شناسه خبر : 11279 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بازخوانی پژوهش‌ها و تلاش‌های منوچهر فرهنگ در گفت‌وگو با حمید دیهیم

چوب زبانش را خورد

«دکتر فرهنگ همیشه چوب زبانش را می‌خورد؛ چرا که او همیشه حقیقت را بیان می‌کرد.» این سخن حمید دیهیم است.

«دکتر فرهنگ همیشه چوب زبانش را می‌خورد؛ چرا که او همیشه حقیقت را بیان می‌کرد.» این سخن حمید دیهیم است. استاد اقتصاد دانشگاه تهران، دانشجوی دکتر منوچهر فرهنگ، و البته همکار وی در انجمن اقتصاددانان ایران. به عقیده دیهیم که نخستین فردی است که اقتصاد محیط زیست را در ایران تدریس می‌کند، مهم‌ترین اثر دکتر فرهنگ واژه‌نامه اقتصادی او است. او برای توصیف رنجی که دکتر در هنگام نوشتن این لغتنامه برده، می‌گوید: دکتر سه ماه تمام برای یافتن معنای واژه disaving به بازار می‌رفت. با بازاری‌ها، حجره‌داران و حتی کارگران به گفت‌وگو می ‌نشست. پس از سه ماه، یک پیرمرد اصفهانی، با لهجه بسیار غلیظ به او می‌گوید: معنای این عبارتی که تو می‌گویی، «مایه‌خوری» است.

اگر مهم‌ترین اثر دکتر فرهنگ را ترجمه کتاب نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول «جان مینارد کینز» در نظر بگیریم، آیا می‌توان گفت دکتر فرهنگ هم نقشی مانند دکتر فروغی در شناساندن اندیشه‌های کینز به جامعه علمی ایران ایفا کرده است‌؟
دکتر پیرنیا، به عنوان شاگرد ممتاز کینز ترجمه‌ای از کتاب او انجام داده بود که مفهوم نبود بنابرین او به دنبال فردی بود تا بتواند اندیشه‌های کینز را به شیوایی، به فارسی برگرداند. در واقع قبل از آنکه دکتر فرهنگ کتاب کینز را ترجمه کند، اندیشه‌های او در دانشگاه‌های ایران تدریس می‌شد؛ اما نه از روی یک کتاب مشخص، بلکه هر استاد جزوه خودش را تدریس می‌کرد که آن جزوه در حد فهم خود آن استاد از اندیشه‌های کینز بود. اما پس از ترجمه‌ای که دکتر فرهنگ از اثر کینز انجام داد، همه استادان و دانشجویان به فهم واحدی از اندیشه‌های کینزی رسیدند. بنابرین جواب سوال شما، «خیر» است. چون پیش از دکتر فرهنگ، دکتر منوچهر حقیقی و دکترحسین پیرنیا، در درس اقتصاد کلان، اندیشه‌های کینز را به ما تدریس می‌کردند. اما همان گونه که گفته شد، اثر دکتر فرهنگ به جهت رسیدن به یک ترجمه روان فارسی و ایجاد یک فهم مشترک بین اقتصاددانان ایرانی و نیز به این جهت که دومین ترجمه کتاب کینز در تمام دنیا محسوب می‌شد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. باید به این نکته هم اشاره کنم که کتاب کینز، کتابی بود که نمی‌شد، آن را به سادگی ترجمه کرد؛ چرا که برخی واژه‌ها اصلاً معادلی در فارسی نداشتند. به خاطر دارم زمانی که کتاب کینز برای ترجمه به دکتر فرهنگ داده شد، می‌گفتند فرهنگ را دنبال «نخود سیاه» فرستاده‌اند اما او به خوبی توانست از عهده این کار برآید.

چرا در آن زمان دکتر پیرنیا بر ترجمه اثر کینز تاکید داشت‌؟ و پس از ترجمه این اثر چه از نظر تئوریک و چه از نظر عملی چه تاثیری بر جامعه اقتصادی ایران گذاشت‌؟
نظریات کینز در اقتصاد کلان خیلی از کشورهای جهان هنوز هم حاکمیت دارد و بیشتر نظریات اقتصادی پس از آن، از او الهام گرفته‌اند یا مشتق از او هستند. این نظریات، اقتصاد بسیاری از کشورها را در همان زمان انتشار متحول کرد. دکتر پیرنیا در آن زمان به اهمیت نظریات استادش پی برده بود و می‌دانست این نظریات برای جامعه آکادمیک ایران نه‌تنها لازم است، بلکه ضروری است. به همین دلیل هم تا پیش از آنکه دکتر فرهنگ را بیابد، بارها به دنبال مترجمی خوب برای این کتاب گشته بود. پس از ترجمه هم، این کتاب همان‌گونه که نظام اقتصادی بسیاری از کشورهای جهان را تحت تاثیر قرار داده بود، اندیشه‌های اقتصادی استادان و دانشجویان ایران را به گونه‌ای تغییر داد که امروزه بسیاری از اقتصاددانان ایرانی از طرفداران سرسخت نظریات جان مینارد کینز هستند.

دکتر فرهنگ به جز ترجمه کتاب کینز، آثار مهم دیگری هم برای اقتصاد کشور بر جای گذاشته‌اند، به نظر شما مهم‌ترین آن کدام است‌؟
به نظر من واژه‌نامه اقتصادی که دکتر فرهنگ نگارش کردند، مهم‌ترین اثر ایشان بود؛ چرا که همان‌طور که گفتم در آن زمان تعداد کلمات اقتصادی در زبان فارسی بسیار کم بود. حتی خود دکتر فرهنگ هم به هنگام ترجمه کتاب کینز، عنوان کرده بودند مفهوم جملات کتاب را می‌فهمند، اما نمی‌توانند آن را به فارسی برگردانند. باید دقت کنیم که ایجاد یک واژه جدید در زبانی بسیار مشکل است. چه در ترجمه اثر کینز و چه در ترجمه و نگارش فرهنگ اقتصادی، گاهی شاید نیاز بود دکتر فرهنگ برای ساختن معنی یک واژه با 10 اقتصاددان مشورت یا به ادبا نیز مراجعه کند.

آیا مثالی هم در ذهن دارید‌؟
بله، برای مثال به این نمونه توجه کنید: معنای کلمه «نگتیو سیوینگ» یعنی «پس‌انداز منفی» اما «دیس سیوینگ» یعنی چه‌؟ دکتر فرهنگ سه ماه تمام برای یافتن معنای این واژه به بازار می‌رفت. با افراد بازاری، حجره‌داران و حتی کارگران به گفت‌وگو می‌نشست. پس از سه ماه، یک پیرمرد اصفهانی، با لهجه بسیار غلیظ به او می‌گوید: معنای این عبارتی که تو می‌گویی، «مایه‌خوری» است. پس به عقیده من، واژه‌سازی مهم‌ترین اثری بود که دکتر فرهنگ بر اقتصاد ایران گذاشت؛ چرا که دکتر فرهنگ نه‌تنها اقتصاددان و پژوهشگر بود، بلکه ادیب هم بود. او شعر هم می‌گفت و برای یافتن معنای درست و صحیح یک واژه شاید هفته‌ها تحقیق و ممارست می‌کرد. او در ایجاد واژه‌ها بسیار دقت می‌کرد. مثلاً هم او بود که اصرار داشت به‌جای کلمه «برنامه‌ریزی» از «برنامه‌گذاری» استفاده شود؛ چرا که خودش عنوان می‌کرد از لفظ برنامه‌ریزی، معنای ریخت و پاش بر‌می‌آید در حالی که در برنامه‌گذاری، پایه‌های برنامه‌ای برای عمل و اجرا شدن گذاشته می‌شود. برای نمونه‌ای دیگر می‌توانم به واژه «تورم» اشاره کنم. که این واژه در واقع یک واژه پزشکی است و از ورم کردن می‌آید. در موردی دیگر می‌توانم بگویم که او به جای «تولید ناخالص ملی» از «محصول ناخالص ملی» استفاده می‌کرد. من تاکید کنم ایجاد کلمات جدید نه‌تنها به علم داشتن در آن رشته و قدرت در زبان و ادبیات آن کشور نیازمند است، بلکه به نبوغ بالای فردی نیازمند است.
تفکر ایجاد یک فرهنگ لغت اقتصادی از چه زمانی در ذهن دکتر فرهنگ شکل گرفت‌ و از چه زمانی آغاز به کار کرد‌؟
فکر می‌کنم در همان اولین روزهایی که استاد از فرانسه به ایران باز‌گشته بودند و در دانشگاه مشغول تدریس بودند. در آن زمان، در یکی از کلاس‌ها هنگام تدریس از واژگان فرانسوی و انگلیسی استفاده می‌کرده‌اند. یکی از دانشجویان معنی لغات را از وی می‌پرسد و استاد می‌گویند من معنی فارسی‌اش را نمی‌دانم. در همان لحظه آن دانشجو به کنایه به دکتر فرهنگ می‌گوید: خب استاد یاد بگیرید دیگر‌! در همان لحظه استاد تصمیم می‌گیرد فرهنگی را تدوین کند که هم استادان، هم دانشجویان و هم مردم عادی و حتی پایین‌ترین سطح مردم در بازار هم بتوانند از آن استفاده کنند. او آن کار را تقریباً از همان سال‌های 1344 یا 1345 آغاز کرده بود. دکتر فرهنگ تا یک هفته پیش از مرگ هم، با اینکه حال و روز خوبی نداشتند و در مواردی اختلال در حافظه هم پیدا کرده بودند، به دنبال یافتن لغات جدیدی برای اضافه کردن به فرهنگ اقتصادی خود بودند.

دکتر فرهنگ پس از ترجمه کتاب کینز، کماکان تا پایان عمر کینزی باقی ماند یا پس از آن رویکردشان تغییراتی را تجربه کرد‌؟
موضوع این است که دکتر فرهنگ یک محقق و پژوهشگر بود. در واقع «تعصب» با پژوهش و تحقیق در تناقض است. ایشان، اگرچه از طرفداران نظریه کینز بود، اما همواره به تحقیق و ترجمه کتب جدید می‌پرداخت. پس از انقلاب هم که از دانشگاه اخراج شد، تنها از راه ترجمه مخارج زندگی خود و همسرش را تامین می‌کرد. او تمام نظریات و تفکرات روز اقتصادی را مطالعه می‌کرد و هیچ‌گاه روی هیچ کدام از آنها تعصب نشان نمی‌داد. او کتاب‌های متنوع و ارزشمندی را ترجمه و تالیف کرد و حتی به سراغ ترجمه کتبی می‌رود که در سیطره کتب اقتصادی نبوده است. مثل ترجمه دین‌های ایرانی.

پس از انقلاب و اخراج از دانشگاه او تنها از راه ترجمه روزگار گذراند‌؟
در واقع او آنقدر ترجمه کرده بود که نور چشمانش را از دست داده بود و ناچاراً با ذره‌بین بزرگ گردی که در دست می‌گرفت، هم کتاب می‌خواند و ترجمه می‌کرد و هم به افرادی که نزد او می‌رفتند، نگاه می‌کرد. او خودش گفته بود که قطره‌قطره اشک دل از چشم جان افشانده‌ام/ تا نهال عشق ایران در جهان بنشانده‌ام. اما متاسفانه در‌آمدی که از راه ترجمه داشتند، کفاف زندگی‌شان را نمی‌داد. او به ناچار در اوایل دهه 1370، خانه‌ای را که در آن زندگی می‌کرد، فروخت. با پول آن یک آپارتمان کوچک خرید و با بقیه پول خانه، تا آخر عمر روزگار گذراند.
« هُما شهیدی»، واقعاً همسری وفادار بود که تا آخر عمر، شخصاً پرستاری دکتر فرهنگ را بر عهده گرفت.

نگرش دکتر فرهنگ به تلفیق اقتصاد و سیاست چگونه بود‌؟
اگرچه دکتر فرهنگ همواره به علمی بودن صرف، عقیده داشت و عنوان می‌کرد که علم همیشه ثابت است و سیاست در نوسان، اما او همواره چوب زبانش را خورد؛ چرا که در همه دوران حقیقت را بیان می‌کرد. او پیش از انقلاب از سازمان برنامه کناره گرفت. در بسیاری از موارد حقوق او قطع شده بود؛ چرا که پاشا بهادری که در آن زمان رئیس دفتر فرح دیبا بوده از وی به خاطر قلم خوبش دعوت می‌کند که در دفتر فرح کار کند و او هم در پاسخ می‌گوید: استاد دانشگاه که به دفتر این و آن نمی‌رود. پس از انقلاب هم که به کلی از دانشگاه اخراج شدند. بیشتر انتقاد او هم به نحوه برنامه‌گذاری‌هایی بود که در کشور انجام می‌شد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها