تاریخ انتشار:
ماجرای ممنوعیت صادرات پسته در گفتوگو با حاج اسدالله عسگراولادی
میروم شلغمفروش میشوم
در ایران، تا صحبت از صادرات پسته به میان میآید، همه یک نام را به زبان میآورند.
در ایران، تا صحبت از صادرات پسته به میان میآید، همه یک نام را به زبان میآورند. این روزها که موضوع گرانی پسته در بازار داخل داغ است، پیامکی میان عوام جامعه رد و بدل شده که از شهروندان میخواهد برای آنکه جلوی سودهای میلیاردی برخی افراد گرفته شود، مردم خرید آجیل و پسته شب عید را تحریم کنند. شاید یکی از مخاطبان پیغام دعوت به تحریم، همان کسی باشد که نامش با صادرات پسته گره خورده؛ اسدالله عسگراولادی. اما او مدعی است صادرات پسته را تا 70 درصد کاهش داده و قصد دارد تا چند سال دیگر در این تجارت بازنشسته شود. پستهای که حاج اسدالله عسگراولادی صادر میکند حتی به بازار «دشمنان» هم میرود اما او میگوید این پسته از طریق برخی کشورها و دیگر صادرکنندگان خارجی روانه این بازار میشود. زمانی که خبر ممنوعیت ششماهه صادرات پسته اعلام شد، او در گفتوگویی به این نکته اشاره کرد که به آقای محمدرضا رحیمی ارادت خاصی دارد اما او باید در تصمیمش تجدیدنظر کند. چند روز بعد از این مصاحبه، در خبرها آمد که معاون اول رئیسجمهور توقف ممنوعیت صادرات پسته را اعلام کرده است. این توقف هرچند موقتی و به مدت دو هفته است، اما اسدالله عسگراولادی معتقد
است با خوابیدن جوسازیهای پیش از عید نوروز، این ممنوعیت به طور کامل برداشته میشود. و اگر این ممنوعیت برداشته نشد، چه؟ عسگراولادی در گفتوگو با «تجارت فردا» مدعی میشود در این صورت به حرفه دیگری وارد میشود؛ شاید شلغمکاری و فروش سیبزمینی.
آقای عسگراولادی، ممنوعیت صادرات پسته بر اساس چه منطق و استدلالی از سوی دولت رقم خورد؟
به نظر من و تمام فعالان اقتصادی و کسانی که حداقل آشنایی با مقوله کسبوکار دارند، ممنوعیت صادرات پسته به دلیل آنکه بازار داخلی این محصول کنترل شود، کاملاً بیجا بود. حتی چند روز پس از آنکه آقای معاون اول در جلسه ستاد تنظیم بازار حکم به ممنوعیت ششماهه صادرات پسته داد، کارشناسان دولتی نیز پی به این تصمیم اشتباه بردند و فعلاً ابلاغ ممنوعیت صادرات پسته به مدت دو هفته به تعویق افتاد به این بهانه که نیاز داخلی از محل عرضه پسته توسط باغداران و صاحبان پسته انجام شود. این مورد نیز در ذهن آقایان دولتی کاملاً اشتباه و مخدوش است؛ چرا که آنها تصور میکنند پسته انحصاراً در اختیار صادرکنندگان است و این صادرکنندگان هستند که باید پسته را به بازار داخل تزریق کنند. حال آنکه پسته صادراتی با آن پستهای که مصرف داخل میشود از نظر کیفیت تفاوت بسیاری دارد چون صادرکنندگان، ریزترین پسته را که معمولاً از نظر اونسی 30 و 34 است صادر میکنند و پستههای درشت که از نظر اونسی 18، 20، 22 هستند مصرف داخلی دارند؛ بنابراین قیمت پسته صادراتی با نوع پستهای که در بازار داخل عرضه میشود، 30 تا 40 درصد تفاوت دارد.
اشتباه دیگری نیز در ذهن آقای استاندار تهران شکل گرفته مبنی بر اینکه پستهای که در انبارها موجود است، احتکار شده است. ذهن آقای استاندار محترم را باید اصلاح کرد چرا که اصولاً پسته ظرف 40 روز باید از باغها برداشت شود که این زمان همهساله در فاصله زمانی 10 شهریور تا 20 مهر اتفاق میافتد. امسال 200 هزار تن پسته از باغات سراسر ایران برداشت شد. پستهای که طی این 40 روز از درخت پایین آورده میشود باید ظرف 400 روز صادر شود. کسانی که در این حرفه مشغول به فعالیت هستند و آگاهان به خوبی میدانند که پسته را باید 12 ماه نگهداری کرد سپس اقدام به صادرات آن به هر نقطه از جهان کرد. خریداران خارجی پسته ما نیز، این محصول را ماهانه میخواهند نه آنکه یکجا از ما بخرند. بنابراین، به کار بردن کلمه احتکار برای پسته کاملاً غلط است. برای همه کالاهای صادراتی نیز همین گونه است؛ مثلاً کشمش تولیدی ایران که در حال حاضر حدود 200 هزار تن است، در شهریورماه به تولید مینشیند ولی تا شهریور سال آینده باید صادر شود یعنی تا یک سال پس از تولید باید حتماً انبار شود. انبارداری کالاهای صادراتی جزو واجبات است پسته هم همین حالت را دارد. آقای تمدن تصور میکنند پستهای که در داخل انبار شده است متعلق به صادرکنندگان است و احتکار شده. در حالی که صادرکنندگان اصولاً پسته ندارند بلکه تمام محموله پسته صادراتی متعلق به همان باغدارانی است که آن را به بار آوردهاند. پستههای انبار شده نیز که از سوی استاندار تهران خبر توقیف آن اخیراً اعلام شد متعلق به صاحبان پستهای است که در 10 استان کشور پراکنده هستند. پسته در حال حاضر محصولی است که در 10 استان کشور تولید میشود؛ از کرمان و یزد و سمنان گرفته تا خراسان جنوبی، قزوین، قم و اراک.
ظاهراً پیش از انقلاب، پروندهای برای شما به جرم احتکار کالا درست شده بود. این واقعیت دارد؟
نه هرگز. من هیچگاه کاری با توزیع نداشتم.
پس توقیف چند انبار پسته در اطراف تهران به شما ارتباطی ندارد؟ این انبارها متعلق به شما نبوده است؟
من صادرکننده هستم و هیچگاه پسته در انبار نگه نمیدارم. پسته را از باغدار میخرم و صادر میکنم.
خارج از ایران چطور، انبار دارید؟ مثلاً در لندن.
بله، انبار دارم اما نه در لندن. در این شهر، دفتر تجاری دارم که این دفتر را نیز به دلیل مسائل پیمان ارزی که سالها پیش رخ داد تاسیس کردم که بتوانم پول و ارز صادراتی را به داخل ایران برگردانم. اما در هامبورگ انبار دارم که آن هم متعلق به من نیست و یک انبار عمومی در بندر آزاد هامبورگ است و من هم از آن استفاده میکنم و محمولههای صادراتیام را در این انبار میریزم و توزیع میکنم. انبار شخصی ندارم.
ظاهراً خبر رفع توقیف انبارهای پسته در اطراف تهران نیز اعلام شد.
بله، ظاهراً مسوولان پی به اشتباه خود بردند و متوجه شدند که پسته صادراتی نیاز اولیه به انبارداری 12ماهه دارد. اما حال که این مورد را متوجه شدند و پلمب این انبارها برداشته شد، اعلام کردهاند صاحبان پسته باید برای شب عید امسال بخشی از پستههای صادراتی را در بازار به نرخی که دولت تعیین میکند توزیع کنند. این در حالی است که محتوای هر کیلوگرم آجیل شب عید حدود 100گرم پسته است، یعنی 900گرم این آجیل را دیگر تنقلات تشکیل میدهد. بنابراین، گرانی آجیل از ناحیه دیگری به غیر از پسته آب میخورد. این را هم همه میدانند که در حال حاضر تورم بر اساس آمار رسمی 29درصد است، حال آنکه گفته میشود این میزان در بازار و آنچه عموم لمس میکنند40درصد است. به نظر من دولت نمیتواند مشکل گرانی را حل کند و چارهای برای آن بیندیشد، به جای آن صورت مساله را پاک میکند. به نظر میرسد یک هفته است که همه امور مملکت و مردم درست شده و فقط پسته مانده است که آقایان برای آن چارهاندیشی میکنند که به نظر من نوعی دخالت آشکار است.
فکر میکنید چرا به یکباره چنین تصمیمی از سوی معاون اول رئیسجمهور اتخاذ شد؟
متاسفانه آقای رحیمی برخوردی که با موضوع گرانی پسته داشت، تخصصی نبود، هرچند چند روز پس از صدور دستور توقف صادرات پسته ایشان متوجه اشتباهشان شدند و آن را اصلاح کردند. این تصمیم شتابزده نیز در جلسه دو هفته پیش ستاد تنظیم بازار به شکلی عجیب و عجولانه گرفته شد. فردی به نام نظری، در این جلسه حضور داشت که از کرمان آمده بود. او نه جزو صادرکنندگان بزرگ است و فقط در انجمن پسته کرمان عضویت دارد. ایشان در آن جلسه خطاب به آقای رحیمی عنوان میکند که قیمت هر کیلوگرم پسته در کرمان 30 هزار تومان است اما در بازار با نرخ 60 هزار تومان عرضه و فروش میشود. آقای معاون اول هم گفتند اگر 30 هزار تومان است به ما به همین قیمت بفروشید، که آن آقا در جواب پاسخ داد بیایید کرمان من به شما به همین قیمت میدهم. در حالی که پستهای که این آقای اهل کرمان مدعی فروش آن به قیمت هر کیلوگرم 30 هزار تومان شد، از نوع پستهریزهاست که اصلاً به درد فروش نمیخورد. آقای رحیمی هم گفتند من حتماً پسته دو انگشتی میخواهم و باید به همین قیمت که گفتید به ما (دولت) بفروشید. آن آقا ظاهراً گفت چشم و از جلسه ستاد تنظیم بازار به حالت قهر و دلخوری خارج شد، چرا که حرف و ادعای درستی نداشت. آقای رحیمی هم گفت حالا که این آقا بیادبی کرد و رفت پس صادرات پسته ممنوع میشود و اینگونه بود که درباره ممنوعیت صادرات پسته در این جلسه تصمیم گرفته شد.
شما در جلسه اخیر ستاد تنظیم بازار نبودید؟
نه تنها من بلکه هیچ کدام از صادرکنندگان مطرح پسته حضور نداشتند.
به نظر شما این تصمیم اگر ابلاغ میشد چه ضرر و زیانی به صادرات پسته میزد؟
لطمهای که این تصمیم زد، روانی بود. پس از انتشار خبر ممنوعیت صادرات پسته، بلافاصله آمریکاییها اعلام کردند این تصمیم، بهترین توفیق برای ماست و اگر یک میلیارد دلار هم خرج میکردیم چنین تصمیمی که دولت ایران علیه صادرات پسته گرفتند نمیتوانستیم بگیریم. این تصمیم نابجا منجر به آن شد که همه خریداران پسته ایران سراغ سایر تولیدکنندگان از جمله آمریکا بروند تا نیاز 10 ماه آینده خود را از این کشور تامین کنند؛ و این اتفاق صدمه بزرگی به چرخه صادرات پسته ایران زد.
پس صادرات پسته صدمه واقعی و جدی نخورد؟
نه، صدمه واقعی نخورد برای اینکه خیلی زود جمع و جور شد. در حال حاضر هم این موضوع به طور کامل حل نشده است و دولتمردان فقط ابلاغ این ممنوعیت را به مدت دو هفته به تعویق انداختند که امورات شب عید امسال بگذرد.
اتفاق جالب دیگری که این روزها روی داده، کمپینی است که ایرانیان داخل کشور را دعوت به تحریم خرید آجیل و پسته کرده است. این کمپین این روزها در شبکههای اجتماعی و به طور مشخص فیسبوک سرو صدای زیادی نیز به پا کرده.
خب نخرند. اتفاقاً به نظر من حرکت خوبی است. پسته محصولی است که در داخل به طور متوسط سالانه 200 هزار تن تولید میشود در حالی که مصرف داخلی آن در بهترین حالت 15 درصد است. بنابراین اگر در داخل خرید نشود هیچ اثر سوئی بر پسته نخواهد گذاشت. ما در داخل کشور 20 هزار تن مصرف پسته در سال داریم که اگر بر 12 ماه تقسیم کنیم، میشود ماهی 1500 تا 1600 تن، که این رقم در مقابل ماهانه 15 هزار تن صادرات هیچ است. منتها مساله این است که بازاری را که به دست صادرکنندگان پسته طی 30 سال گذشته به زحمت و سختی بسیار به دست آمده با تصمیمات غلطی مانند دستور توقف صادرات اخیر، به راحتی از دست میدهیم و تا بخواهیم دوباره این بازار را به دست آوریم ممکن است پنج سال طول بکشد و رقبای ما و همین آمریکا جای ما را خواهد گرفت و این جایگاه را نیز به راحتی پس نخواهد داد.
آمریکا چگونه وارد عرصه تولید و تجارت پسته شد؟ ظاهراً یک ایرانی پسته را به این کشور برده است؟
یک گروه از ایرانیان که از یزد و رفسنجان هستند و اتفاقاً جزو افراد شناختهشده و معروفی هستند، اوایل انقلاب ساقه درخت پسته را با خود به آمریکا بردند و در دو ایالت کالیفرنیا و آرکانزانس کاشتند و مزارع پسته را به بار آوردند. میزان تولید سالهای ابتدایی پسته در ایالات متحده فقط 30 هزار تن در سال بود که این رقم در حال حاضر به 250 هزار تن در سال رسیده و آن طور نیز که برنامهریزی کردهاند قصد دارند تا سال 2017 میلادی به طور کامل ایران را از بازار پسته حذف کنند.
تولیدکنندگان پسته در آمریکا بیشتر ایرانی هستند؟
با ایرانیها شروع شد که آقایان امین، برخوردار و آگاه که از افراد معروف آن زمان بودند مبدع تولید پسته در آمریکا شدند. اما پس از مدتی ایرانیهایی که ساقه درخت پسته را به آمریکا بردند، باغات خود را به یهودیها فروختند و الان یهودیها بزرگترین تولیدکننده پسته در این کشور هستند.
چقدر از بازار جهانی را آمریکاییها در اختیار دارند؟
70 درصد.
و ما چقدر؟
30 درصد.
عمده پسته ایران به کدام کشورها صادر میشود؟
به اکثر نقاط جهان صادرات داریم؛ حتی به آمریکا و حتی به بازار دشمنان ایران.
یعنی به آمریکا هم صادر میکنید؟
بله اما نه به صورت مستقیم. آنها پسته ما را دوست دارند چون طعم و مزه پسته ایران با پسته آمریکا خیلی فرق دارد، پسته ما خوشمزهتر است و از این رو طرفدار زیاد دارد. به کشورهایی که با ایران دوست نیستند هم میرود. به کشورهایی که با ما دشمن هستند هم میرود. مردم آن کشورها پسته ما را دوست دارند. به آمریکا هم میرود منتها نه به صورت مستقیم. ما پسته را میفرستیم قبرس یا عراق و از این کشورها میرود اردن و از اردن به بازار آمریکا وارد میشود. یا مثلاً میفرستیم دوبی و از دوبی میرود بندر عقبه و از آنجا به همه جا میرود.
به جز آمریکا، کدام کشورها در تولید پسته هستند؟
یونان و ترکیه. اخیراً هم چین کشت پسته را آغاز کرده که پنج سال دیگر به محصول میرسد.
ممنوعیت صادرات پسته در ایران تا پیش از این سابقه داشته است؟
این اقدام تاکنون سابقه نداشته. فقط یک بار به مدت شش ماه صادرات پسته ایران به اروپا متوقف شد که آن هم به خاطر آفلاتوکسین بود. در آن زمان من به همراه چند نفر دیگر از صادرکنندگان و فعالان بخش خصوصی به بروکسل رفتیم و پس از رایزنیهای بسیار با مقامات اروپایی، تعهد دادیم که آفلاتوکسین پسته ایران را مهار کنیم و این شد که پس از شش ماه ممنوعیت و تحریم پسته ایران، آن را لغو کردند.
ارزآوری حاصل از صادرات پسته برای ایران آن طور که اعلام شده حدود دو میلیارد دلار در سال است. تمام این رقم به داخل کشور برمیگردد؟
بلافاصله. به جرات میتوانم بگویم که ظرف دو تا سه ماه همه پولها برمیگردد. اخیراً همه صادرکنندگان پسته ارز حاصل از صادرات خود را به واردکنندگانی که ثبت سفارش کردهاند فروختهاند. همه این ارزها صرف واردات برای کشور میشود.
این ارز را به چه قیمتی به واردکنندگان میفروشید؟
توافقی است. طبق توافقنامه ششمادهای که چندی پیش در دفتر آقای معاون اول رئیسجمهور به امضا رساندیم، ارز صادراتی را به واردکنندگانی که ثبت سفارش کردهاند میفروشیم.
پایینتر از نرخ بازار؟
گاهی پایینتر است و گاهی هم نه. اما بیشتر اوقات پایینتر است ولی نرخ مرکز مبادلات نیست. رقمی است بین نرخ مرکز مبادله و نرخ بازار.
یک دیدگاه نظری که چهرههای سرشناس اقتصادی مانند پروفسور هاشم پسران مبلغ آن هستند، این است که ایران برای گذار از شرایط تحریمی باید صادرات خود را تقویت کند؛ و این دیدگاه نیز وجود دارد که مردم ایران نباید ایراد بگیرند که بهترین میوه ما یا بهترین پسته و گوشت ما صادر میشود.
با این دیدگاه کاملاً موافقم.
ولی عوام جامعه این دیدگاه را نمیپذیرند.
عوام، درکی از این دیدگاه ندارد. در ژاپن طی سال 1933 تا 1935 بحران ارز رخ داد به طوری که ارز در این کشور به شدت کمیاب شد. وزیر اقتصاد وقت ژاپن در یک سخنرانی از مردم این کشور خواهش کرد که مصرف خود را به نصف کاهش دهند تا نصف دیگر از تولیدات کشور صادرات شود. از فردای همان سخنرانی مردم ژاپن غذایشان را نصف کردند و مصرف تنقلات خود را کاهش دادند. ژاپن ظرف دو سال از این برنامه توانست 12 میلیارد دلار صادرات مازاد داشته باشد که بتواند کسری ارز این کشور را جبران کند. دنیا اینگونه فکر میکند. الان یونان که گرفتار بحران اقتصادی شده، یکی از تولیدکنندگان پسته در اروپاست و هیچگاه هم به سراغ صادرات پسته نرفته است. با حوادثی که طی ماههای گذشته در یونان پیش آمده، پای این کشور به باشگاه صادرکنندگان پسته باز شده است. اما ما در ایران برعکس عمل میکنیم. آقای رحیمی معاون اول میفرمایند که برای من آجیل شب عید مهمتر از صادرات است. این بیان، اقتصادی نیست. مگر چه اتفاقی رخ میدهد اگر مردم ما پسته و کشمش آجیلی نخورند؟ گران است، پس نخوریم تا بتوانیم صادر کنیم و کسری ارز مملکت را جبران کنیم.
فکر نمیکنید موضوع توقف صادرات پسته، قدری سیاسی باشد؟
من اهل سیاست نیستم، با سیاستبازی و سیاستکاری هم میانهای ندارم.
این موضوع و حواشی آن ربطی به موضع چندی پیش اخوی شما آقای حبیبالله عسگراولادی که نسبت به برخی سیاستها انتقاد کردند، ندارد؟
نه، هیچ ارتباطی به ایشان و من ندارد. من حضور نداشتم و تنها از دیگران شنیدم که در جلسهای گفته شده که از چنگ رفسنجانیها درمیآوریم. اگر این جمله را گفته باشند که انشاءالله نگفتهاند، معلوم است که خط سیاسی در کجاست. ما که پستهای نیستیم. من صادراتم را نسبت به پنج سال پیش 70 درصد کاهش دادهام؛ و قصد هم دارم به روند نزولی آن ادامه دهم تا آنکه طی چند سال آتی بازنشسته شوم.
صادرات پسته ایران، چه مقدارش متعلق به شماست؟
تنها نیم درصد آن. این در حالی است که در یک دورهای، من 10 درصد کل صادرات خشکبار ایران را در اختیار داشتم.
یک جا گفته بودید که به نخستوزیر چین پیشنهاد خرید پسته دادهاید. ماجرای آن پیشنهاد چه بود؟
در سفری که چندی پیش به چین داشتم، در حاشیه یک جلسه به نخستوزیر چین گفتم یک خواهشی از شما دارم. اینکه میخواهم شما به مردم چین توصیه کنید روزی یکدانه پسته بخورند، و اگر نه ماهی یک پسته یا حتی سالی یک پسته بخورند. اگر این میزان پسته در چین مصرف شود، دو برابر محصول داخلی ما پسته فقط در این کشور مصرف میشود که برای ما به اندازه کافی ارزآوری دارد. ایشان خندید و گفت چشم. خب البته این کار عملی نمیشود. چنین موردی را نیز یک بار در شوروی سابق و به آقای پریماکوف که در زمان سفر هیاتی از بخش خصوصی ایران به شوروی، رئیس اتاقهای بازرگانی این کشور بود ولی به واسطه اینکه در دورهای نخستوزیر بود، مشاور دولت این کشور هم محسوب میشد، گفتم. در آن سفر که به اوایل انقلاب برمیگردد، از ایشان خواستیم به مردم روسیه بگوید روزی یک دانه کشمش بخورند. نکته تاسفبار این است که به هر میزان که بخش خصوصی برای تقویت صادرات و گسترش بازارهای هدف تلاش میکند، دولتها به عکس عمل میکنند. 20 سال پیش به دنبال تصمیمی که دولت وقت اتخاذ کرد، فرشهای صادراتی در فرودگاه مهرآباد ارزیابی میشد و هر کسی که تخلف میکرد، فرش را مصادره میکردند، حال آنکه صادرکنندگان باید پیمان ارزی میدادند. به مدت هفت ماه تا هشت ماه در حوزه صادرات فرش دچار خودتحریمی شدیم تا آنجا که دیگر نمیتوانستیم بازارهای صادراتی خود را از رقبا پس بگیریم و این شد که هندیها بازار را از ایران گرفتند. اشتباه بزرگ دیگری که در تجربه تاریخی تجارت خارجی ایران ماندگار است، اتفاقی بود که در سال 1363 برای پسته رخ داد. در آن سال آمریکا علیه پسته ایران در دادگاه بینالمللی شکایت کرد. پسته آمریکا تنها پنج سال بود که وارد عرصه تولید شده بود. ادعای آمریکاییها نیز این بود که ایران پسته را علیه این کشور دامپینگ کرده است. در آن زمان نزد رئیس بانک مرکزی رفتم، گفتم ببینید نرخ ارز شش تومان و هشت ریال است، نرخ گواهینامه نیز 55 تومان. شما اعلام کن که این شش تومان و هشت ریال با 55 تومان عجین است؛ و دستوری برخورد نکنید که صادرکننده باید شش تومان و هشت ریال بفروشد. اما ایشان و نخستوزیر سابق تعصباً اصرار کردند که ارز همان شش تومان و هشت ریال است. در همان نشست و برخاستها گفتم ما الان داریم ارز را 60 تومان میدهیم و گواهینامه اجازه واردات دادیم و واردکننده دارد میآورد. حال آنکه آمریکاییها علیه ما در دادگاه اعلام دعوا کردهاند و اگر علیه ما رای بگیرید پسته ایران در نیمکره غربی محکوم به ممنوعالورود شدن میشود. در آن زمان هر اندازه با مسوولان دولتی چانه زدیم بیفایده بود و در نهایت دادگاه بینالمللی رای داد که پسته ایران هر بار که به آمریکا وارد میشود باید 350 درصد حق گمرکی دهد. عملاً پسته ایران از بازار آمریکا حذف شد. امروز هرچند پسته ایران به بازار امریکا صادر میشود اما از طریق مسیر کشورهای دیگر این کار انجام میشود؛ و هنوز از تصمیم نابخردانه سال 1364 آسیب میبینیم. در حالی که آمریکاییها طی این سالها در تولید و صادرات آنقدر سریع پیش رفتند تا آنکه برای اولین بار سال گذشته از ما جلو افتادند. سال گذشته تولید پسته ایران 190 هزار تن بود و آمریکا 200 هزار تن. امسال ما 200 هزار تن تولید داریم در حالی که آمریکا رکورد 250 هزار تنی را
میشکند.
آقای عسگراولادی، ظاهراً دولت به طور جدی به دنبال احیای پیمان ارزی است. آیا دولت میتواند این سیستم را بار دیگر بازگرداند؟
دولت در این راه خیلی جدی است اما این فرضیه عملی نیست. چون با تحریمهایی که پیش روی ایران قرار گرفته، صحبت از پیمان ارزی بیهوده است. کدام بانک ایرانی میتواند ارز را از خارج از کشور تامین کند؟ به نظر بازگشت این نظام شدنی نیست.
یکی از ادعاهای دولت این است که شما صادرکنندگان ارز حاصل از صادرات را وارد کشور نمیکنید؟
دروغ میگویند. وارداتی که امروز در حال انجام است آیا ممکن است بدون ارز به داخل کشور بیاید؟ آیا این ارز از مرکز مبادلات ارزی تامین میشود؟ به هیچ وجه. آمارهایی از ارائه ارز در این مرکز گفته میشود که اصلاً صحت ندارد.
اگر صادرات پسته متوقف شود آیا عرضه در بازار داخل به صرفه است یا آنکه همچنان صادرات داشته باشید؟
اگر صادرات پسته متوقف شود من سراغ کاشت و برداشت سیبزمینی و شلغم میروم چون دیگر پسته مصرف داخلی ندارد. این نوع از پستهای که ما صادر میکنیم مصرف داخلیاش صفر است. در نتیجه اگر صادرات پسته را ممنوع کنند از این چرخه کنار میروم و فعالیت دیگری را شروع میکنم.
در حال حاضر خرید عمده پسته شما برای صادرات، از رفسنجان است؟
تنها رفسنجان نیست. از خراسان جنوبی، یزد، اطراف تهران مانند قم، ورامین، ساوه، قزوین، و شهرهای دیگر مانند سمنان و کرمان نیز خرید دارم.
با اعلام ممنوعیت اخیر، در برنامه صادراتی شما چه تغییر و تحولی رخ داد؟
فعلاً متوقف شده است.
یعنی قراردادهایتان لغو شد؟
لغو نشد، بلکه آنها را تمدید کردم. چون خارجیها هم متوجه شدند احتمال ممنوعیت صادرات پسته ایران است، قراردادهایشان را فقط تمدید کردند. من قراردادی برای نوامبر، دسامبر و ژانویه داشتم که قراردادهای نوامبر و دسامبر با این سر و صداها امکانپذیر نشد، ژانویه هم یک قسمتش را بار کردم و قسمت دیگرش را نمیتوانم. تا شاید این ممنوعیت برداشته شود و بتوانم دوباره خریداری کنم.
آقای عسگراولادی، ممنوعیت صادرات پسته بر اساس چه منطق و استدلالی از سوی دولت رقم خورد؟
به نظر من و تمام فعالان اقتصادی و کسانی که حداقل آشنایی با مقوله کسبوکار دارند، ممنوعیت صادرات پسته به دلیل آنکه بازار داخلی این محصول کنترل شود، کاملاً بیجا بود. حتی چند روز پس از آنکه آقای معاون اول در جلسه ستاد تنظیم بازار حکم به ممنوعیت ششماهه صادرات پسته داد، کارشناسان دولتی نیز پی به این تصمیم اشتباه بردند و فعلاً ابلاغ ممنوعیت صادرات پسته به مدت دو هفته به تعویق افتاد به این بهانه که نیاز داخلی از محل عرضه پسته توسط باغداران و صاحبان پسته انجام شود. این مورد نیز در ذهن آقایان دولتی کاملاً اشتباه و مخدوش است؛ چرا که آنها تصور میکنند پسته انحصاراً در اختیار صادرکنندگان است و این صادرکنندگان هستند که باید پسته را به بازار داخل تزریق کنند. حال آنکه پسته صادراتی با آن پستهای که مصرف داخل میشود از نظر کیفیت تفاوت بسیاری دارد چون صادرکنندگان، ریزترین پسته را که معمولاً از نظر اونسی 30 و 34 است صادر میکنند و پستههای درشت که از نظر اونسی 18، 20، 22 هستند مصرف داخلی دارند؛ بنابراین قیمت پسته صادراتی با نوع پستهای که در بازار داخل عرضه میشود، 30 تا 40 درصد تفاوت دارد.
اشتباه دیگری نیز در ذهن آقای استاندار تهران شکل گرفته مبنی بر اینکه پستهای که در انبارها موجود است، احتکار شده است. ذهن آقای استاندار محترم را باید اصلاح کرد چرا که اصولاً پسته ظرف 40 روز باید از باغها برداشت شود که این زمان همهساله در فاصله زمانی 10 شهریور تا 20 مهر اتفاق میافتد. امسال 200 هزار تن پسته از باغات سراسر ایران برداشت شد. پستهای که طی این 40 روز از درخت پایین آورده میشود باید ظرف 400 روز صادر شود. کسانی که در این حرفه مشغول به فعالیت هستند و آگاهان به خوبی میدانند که پسته را باید 12 ماه نگهداری کرد سپس اقدام به صادرات آن به هر نقطه از جهان کرد. خریداران خارجی پسته ما نیز، این محصول را ماهانه میخواهند نه آنکه یکجا از ما بخرند. بنابراین، به کار بردن کلمه احتکار برای پسته کاملاً غلط است. برای همه کالاهای صادراتی نیز همین گونه است؛ مثلاً کشمش تولیدی ایران که در حال حاضر حدود 200 هزار تن است، در شهریورماه به تولید مینشیند ولی تا شهریور سال آینده باید صادر شود یعنی تا یک سال پس از تولید باید حتماً انبار شود. انبارداری کالاهای صادراتی جزو واجبات است پسته هم همین حالت را دارد. آقای تمدن تصور میکنند پستهای که در داخل انبار شده است متعلق به صادرکنندگان است و احتکار شده. در حالی که صادرکنندگان اصولاً پسته ندارند بلکه تمام محموله پسته صادراتی متعلق به همان باغدارانی است که آن را به بار آوردهاند. پستههای انبار شده نیز که از سوی استاندار تهران خبر توقیف آن اخیراً اعلام شد متعلق به صاحبان پستهای است که در 10 استان کشور پراکنده هستند. پسته در حال حاضر محصولی است که در 10 استان کشور تولید میشود؛ از کرمان و یزد و سمنان گرفته تا خراسان جنوبی، قزوین، قم و اراک.
ظاهراً پیش از انقلاب، پروندهای برای شما به جرم احتکار کالا درست شده بود. این واقعیت دارد؟
نه هرگز. من هیچگاه کاری با توزیع نداشتم.
پس توقیف چند انبار پسته در اطراف تهران به شما ارتباطی ندارد؟ این انبارها متعلق به شما نبوده است؟
من صادرکننده هستم و هیچگاه پسته در انبار نگه نمیدارم. پسته را از باغدار میخرم و صادر میکنم.
خارج از ایران چطور، انبار دارید؟ مثلاً در لندن.
بله، انبار دارم اما نه در لندن. در این شهر، دفتر تجاری دارم که این دفتر را نیز به دلیل مسائل پیمان ارزی که سالها پیش رخ داد تاسیس کردم که بتوانم پول و ارز صادراتی را به داخل ایران برگردانم. اما در هامبورگ انبار دارم که آن هم متعلق به من نیست و یک انبار عمومی در بندر آزاد هامبورگ است و من هم از آن استفاده میکنم و محمولههای صادراتیام را در این انبار میریزم و توزیع میکنم. انبار شخصی ندارم.
ظاهراً خبر رفع توقیف انبارهای پسته در اطراف تهران نیز اعلام شد.
بله، ظاهراً مسوولان پی به اشتباه خود بردند و متوجه شدند که پسته صادراتی نیاز اولیه به انبارداری 12ماهه دارد. اما حال که این مورد را متوجه شدند و پلمب این انبارها برداشته شد، اعلام کردهاند صاحبان پسته باید برای شب عید امسال بخشی از پستههای صادراتی را در بازار به نرخی که دولت تعیین میکند توزیع کنند. این در حالی است که محتوای هر کیلوگرم آجیل شب عید حدود 100گرم پسته است، یعنی 900گرم این آجیل را دیگر تنقلات تشکیل میدهد. بنابراین، گرانی آجیل از ناحیه دیگری به غیر از پسته آب میخورد. این را هم همه میدانند که در حال حاضر تورم بر اساس آمار رسمی 29درصد است، حال آنکه گفته میشود این میزان در بازار و آنچه عموم لمس میکنند40درصد است. به نظر من دولت نمیتواند مشکل گرانی را حل کند و چارهای برای آن بیندیشد، به جای آن صورت مساله را پاک میکند. به نظر میرسد یک هفته است که همه امور مملکت و مردم درست شده و فقط پسته مانده است که آقایان برای آن چارهاندیشی میکنند که به نظر من نوعی دخالت آشکار است.
فکر میکنید چرا به یکباره چنین تصمیمی از سوی معاون اول رئیسجمهور اتخاذ شد؟
متاسفانه آقای رحیمی برخوردی که با موضوع گرانی پسته داشت، تخصصی نبود، هرچند چند روز پس از صدور دستور توقف صادرات پسته ایشان متوجه اشتباهشان شدند و آن را اصلاح کردند. این تصمیم شتابزده نیز در جلسه دو هفته پیش ستاد تنظیم بازار به شکلی عجیب و عجولانه گرفته شد. فردی به نام نظری، در این جلسه حضور داشت که از کرمان آمده بود. او نه جزو صادرکنندگان بزرگ است و فقط در انجمن پسته کرمان عضویت دارد. ایشان در آن جلسه خطاب به آقای رحیمی عنوان میکند که قیمت هر کیلوگرم پسته در کرمان 30 هزار تومان است اما در بازار با نرخ 60 هزار تومان عرضه و فروش میشود. آقای معاون اول هم گفتند اگر 30 هزار تومان است به ما به همین قیمت بفروشید، که آن آقا در جواب پاسخ داد بیایید کرمان من به شما به همین قیمت میدهم. در حالی که پستهای که این آقای اهل کرمان مدعی فروش آن به قیمت هر کیلوگرم 30 هزار تومان شد، از نوع پستهریزهاست که اصلاً به درد فروش نمیخورد. آقای رحیمی هم گفتند من حتماً پسته دو انگشتی میخواهم و باید به همین قیمت که گفتید به ما (دولت) بفروشید. آن آقا ظاهراً گفت چشم و از جلسه ستاد تنظیم بازار به حالت قهر و دلخوری خارج شد، چرا که حرف و ادعای درستی نداشت. آقای رحیمی هم گفت حالا که این آقا بیادبی کرد و رفت پس صادرات پسته ممنوع میشود و اینگونه بود که درباره ممنوعیت صادرات پسته در این جلسه تصمیم گرفته شد.
شما در جلسه اخیر ستاد تنظیم بازار نبودید؟
نه تنها من بلکه هیچ کدام از صادرکنندگان مطرح پسته حضور نداشتند.
به نظر شما این تصمیم اگر ابلاغ میشد چه ضرر و زیانی به صادرات پسته میزد؟
لطمهای که این تصمیم زد، روانی بود. پس از انتشار خبر ممنوعیت صادرات پسته، بلافاصله آمریکاییها اعلام کردند این تصمیم، بهترین توفیق برای ماست و اگر یک میلیارد دلار هم خرج میکردیم چنین تصمیمی که دولت ایران علیه صادرات پسته گرفتند نمیتوانستیم بگیریم. این تصمیم نابجا منجر به آن شد که همه خریداران پسته ایران سراغ سایر تولیدکنندگان از جمله آمریکا بروند تا نیاز 10 ماه آینده خود را از این کشور تامین کنند؛ و این اتفاق صدمه بزرگی به چرخه صادرات پسته ایران زد.
پس صادرات پسته صدمه واقعی و جدی نخورد؟
نه، صدمه واقعی نخورد برای اینکه خیلی زود جمع و جور شد. در حال حاضر هم این موضوع به طور کامل حل نشده است و دولتمردان فقط ابلاغ این ممنوعیت را به مدت دو هفته به تعویق انداختند که امورات شب عید امسال بگذرد.
اتفاق جالب دیگری که این روزها روی داده، کمپینی است که ایرانیان داخل کشور را دعوت به تحریم خرید آجیل و پسته کرده است. این کمپین این روزها در شبکههای اجتماعی و به طور مشخص فیسبوک سرو صدای زیادی نیز به پا کرده.
خب نخرند. اتفاقاً به نظر من حرکت خوبی است. پسته محصولی است که در داخل به طور متوسط سالانه 200 هزار تن تولید میشود در حالی که مصرف داخلی آن در بهترین حالت 15 درصد است. بنابراین اگر در داخل خرید نشود هیچ اثر سوئی بر پسته نخواهد گذاشت. ما در داخل کشور 20 هزار تن مصرف پسته در سال داریم که اگر بر 12 ماه تقسیم کنیم، میشود ماهی 1500 تا 1600 تن، که این رقم در مقابل ماهانه 15 هزار تن صادرات هیچ است. منتها مساله این است که بازاری را که به دست صادرکنندگان پسته طی 30 سال گذشته به زحمت و سختی بسیار به دست آمده با تصمیمات غلطی مانند دستور توقف صادرات اخیر، به راحتی از دست میدهیم و تا بخواهیم دوباره این بازار را به دست آوریم ممکن است پنج سال طول بکشد و رقبای ما و همین آمریکا جای ما را خواهد گرفت و این جایگاه را نیز به راحتی پس نخواهد داد.
آمریکا چگونه وارد عرصه تولید و تجارت پسته شد؟ ظاهراً یک ایرانی پسته را به این کشور برده است؟
یک گروه از ایرانیان که از یزد و رفسنجان هستند و اتفاقاً جزو افراد شناختهشده و معروفی هستند، اوایل انقلاب ساقه درخت پسته را با خود به آمریکا بردند و در دو ایالت کالیفرنیا و آرکانزانس کاشتند و مزارع پسته را به بار آوردند. میزان تولید سالهای ابتدایی پسته در ایالات متحده فقط 30 هزار تن در سال بود که این رقم در حال حاضر به 250 هزار تن در سال رسیده و آن طور نیز که برنامهریزی کردهاند قصد دارند تا سال 2017 میلادی به طور کامل ایران را از بازار پسته حذف کنند.
تولیدکنندگان پسته در آمریکا بیشتر ایرانی هستند؟
با ایرانیها شروع شد که آقایان امین، برخوردار و آگاه که از افراد معروف آن زمان بودند مبدع تولید پسته در آمریکا شدند. اما پس از مدتی ایرانیهایی که ساقه درخت پسته را به آمریکا بردند، باغات خود را به یهودیها فروختند و الان یهودیها بزرگترین تولیدکننده پسته در این کشور هستند.
چقدر از بازار جهانی را آمریکاییها در اختیار دارند؟
70 درصد.
و ما چقدر؟
30 درصد.
عمده پسته ایران به کدام کشورها صادر میشود؟
به اکثر نقاط جهان صادرات داریم؛ حتی به آمریکا و حتی به بازار دشمنان ایران.
یعنی به آمریکا هم صادر میکنید؟
بله اما نه به صورت مستقیم. آنها پسته ما را دوست دارند چون طعم و مزه پسته ایران با پسته آمریکا خیلی فرق دارد، پسته ما خوشمزهتر است و از این رو طرفدار زیاد دارد. به کشورهایی که با ایران دوست نیستند هم میرود. به کشورهایی که با ما دشمن هستند هم میرود. مردم آن کشورها پسته ما را دوست دارند. به آمریکا هم میرود منتها نه به صورت مستقیم. ما پسته را میفرستیم قبرس یا عراق و از این کشورها میرود اردن و از اردن به بازار آمریکا وارد میشود. یا مثلاً میفرستیم دوبی و از دوبی میرود بندر عقبه و از آنجا به همه جا میرود.
به جز آمریکا، کدام کشورها در تولید پسته هستند؟
یونان و ترکیه. اخیراً هم چین کشت پسته را آغاز کرده که پنج سال دیگر به محصول میرسد.
ممنوعیت صادرات پسته در ایران تا پیش از این سابقه داشته است؟
این اقدام تاکنون سابقه نداشته. فقط یک بار به مدت شش ماه صادرات پسته ایران به اروپا متوقف شد که آن هم به خاطر آفلاتوکسین بود. در آن زمان من به همراه چند نفر دیگر از صادرکنندگان و فعالان بخش خصوصی به بروکسل رفتیم و پس از رایزنیهای بسیار با مقامات اروپایی، تعهد دادیم که آفلاتوکسین پسته ایران را مهار کنیم و این شد که پس از شش ماه ممنوعیت و تحریم پسته ایران، آن را لغو کردند.
ارزآوری حاصل از صادرات پسته برای ایران آن طور که اعلام شده حدود دو میلیارد دلار در سال است. تمام این رقم به داخل کشور برمیگردد؟
بلافاصله. به جرات میتوانم بگویم که ظرف دو تا سه ماه همه پولها برمیگردد. اخیراً همه صادرکنندگان پسته ارز حاصل از صادرات خود را به واردکنندگانی که ثبت سفارش کردهاند فروختهاند. همه این ارزها صرف واردات برای کشور میشود.
این ارز را به چه قیمتی به واردکنندگان میفروشید؟
توافقی است. طبق توافقنامه ششمادهای که چندی پیش در دفتر آقای معاون اول رئیسجمهور به امضا رساندیم، ارز صادراتی را به واردکنندگانی که ثبت سفارش کردهاند میفروشیم.
پایینتر از نرخ بازار؟
گاهی پایینتر است و گاهی هم نه. اما بیشتر اوقات پایینتر است ولی نرخ مرکز مبادلات نیست. رقمی است بین نرخ مرکز مبادله و نرخ بازار.
یک دیدگاه نظری که چهرههای سرشناس اقتصادی مانند پروفسور هاشم پسران مبلغ آن هستند، این است که ایران برای گذار از شرایط تحریمی باید صادرات خود را تقویت کند؛ و این دیدگاه نیز وجود دارد که مردم ایران نباید ایراد بگیرند که بهترین میوه ما یا بهترین پسته و گوشت ما صادر میشود.
با این دیدگاه کاملاً موافقم.
ولی عوام جامعه این دیدگاه را نمیپذیرند.
عوام، درکی از این دیدگاه ندارد. در ژاپن طی سال 1933 تا 1935 بحران ارز رخ داد به طوری که ارز در این کشور به شدت کمیاب شد. وزیر اقتصاد وقت ژاپن در یک سخنرانی از مردم این کشور خواهش کرد که مصرف خود را به نصف کاهش دهند تا نصف دیگر از تولیدات کشور صادرات شود. از فردای همان سخنرانی مردم ژاپن غذایشان را نصف کردند و مصرف تنقلات خود را کاهش دادند. ژاپن ظرف دو سال از این برنامه توانست 12 میلیارد دلار صادرات مازاد داشته باشد که بتواند کسری ارز این کشور را جبران کند. دنیا اینگونه فکر میکند. الان یونان که گرفتار بحران اقتصادی شده، یکی از تولیدکنندگان پسته در اروپاست و هیچگاه هم به سراغ صادرات پسته نرفته است. با حوادثی که طی ماههای گذشته در یونان پیش آمده، پای این کشور به باشگاه صادرکنندگان پسته باز شده است. اما ما در ایران برعکس عمل میکنیم. آقای رحیمی معاون اول میفرمایند که برای من آجیل شب عید مهمتر از صادرات است. این بیان، اقتصادی نیست. مگر چه اتفاقی رخ میدهد اگر مردم ما پسته و کشمش آجیلی نخورند؟ گران است، پس نخوریم تا بتوانیم صادر کنیم و کسری ارز مملکت را جبران کنیم.
فکر نمیکنید موضوع توقف صادرات پسته، قدری سیاسی باشد؟
من اهل سیاست نیستم، با سیاستبازی و سیاستکاری هم میانهای ندارم.
این موضوع و حواشی آن ربطی به موضع چندی پیش اخوی شما آقای حبیبالله عسگراولادی که نسبت به برخی سیاستها انتقاد کردند، ندارد؟
نه، هیچ ارتباطی به ایشان و من ندارد. من حضور نداشتم و تنها از دیگران شنیدم که در جلسهای گفته شده که از چنگ رفسنجانیها درمیآوریم. اگر این جمله را گفته باشند که انشاءالله نگفتهاند، معلوم است که خط سیاسی در کجاست. ما که پستهای نیستیم. من صادراتم را نسبت به پنج سال پیش 70 درصد کاهش دادهام؛ و قصد هم دارم به روند نزولی آن ادامه دهم تا آنکه طی چند سال آتی بازنشسته شوم.
صادرات پسته ایران، چه مقدارش متعلق به شماست؟
تنها نیم درصد آن. این در حالی است که در یک دورهای، من 10 درصد کل صادرات خشکبار ایران را در اختیار داشتم.
یک جا گفته بودید که به نخستوزیر چین پیشنهاد خرید پسته دادهاید. ماجرای آن پیشنهاد چه بود؟
در سفری که چندی پیش به چین داشتم، در حاشیه یک جلسه به نخستوزیر چین گفتم یک خواهشی از شما دارم. اینکه میخواهم شما به مردم چین توصیه کنید روزی یکدانه پسته بخورند، و اگر نه ماهی یک پسته یا حتی سالی یک پسته بخورند. اگر این میزان پسته در چین مصرف شود، دو برابر محصول داخلی ما پسته فقط در این کشور مصرف میشود که برای ما به اندازه کافی ارزآوری دارد. ایشان خندید و گفت چشم. خب البته این کار عملی نمیشود. چنین موردی را نیز یک بار در شوروی سابق و به آقای پریماکوف که در زمان سفر هیاتی از بخش خصوصی ایران به شوروی، رئیس اتاقهای بازرگانی این کشور بود ولی به واسطه اینکه در دورهای نخستوزیر بود، مشاور دولت این کشور هم محسوب میشد، گفتم. در آن سفر که به اوایل انقلاب برمیگردد، از ایشان خواستیم به مردم روسیه بگوید روزی یک دانه کشمش بخورند. نکته تاسفبار این است که به هر میزان که بخش خصوصی برای تقویت صادرات و گسترش بازارهای هدف تلاش میکند، دولتها به عکس عمل میکنند. 20 سال پیش به دنبال تصمیمی که دولت وقت اتخاذ کرد، فرشهای صادراتی در فرودگاه مهرآباد ارزیابی میشد و هر کسی که تخلف میکرد، فرش را مصادره میکردند، حال آنکه صادرکنندگان باید پیمان ارزی میدادند. به مدت هفت ماه تا هشت ماه در حوزه صادرات فرش دچار خودتحریمی شدیم تا آنجا که دیگر نمیتوانستیم بازارهای صادراتی خود را از رقبا پس بگیریم و این شد که هندیها بازار را از ایران گرفتند. اشتباه بزرگ دیگری که در تجربه تاریخی تجارت خارجی ایران ماندگار است، اتفاقی بود که در سال 1363 برای پسته رخ داد. در آن سال آمریکا علیه پسته ایران در دادگاه بینالمللی شکایت کرد. پسته آمریکا تنها پنج سال بود که وارد عرصه تولید شده بود. ادعای آمریکاییها نیز این بود که ایران پسته را علیه این کشور دامپینگ کرده است. در آن زمان نزد رئیس بانک مرکزی رفتم، گفتم ببینید نرخ ارز شش تومان و هشت ریال است، نرخ گواهینامه نیز 55 تومان. شما اعلام کن که این شش تومان و هشت ریال با 55 تومان عجین است؛ و دستوری برخورد نکنید که صادرکننده باید شش تومان و هشت ریال بفروشد. اما ایشان و نخستوزیر سابق تعصباً اصرار کردند که ارز همان شش تومان و هشت ریال است. در همان نشست و برخاستها گفتم ما الان داریم ارز را 60 تومان میدهیم و گواهینامه اجازه واردات دادیم و واردکننده دارد میآورد. حال آنکه آمریکاییها علیه ما در دادگاه اعلام دعوا کردهاند و اگر علیه ما رای بگیرید پسته ایران در نیمکره غربی محکوم به ممنوعالورود شدن میشود. در آن زمان هر اندازه با مسوولان دولتی چانه زدیم بیفایده بود و در نهایت دادگاه بینالمللی رای داد که پسته ایران هر بار که به آمریکا وارد میشود باید 350 درصد حق گمرکی دهد. عملاً پسته ایران از بازار آمریکا حذف شد. امروز هرچند پسته ایران به بازار امریکا صادر میشود اما از طریق مسیر کشورهای دیگر این کار انجام میشود؛ و هنوز از تصمیم نابخردانه سال 1364 آسیب میبینیم. در حالی که آمریکاییها طی این سالها در تولید و صادرات آنقدر سریع پیش رفتند تا آنکه برای اولین بار سال گذشته از ما جلو افتادند. سال گذشته تولید پسته ایران 190 هزار تن بود و آمریکا 200 هزار تن. امسال ما 200 هزار تن تولید داریم در حالی که آمریکا رکورد 250 هزار تنی را
میشکند.
آقای عسگراولادی، ظاهراً دولت به طور جدی به دنبال احیای پیمان ارزی است. آیا دولت میتواند این سیستم را بار دیگر بازگرداند؟
دولت در این راه خیلی جدی است اما این فرضیه عملی نیست. چون با تحریمهایی که پیش روی ایران قرار گرفته، صحبت از پیمان ارزی بیهوده است. کدام بانک ایرانی میتواند ارز را از خارج از کشور تامین کند؟ به نظر بازگشت این نظام شدنی نیست.
یکی از ادعاهای دولت این است که شما صادرکنندگان ارز حاصل از صادرات را وارد کشور نمیکنید؟
دروغ میگویند. وارداتی که امروز در حال انجام است آیا ممکن است بدون ارز به داخل کشور بیاید؟ آیا این ارز از مرکز مبادلات ارزی تامین میشود؟ به هیچ وجه. آمارهایی از ارائه ارز در این مرکز گفته میشود که اصلاً صحت ندارد.
اگر صادرات پسته متوقف شود آیا عرضه در بازار داخل به صرفه است یا آنکه همچنان صادرات داشته باشید؟
اگر صادرات پسته متوقف شود من سراغ کاشت و برداشت سیبزمینی و شلغم میروم چون دیگر پسته مصرف داخلی ندارد. این نوع از پستهای که ما صادر میکنیم مصرف داخلیاش صفر است. در نتیجه اگر صادرات پسته را ممنوع کنند از این چرخه کنار میروم و فعالیت دیگری را شروع میکنم.
در حال حاضر خرید عمده پسته شما برای صادرات، از رفسنجان است؟
تنها رفسنجان نیست. از خراسان جنوبی، یزد، اطراف تهران مانند قم، ورامین، ساوه، قزوین، و شهرهای دیگر مانند سمنان و کرمان نیز خرید دارم.
با اعلام ممنوعیت اخیر، در برنامه صادراتی شما چه تغییر و تحولی رخ داد؟
فعلاً متوقف شده است.
یعنی قراردادهایتان لغو شد؟
لغو نشد، بلکه آنها را تمدید کردم. چون خارجیها هم متوجه شدند احتمال ممنوعیت صادرات پسته ایران است، قراردادهایشان را فقط تمدید کردند. من قراردادی برای نوامبر، دسامبر و ژانویه داشتم که قراردادهای نوامبر و دسامبر با این سر و صداها امکانپذیر نشد، ژانویه هم یک قسمتش را بار کردم و قسمت دیگرش را نمیتوانم. تا شاید این ممنوعیت برداشته شود و بتوانم دوباره خریداری کنم.
دیدگاه تان را بنویسید