شناسه خبر : 15097 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌و‌گو با بهروز غریب‌پور درباره طرحی که کلیدش از خانه هنرمندان زده شد

قدرت چانه‌زنی نداریم

بهروز غریب پور گرچه یک تئاتری است اما به عنوان کسی که سال‌ها مدیرعامل خانه هنرمندان بوده باید گفت یکی از نقطه‌های آغاز داستان اختصاص بودجه سازمان‌های دولتی برای خرید آثار هنری از دوره او در خانه هنرمندان و از این تشکل صنفی کلید خورد که البته به سرانجامی هم نرسید. او با دقت داستان را از ابتدا شرح می‌دهد و انتقادها و گلایه‌های خودش را در این مسیر در گفت‌وگو با «تجارت فردا» مطرح می‌کند.

بهروز غریب پور گرچه یک تئاتری است اما به عنوان کسی که سال‌ها مدیرعامل خانه هنرمندان بوده باید گفت یکی از نقطه‌های آغاز داستان اختصاص بودجه سازمان‌های دولتی برای خرید آثار هنری از دوره او در خانه هنرمندان و از این تشکل صنفی کلید خورد که البته به سرانجامی هم نرسید. او با دقت داستان را از ابتدا شرح می‌دهد و انتقادها و گلایه‌های خودش را در این مسیر در گفت‌وگو با «تجارت فردا» مطرح می‌کند.



گویا یکی از نقاط سرنوشت‌ساز در مسیر طرح قانون خرید آثار هنری از سوی سازمان‌ها و دستگاه‌های دولتی در دوره مسوولیت شما در خانه هنرمندان آغاز شد؟
بله. در زمانی که من مدیرعامل خانه هنرمندان بودم و این تشکل یک نهاد صنفی و مستقل بود، یکی از دغدغه‌های صنوف مختلف این بود که برای تولید آثار حمایت مادی نمی‌شوند و بودجه وزارت ارشاد در بخش‌های مختلف محدود است. ما با هماهنگی معاونت هنری پیشنهادی را تنظیم کردیم که طبق آن قرار شد یک درصد از بودجه عمرانی کشور صرف حمایت و تولید آثار هنری شود. در همه زمینه‌های هنری. باید این لایحه را به مجلس شورای اسلامی پیشنهاد می‌دادیم و در کمیسیون فرهنگی مجلس از آن دفاع می‌کردیم. در جلسه‌ای که خانم راکعی و چند نفر دیگر از این کمیسیون در آن زمان حضور داشتند من و استاد امیرخانی رفتیم و توضیحاتی درباره اهمیت آن دادیم که خوشبختانه دوستان قانع شدند. اما وقتی این لایحه در صحن علنی مجلس مطرح شد تبدیل به 5/0 درصد شد و بعد هم از اجباری بودن به اختیاری بودن تغییر پیدا کرد. در واقع دیگر هیچ وزارتخانه‌ای موظف نبود این حمایت را انجام دهد و طبعاً وزارتخانه‌ها هم گرایشی به این سمت نداشتند. در تحولات بعدی هم همین 5/0 درصد تبدیل شد به خرید آثار تجسمی و محدود شد به یک هنر. در نبود برنامه‌ریزی کلان و نبود کمیته ناظر طبیعی است که سیستم فاسدی هم شکل بگیرد. در واقع از یک طرف سازمان‌ها احساس می‌کردند این کار یعنی خرید آثار هنری پول هدر دادن است و از طرف دیگر احساسم به عنوان کسی که نه از متن بلکه از حاشیه‌ها قضاوت می‌کند این است که بازار مصنوعی برای خرید آثار تجسمی به وجود آمد.

تصور شما از ارائه آن لایحه نخست چه بود؟ یعنی گمان می‌کردید این پتانسیل در سازمان‌ها برای قانع شدن در خرج کردن این مبلغ وجود دارد؟
نظر ما این بود که با توجه به کمبود بودجه‌ای که وزارت ارشاد برای تولید و حمایت از آثار هنری دارد ما از این بودجه برای رشد هنر استفاده کنیم. در آن زمان آن یک درصد چیزی نزدیک به 93 میلیارد تومان می‌شد. همین می‌توانست در همه حوزه‌های هنری تحرکی ایجاد کند. اما به نظرم این طرح با اختصاص پیدا کردنش به یک شاخه هنری دچار تحول منفی شد. ببینید الان یک بانکی می‌رود خرید آثار هنری انجام می‌دهد به دلیل اینکه آن اثر ارزش افزوده پیدا می‌کند اما گاهی به دلیل داد و ستدهای فردی می‌توان به سلامت این اعداد و ارقام شک کرد. شاید به دلیل همین ابهام در سلامت قضیه یا خوش‌بینانه ندانستن چند و چون قیمت‌گذاری‌هاست که هنوز سازمان‌های دولتی از آن استقبال نکرده‌اند. من یک زمانی در خانه هنرمندان پیشنهاد دادم هر اثری که فروخته می‌شود در گالری شناسنامه و سند داشته باشد. قیمت آثار را چند کارشناس تایید و پای آن را امضا کنند و حتی اگر این قیمت عادلانه نبود، قابل پیگیری قضایی باشد. الان ارقام سرسام‌آوری برای آثار تجسمی تعیین می‌شود که شاید در نزد بسیاری از روابط عمومی‌های ادارات دولتی منطقی به نظر نرسد.

اما می‌شود این قیمت‌ها را مثلاً با قیمت همان آثار در حراجی‌های معتبر دنیا مقایسه کرد...
ببینید حرف من این است که در درجه اول این طرح برای حمایت از تولید و خرید آثار هنری توامان و گسترش فضای هنری کشور بود. الان یک هنر بر روی تمام طرح سایه انداخته. شاید برای همین نمی‌توان به درستی آن را توجیه کرد. این طرح از چنان اهمیتی برخوردار است که نیاز به رایزنی‌های بسیار دارد. جایی مانند خانه هنرمندانی مستقل باید وظیفه این چانه‌زنی را هم بر عهده بگیرد. یعنی صنوف. اگر مساله برای تک‌تک مسوولان وزارتخانه توجیه شود و آنها فکر نکنند دارند یک صدقه‌سری به هنرمند می‌دهند بلکه بخشی از بودجه را صرف پروژه‌ای می‌کنند که ماندگار است، طبیعی است در این صورت دیگر وزارتخانه فکر نمی‌کند به زور دارند بخشی از بودجه را از بدنه او می‌کَنند. مثلاً اگر معاونت اوقاف بداند این یک درصد را صرف حمایت از هنرهایی که در ساخت ضریح کاربرد دارد می‌کند آن وقت حتماً رغبت می‌کند پا پیش بگذارد و به رونق هنر کاشی‌کاری ما که در حال نابودی است، کمک کند. چون سودش را بعدها خودش می‌برد. اما این توجیه نشده است.
یا ببینید یک زمانی وزارت خارجه همین کار خرید آثار تجسمی را انجام می‌داد. یعنی آثار تجسمی را بدون هیچ اجباری و تنها بر اساس یک مصوبه داخلی خریداری می‌کرد و برای نمایندگی‌های ما در کشورهای مختلف خریداری می‌کرد تا توان فرهنگی ما را در دنیا نشان دهد و تاثیر فرهنگی بگذارد. مثالی می‌زنم و گمانم کسی که اهل دقت باشد و اهل بغض نباشد به سرعت به فکر فرو رود. ما الان ادعا می‌کنیم و به درستی هم ادعا می‌کنیم که تولیدات فرهنگی غربی بدون هیچ مانعی در بازار ایران به شکل قاچاق یا غیر قاچاق وجود دارد. این را یک هجمه فرهنگی می‌دانیم. یعنی یک حرکت جنگ‌طلبانه. خب اگر بخواهیم جلوی این جنگ بایستیم آیا معطل این می‌مانیم که بگوییم اسپانسر نداریم که بجنگیم! وقت جنگ ما از نان شب هم می‌گذریم تا به نفع ملت جنگ را به نفع خود تمام کنیم. حالا در عرصه فرهنگی جنگی در کار است و اگر مولدان آثار هنری تقویت نشوند ما در نهایت در این نبرد تحقیر می‌شویم و تبدیل به مصرف‌کننده. پس این قوانین در این شرایط چرا هی معطل می‌مانند و تصویب نمی‌شوند؟ چرا برای تولید مجسمه‌های فاخر بودجه نداریم؟ چرا ارکستر ملی ما معطل همین بودجه است؟ چرا هیچ وزارتخانه‌ای نمی‌گوید من این بودجه را خرج کنم که ترانه‌های ملی من از بین نرود؟ چرا ما برای هنر و فرهنگ قدرت چانه‌زنی نداریم؟ اینکه بگوییم ما این بودجه را برای این جنگ می‌خواهیم نه اینکه هنرمند گذران زندگی کند. ما می‌آییم در تلویزیون نقد می‌کنیم این مغایر شئون ماست که از پرچم لباس دوخته شود. قبول خیلی هم درست. اما چرا هیچ وزارتخانه‌ای از بخش تولید ملی لباس حمایت نمی‌کند؟ فقط بخش خصوصی باید در این زمینه سرمایه‌گذاری کند؟ چرا بخش انیمیشن ما اینقدر ضعیف است و هر روز ده‌ها کارتون انیمیشن خارجی با‌کیفیت برای بچه‌های ما در دسترس است؟

در نهایت این قدرت چانه‌زنی را باید چه گروه و دسته‌ای داشته باشد؟
صنوف. اگر وزارت ارشاد بخواهد پا پیش بگذارد خب می‌تواند بگوید من A میلیارد تومان بودجه می‌خواهم که بخشی از محاسبات بودجه را بگذارید از جذب بودجه عمرانی وزارتخانه‌ها. اما اینکه من می‌گویم باید از طرف صنوف باشد هم کارشناسی باشد و هم واسطه‌ای این میان نباشد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید