اثرات روانی نابرابری
اقتصاد آمریکا باچه معضلی دستوپنجه نرم میکند؟
آمریکاییها به مسوولیتهای فردی و ضرورت پایبندی به آنها اعتقاد دارند. در واقع مسوولیتپذیری یک بخش مهم در فرهنگ آمریکاست و مردم سعی میکنند این فرهنگ را به نسلهای آینده منتقل کنند اگرچه شاهد این هستیم که نسل جدید در آمریکا نسبت به نسلهای قبلی سهلانگارتر هستند و تلاش میکنند بخش زیادی از مسوولیتهایشان را بر دوش خانواده بگذارند.
آمریکاییها به مسوولیتهای فردی و ضرورت پایبندی به آنها اعتقاد دارند. در واقع مسوولیتپذیری یک بخش مهم در فرهنگ آمریکاست و مردم سعی میکنند این فرهنگ را به نسلهای آینده منتقل کنند اگرچه شاهد این هستیم که نسل جدید در آمریکا نسبت به نسلهای قبلی سهلانگارتر هستند و تلاش میکنند بخش زیادی از مسوولیتهایشان را بر دوش خانواده بگذارند. اصل دیگری که در آمریکا بسیار در مورد آن صحبت میشود، برابری و عدالت است. در این کشور بیان میشود که برابری، کلید رشد و امنیت اجتماعی است و تلاش در جهت ایجاد این فضای برابر و عادلانه در اجتماع و اقتصاد زیاد است ولی مطالعات نشان میدهد این تلاش تاکنون چندان ثمربخش نبوده است. در عمل شاهد این هستیم که نابرابری درآمدی در این کشور هر روز بیشتر میشود و سرعت افزایش نابرابری درآمدی طی ۵۰ سال اخیر بیشتر شده و به همین دلیل تصاویری از وضعیت زندگی مردم در این کشور دیده میشود که انتظار مشاهده شدن آنها در برترین اقتصاد دنیا وجود ندارد.
طبق مطالعات انجامشده در موسسه تحقیقاتی و سیاستگذاری غیرحزبی که مرکزی برای مطالعه در مورد اولویتهای سیاستهای مالی و بودجه آمریکاست، از دهه ۱۹۷۰ میلادی تاکنون درآمد خانوارهای پردرآمد در آمریکا با سرعتی بسیار بیشتر از خانوارهای کمدرآمد و با درآمد متوسط رشد کرده است. طی 10 سال اخیر سهم درآمد یک درصد ثروتمند کشور آمریکا قبل از کسر مالیات به کل درآمد کشور به بالاترین سطح از دهه ۱۹۲۰ میلادی تاکنون رسیده است و مجموع ثروت سه درصد از ثروتمندترین خانوارهای آمریکا- ارزش داراییها منهای بدهیهای خانوارها- به بیشتر از ۵۰ درصد کل ثروت آمریکا رسیده است. این نشان از افزایش نابرابری اقتصادی و درآمدی در کشوری دارد که همواره در مورد ضرورت عدالت و برابری در تمام عرصههای اقتصادی صحبت میکند. از طرف دیگر نشان میدهد بخش زیادی از اقتصاد این کشور در دست گروه خاصی از مردم است و تصمیمات آنها میتواند روی زندگی دیگران تاثیر بسزایی داشته باشد.
کیث پِین با کتاب اخیر خود به جنگ این نابرابری رفته است و بیان کرده که تاثیرات نابرابری اقتصادی در تمامی زندگی افراد مشاهده میشود. او در کتاب «نردبان شکسته: چگونه نابرابری روی روش فکر کردن، زندگی و حتی مرگ تاثیر میگذارد» به تشریح نابرابری در آمریکا پرداخت و از تجربیات شخصی و تئوریهای علمی مختلف برای تفهیم بهتر موضوعات استفاده کرد. وی در این کتاب نوشت: در آمریکا و در سراسر دنیا افزایش نابرابری ارتباط مستقیمی با افزایش مشکلات اجتماعی و سلامتی دارد. نابرابری روی نحوه فکر کردن ما در مورد عدالت اجتماعی، نحوه رای دادن یا مشارکتهای سیاسی ما، نحوه پسانداز کردن برای دوران بازنشستگی و حتی نوع بیماریهایی که ممکن است در طول زندگی با آن روبهرو شویم، تاثیر دارد. نابرابری میتواند طول عمر ما را هم تحت تاثیر قرار دهد و به همین دلیل است که گفته میشد در مرگ هم تاثیرگذار است. اما نابرابری تنها به میزان موجودی پسانداز افراد در حساب بانکیشان مرتبط نیست و با فقر تفاوت زیادی دارد. نابرابری باعث میشود مردم احساس کنند فقیر هستند و مانند فقرا رفتار کنند حتی اگر این تنها یک احساس باشد و در عمل و با توجه به آمارهای مالی و اقتصادی آنها فقیر نباشند. نابرابری باعث ایجاد تصویر فقر در جامعه میشود و به همین دلیل است که در ثروتمندترین کشور دنیا یعنی آمریکا ما شاهد تصاویری از زندگی مردم هستیم که شباهت زیادی به وضعیت کشورهای در حال توسعه و حتی فقیر دنیا دارد. شاید در نگاه اول گفته شود تصور فقر با فقر تفاوت زیادی دارد که تا اندازهای درست است ولی در عمل میبینیم افرادی که احساس فقیر بودن دارند، همان کارهایی را انجام میدهند که افراد فقیر انجام میدهند و در تصمیمات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خود همان مسیر فقرا را طی میکنند.