی از اینها مشکلات خودساخته است و باید خیلی سریع این نیرو به این منابع منتقل شود. به‌طور مثال یک سلسله‌مخارج سرمایه‌ای یا توصیه‌ای هست که باید زودتر انجام شود. مخارج غیرمولد در ارتباط با نهادهای مختلف وجود دارد که برای افرادی مهم هستند، اما شاید برای مردم اولویت نداشته باشد. یکی از مشکلات بزرگی که اکنون وجود دارد، این است که منابعی هم که داریم، از طریق کانال‌های رانت و کانال‌هایی که پر از فساد است در حال هدررفت است. یکی از مشکلات عجیب ناشی از نرخ 4200تومانی است. درست است که دست ایران به خاطر تحریم‌ها تنگ است، اما یکسری مسائل را خودمان برای خودمان درست کردیم. محرک‌های فساد باید از بین برود. یکی از این محرک‌های بزرگ در ایران همین نرخ 4200 تومان است. شما می‌بینید در هر کشوری که نرخ بازار پنج برابر نرخ ثابت دولتی باشد، فساد به‌وجود می‌آید.

دراین پرونده بخوانید ...