تاریخ انتشار:
پاسخهای گریگوری منکیو، خالق پایههای خرد نظریه چسبندگی قیمتها، به خوانندگان وبلاگش
چگونگی خلق چسبندگیها
گریگوری منکیو، یکی از سرشناسترین اقتصاددانانی است که دانشجویان رشته اقتصاد، از همان آغازین روزهای تحصیل خود، معمولاً با نام و کتابهای او آشنا میشوند. در تقسیمبندی مکاتب اقتصادی، منکیو را میتوان در زمره اقتصاددانان کینزی جدید دانست.
گریگوری منکیو، یکی از سرشناسترین اقتصاددانانی است که دانشجویان رشته اقتصاد، از همان آغازین روزهای تحصیل خود، معمولاً با نام و کتابهای او آشنا میشوند. در تقسیمبندی مکاتب اقتصادی، منکیو را میتوان در زمره اقتصاددانان کینزی جدید دانست. تلاشهای اقتصاددانانی نظیر او در زمینه چسبندگیها در اقتصاد، کمک شایانی به بسط و توسعه و بهروزرسانی تفکرات کینزی کرد. میتوان ادعا کرد که یکی از مهمترین اهداف منکیو و همکارانش، ایجاد پایههای خرد برای بخشهایی از تفکرات کینزی سنتی بوده است. از جمله کارهای مهم منکیو و همکارانش را میتوان بحثی تحت عنوان «هزینههای فهرست بها» دانست که برای توضیح چسبندگی قیمتها در اقتصاد عنوان شد. منکیو هماکنون علاوه بر آنکه در دانشکده اقتصاد دانشگاه هاروارد کرسی استادی اقتصاد را بر عهده دارد، رئیس این دانشکده نیز محسوب میشود. آنچه در ادامه میآید، پاسخ به برخی پرسشهایی است که مخاطبان وبلاگ معروف او - gregmankiw.blogspot.com - در مورد مباحث چسبندگیها در اقتصاد، از این اقتصاددان برجسته پرسیدهاند.
دانشجویی در ایمیلی از من خواسته است تعدیل قیمتها را توضیح دهم.
وقتتان به خیر پروفسور منکیو، من دانشجوی اقتصاد مالی هستم. امروز در کتابخانه از مطالعه کتاب اقتصاد کلان (چاپ سال 2000 میلادی) شما فوقالعاده لذت بردم. کتاب شما بایستی در رده بهترینها قرار گیرد. من چند سوال در حوزه «چسبندگی قیمتها» دارم. با توجه به اینکه تقریباً 39 درصد شرکتها ممکن است هر سال یک بار قیمتهایشان را تغییر دهند، آیا اقتصاد میتواند نشان دهد که این تغییرات مداوم و سریع هستند یا آرام و ملایم؟ آیا شاخصهای CPI، PPI و سایر شاخصها هر ماه، هر هفته و یا هر روز تغییر میکنند؟ امروز، صدها بنگاه ممکن است قیمتهای خودشان را تغییر دهند. فردا نیز ممکن است صدها بنگاه دیگر این کار را تکرار کنند. هر بنگاهی در زمان متفاوتی قیمتهایش را تغییر میدهد. خواهشمندم در این زمینه پاسخ کوتاهی ارائه دهید.
نامه شما حاوی سوال مهمی است: چگونه میتوانیم از منظر یا دید بنگاهها که بسیاری از قیمتها را تعدیل میکنند به مساله گسترده اقتصادی یعنی تعدیل سطوح قیمتی (که توسط CPI قابل اندازهگیری باشد) به شوکهای اقتصادی برسیم.
پاسخ به این سوال، همانطور که مشخص است، دشوار است و بسیاری از تحقیقات را در این زمینه به خود اختصاص داده است. یکی از معروفترین مطالعات توسط کاپلاین و اسپالبر انجام شده است که نشان میدهد تحت شرایطی، سطح قیمتها در واکنش به شوکهای پولی منجر به چسپندگی نمیشود، حتی اگر قیمتها - به طور جداگانه - در سطوح قدیمی خود چسبنده باشند. علت این موضوع آن است که تغییر قیمتها در حجم وسیع اتفاق افتاده است. بنابراین هنگامی که عرضه پول یک درصد افزایش مییابد، سطح قیمتها نیز بلافاصله یک درصد افزایش مییابد. بهرغم اینکه بسیاری از قیمتها در سطوح قبلی خودشان ثابت ماندهاند. برای مثال، تحت شرایط مورد بررسی کاپلاین و اسپالبر، 90 درصد قیمتها میتوانند چسبندگی داشته باشند، در حالی که 10 درصد قیمتها در حدود 10 درصد به سمت بالا تعدیل میشوند. سطح قیمتهای کلی نیز به موازات عرضه پول، بدون هیچگونه تاخیری هماهنگ میشوند. مقاله کاپلاین و اسپالبر در زمینه تشریح چسبندگی قیمتها به طور جداگانه، بااهمیت است و نشان میدهد که تغییر این قیمتها دلالت بر چسبندگی قیمتهای کل ندارد. با این حال، این نتایج نیازمند داشتن مفروضات قوی در مورد
محیط اقتصادی است. مقاله و بررسی بعدی در این زمینه توسط کاپلاین و لیاهیریلکسد (Leahyrelaxed) بر مبنای مفروضات مقاله کاپلاین و اسپالبر صورت گرفت و این دو در کار خود به نتایج بسیار متفاوتی دست یافتند و در نتیجه از آن زمان به بعد در این زمینه مطالعات بسیاری صورت گرفت. مطالعات و بررسیهای بعدی در این حوزه، بسیار وسیع هستند و نمیتوان آنها را در وبلاگ به اختصار توضیح داد. من فرض کردم شما کتاب اقتصاد کلان میانه را مطالعه کردهاید و اگر میخواهید این موضوع را بیشتر دنبال کنید، پیشنهاد میکنم با کتاب اقتصاد کلان پیشرفته (برای سطح کارشناسی ارشد) نوشته دیوید رومر، ادامه دهید.
خواننده دیگری نیز پرسیده است: ایده هزینههای فهرست بها چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟
مقاله من در زمینه هزینههای فهرستبها، هنوز هم یکی از سه یا چهار مقاله اصلی مورد استناد است. ایده این مقاله در بهار سال 1982 میلادی، وقتی که من دانشجوی سال اول دانشگاه هاروارد بودم در ذهنم شکل گرفت. من در سمیناری در مورد سیاست ضدتراست حضور داشتم. سخنران (که اصلاً یادم نمیآید که بود) بر روی تخته سیاه، نمودار انحصار استاندارد را رسم کرد. او در مورد راهحلهای آسیبزا (اشتباه) در زمینه ضدتراست و محرکها (مشوقها) برای بنگاههایی که با بازارهای انحصاری روبهرو هستند، بحث و گفتوگو کرد. در سالهای پیش از آن، من درسهای اقتصاد کلان دوره تحصیلات تکمیلی را زیر نظر آلن بلایندر در پرینستون و استنلی فیشر در امآیتی گذرانده بودم. در نتیجه، وقتی که من در سمینار دانشکده حقوق نشسته بودم، ذهنم مشغول این موضوع بود که چرا قیمتها چسبنده هستند؟ انگیزه و محرک شرکتهای انحصاری برای تعدیل قیمتهایشان، وقتی که به هر دلیلی آنها را بالا میبرند، چیست؟ بنگاهها تا چه حد قیمتهای خود را از سطوح حداکثرسازی سود بالاتر میبرند؟
نکته- درس: ایدهها ممکن است در شرایط غیرمنتظره شکل بگیرند.
بهروزرسانی: خوانندهای دیگر میپرسد: پروفسور منکیو، شما به ما نگفتید که چگونه به اسم جذاب و گیرای هزینههای فهرست بها رسیدید؟
من این اسم را خلق نکردم. اولین منبعی که من توانستم در مجلات J-store بیابم «شوکهای نسبی، تنوع قیمتهای نسبی و تورم» نوشته استنلی فیشر در سال 1981 میلادی بود. سال 1981 میلادی دقیقاً همان سالی است که من دانشجوی سال اول در امآیتی بودم و بدون شک این اسم از کلاس درسی استنلی فیشر برگرفته شده است.
دیدگاه تان را بنویسید