تاریخ انتشار:
نوسان تیز
از نگاه من پایین رفتن قیمت ارز در بازار غیررسمی اتفاق مثبتی نیست و به زیان اقتصاد ملی است.
2- نکته مهم که باید سیاستگذاران دولت منتخب حتماً از هماکنون به آن عنایت داشته باشند، اولویت ثبات بر نوسان است. نوسان تیز (SHARP) فارغ از روند، مختلکننده شرایط است. حتی اگر روند کاهشی باشد به دلیل آنکه در گذشته اجناس با قیمت بالاتری خریداری شده میتواند زمینهساز تشدید رکود جدیدی شود. بنابراین دولت منتخب و تیم اقتصادی آن باید تلاش کنند نرخ را در یک محدوده مناسب تثبیت کنند. به نظر میرسد در شرایط کنونی تثبیت نرخ در دامنه بالای سه هزار تومان معقول به نظر برسد. زیرا نرخی است که در ادامه با امکان حمایت سیاستگذار در برابر حملات احتمالی سفتهبازانه روبهرو است.
3- بازتاب سیاستهای اقتصادی گفتمان اعتدال در شرایط کنونی، ثبات قیمتها و عدم نوسانهای شدید است. بنابراین در هر سیاست اقتصادی، توسعه نمیتواند با نرخهای پایین برای مدت طولانی ادامه یابد. ما ناچاریم به نرخ ارز حداقل 3500 تومان بازگردیم. از این رو دولت منتخب باید تمام تلاش خود را به کار ببندد تا از وضعیت جاری که حاصل خوشبینی مفرط عامه مردم و کاهش تقاضا به دلیل محدودیتهای ناشی از تحریم است، فاصله بگیرد. زیرا این روند اقتصاد ایران را از سیاستهای اصلی دور میکند.
4- اما صرفنظر از شرایط کنونی و روشن شدن چراغهای هشدار، مسیر بعدی نقدینگی در حال خروج از بازار کجاست و این ماشین در حال شتاب در کدام ایستگاه توقف خواهد کرد. لازم است در همین ابتدا تصریح شود که اگر نقدینگی از بازار سکه و طلا خارج شود به دلیل آنکه بخش تولید در شرایط فعلی آمادگی جذب آن را ندارد با کمال تاسف جذب داراییهای مالی دیگر خواهد شد. به بیان دیگر نقدینگی از یک دارایی به دارایی مالی دیگر حرکت خواهد کرد. در این حالت فرآیند نامناسب «مالی شدن اقتصاد» که در دولت فعلی ایجاد شده در دولت آینده نیز تداوم خواهد یافت. این پدیده نامناسب مانع از حرکت سرمایهها به سمت داراییهای واقعی میشود. در چنین شرایطی تولید کالا و خدمات نیز صورت نخواهد گرفت بلکه جریان نقدینگی از یک دارایی به دارایی دیگر تغییر مکان میدهد که آثار منفی خاص خود را به دنبال دارد. برای مثال سرمایههای موجود در بازار ارز پس از خروج از این بازار به جای آنکه به بازار اولیه سهام برود و زمینه افزایش سرمایه شرکتها را فراهم کند به بازار ثانویه خواهد رفت. در این بازار نفعی به شرکتها نمیرسد و امکان افزایش تشکیل سرمایهها نیز فراهم نمیشود بلکه حجم معاملات افزایش مییابد. این روند به حبابی شدن قیمتها منجر میشود که این پدیده نیز آثار منفی دیگری به دنبال دارد. حرکت به سوی مسکن و مستغلات نیز دقیقاً همین آفتها را به دنبال دارد. احتمال اینکه قیمت سهام، زمین یا ساختمان به عنوان وسیله پسانداز (نه مصرف) حبابی شود، بسیار بالاست. نتیجه محتوم چنین رفتاری آن است که در بخش واقعی ارزش افزودهای خلق نمیشود و به تولید کالا و خدمات واحدی اضافه نمیگردد. در واقع پسانداز، پساندازکنندگان صرف سرمایهگذاری مولد نمیشود از این رو فارغ از اینکه به سمت سهام برود یا املاک و مستغلات، بخش واقعی اقتصاد از آن طرفی نمیبندد.
5- بهترین راهکار در شرایط کنونی هدایت نقدینگی به سمت گسترش ظرفیتهای تولیدی است اما چون در کوتاهمدت این امکان وجود ندارد بهترین راهکار این است که تیم هماهنگکننده دولت فعلی و دولت منتخب تثبیت قیمت ارز را دنبال کنند. این هدف میتواند حداقل مانع از تضییع بیشتر پسانداز خانوارهایی باشد که تبدیل به ارز و طلا شده است. زیرا در شرایط کنونی کاهش قیمت ارز کمکی به بخش تولید نخواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید