شناسه خبر : 37620 لینک کوتاه

بذری برای بحران‌ها

چگونه خشکسالی می‌تواند به تنش‌های اجتماعی، اقتصادی و امنیتی منجر شود؟

 

سروش کیانی‌قلعه‌سرد/ دکترای اقتصاد منابع طبیعی و محیط زیست

موقعیت جغرافیایی ایران به گونه‌ای است که از خشکسالی می‌توان به عنوان یک مساله دائم و همیشگی در این اقلیم نام برد. مساله‌ای که همواره در دوره‌های مختلف زمانی وجود داشته و یکی از عمده محدودیت‌های این سرزمین بوده است. از این‌رو نمی‌توان از خشکسالی به عنوان پدیده‌ای دور از ذهن و نوظهور در ایران نام برد که تاکنون در این کشور کمتر رخ داده است و نحوه مواجهه با آن مانند مواجهه با یک پدید نو و تجربه‌نشده است. بلکه این شرایط اقلیمی طبیعی همواره وجود داشته و در دوره‌های مختلف تاریخی نوعی سازگاری منطقی با این شرایط شکل گرفته است. اما به موازات افزایش جمعیت، تغییر بافت جمعیتی شهری و روستایی و حرکت به سمت صنعتی شدن این سازگاری به مرور کمتر شده و در شرایط کنونی می‌توان گفت به حداقلی‌ترین سطح خود رسیده است.

این کاهش سازگاری ناشی از تغییرات بافت‌های اجتماعی و اقتصادی و همچنین عدم آینده‌نگری سیاستگذاران زمینه‌ساز بسیاری از مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... شده است. به گونه‌ای که تداوم این شرایط می‌تواند به تبدیل این مساله به بحران‌های بزرگ منجر شود.

در واقع خشکسالی با چالشی که در زمینه کمیابی ایجاد می‌کند به‌طور سلسله‌وار زمینه را برای ایجاد بسیاری از بحران‌های جدید فراهم می‌سازد. با تداوم روند خشکسالی و نیاز مناطق به آب به‌ویژه در مناطقی که این چالش جدی‌تر است، در کوتاه‌مدت مسائل گوناگون در بخش‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی به مرور ظاهر می‌شوند. برای مثال با افزایش تنش‌های آبی در مناطقی مانند فلات مرکزی که وضعیت آبی نامناسب‌تری نسبت به سایر مناطق کشور دارند طرح‌هایی مانند انتقال آب از سایر مناطق مطرح‌ شده که این امر نارضایتی مردم مناطق مبدأ را در پی خواهد داشت. به دیگر سخن جهت تامین آب لازم برای مناطق کمتر برخوردار از آب، سیاستگذار فاقد توانایی در مدیریت تقاضای آب دست به مدیریت عرضه آب زده و طرح‌های انتقال آب از مناطق برخوردارتر به مناطق کمتر برخوردار و دارای چالش آب را در دستور کار قرار خواهد داد و این امر خود زمینه‌ساز ایجاد تنش‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و امنیتی خواهد شد.

 

خشکسالی؛ ابعاد و اثرات بر اقتصاد روستایی

خشکسالی به‌طور کلی به سه نوع دسته‌بندی می‌شود: خشکسالی هواشناسی (آب‌و‌هوایی)، خشکسالی هیدرولوژیکی و خشکسالی کشاورزی. تداوم خشکسالی آب‌و‌هوایی به خشکسالی هیدرولوژیکی و کشاورزی منجر می‌شود. از این‌رو وقتی کشاورزی به عنوان عمده فعالیت روستایی وارد مرحله خشکسالی می‌شود، پدیده مهاجرت از روستاها غیرقابل اجتناب خواهد بود. مهاجرتی که میزان و ابعادش تا حد بسیار زیادی به وسعت و گستردگی خشکسالی مرتبط است. به عبارت دیگر بین خشکسالی و مهاجرت از روستاها رابطه مستقیمی وجود دارد که شدت مهاجرت به شدت و تداوم خشکسالی کشاورزی وابستگی دارد. طی سال‌های 1345 تا 1395 جمعیت روستایی از 3 /60 درصد به 9 /25 درصد از کل جمعیت کشور رسیده است. طی این سال‌ها بارندگی سالانه نیز از 341 میلیمتر به 238 میلیمتر کاهش یافته است. از این‌رو به وضوح نقش خشکسالی و تضعیف کشاورزی در کاهش جمعیت روستایی و افزایش مهاجرت روستا به شهر مشخص است. مهاجرتی که خود زمینه‌ساز مسائل و معضلات بسیار جدی دیگری برای مناطق شهری و به‌ویژه مناطق با وضعیت آبی مناسب‌تر شده است. آمار بالای حاشیه‌نشینی و پرداختن به مشاغل کاذب دو نمونه بارز از اثرات این امر هستند.

از سوی دیگر تضعیف مناطق روستایی و کاهش جمعیت و نیروی کار به معنای کاهش مستقیم تولید کشاورزی است. مسلماً تشدید و تقویت پدیده‌های این‌چنینی خود زمینه‌ساز ایجاد مسائل و معضلات عدیده‌ای در بخش‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و... می‌شود. به این خاطر است که در چنین شرایطی اگر سیاستگذاری مبتنی بر سازگاری با اقلیم صورت نگیرد معضلات و اثرات سوء ناشی از خشکسالی به شکل بسیار گسترده و همه‌جانبه‌ای کشور را با چالش‌های جدی روبه‌رو خواهد کرد. اما نکته قابل تامل این شرایط جایی است که به‌رغم تداوم این شرایط و وقوع خشکسالی در سال اخیر هیچ‌گونه برنامه جدی در زمینه مقابله و مواجهه با خشکسالی پیش‌رو به چشم نمی‌خورد. خشکسالی که به همراه رفتارهای آبی تازه همسایگان کشور مانند افغانستان می‌تواند تهدید بالفعل جدی برای برخی مناطق کشور باشد در یک سکون رفتاری به حال خود رهاشده به نظر می‌آید. منطقه سیستان که به‌دلایل خشکسالی‌های پی‌در‌پی حتی در یکی دو سال پربارش کشور همواره در معرض مهاجرت قرار داشته است و با بالاترین نرخ روستاهای خالی از سکنه مواجه است، اکنون علاوه بر خشکسالی شدیدتر با بند کمال‌خان در افغانستان مواجه است که حتی اجازه ورود دشتمال‌ها را به این منطقه نمی‌دهد و به‌طور قطع حیات در این منطقه به‌طور جدی با مشکل مواجه خواهد شد. امری که علاوه بر ایجاد نارضایتی و ایجاد مسائل ناشی از آن، با تخلیه بسیاری از مناطق مرزی می‌تواند مسائل و معضلات امنیتی و افزایش هزینه‌های نظامی و امنیتی ایجاد کند. یا در استان خوزستان نیز در شرایط کنونی عدم دسترسی بسیاری از مردم به آب شرب سالم و جمعیت قابل توجه مرتبط با کشاورزی، وجود طرح‌های انتقال آب به فلات مرکزی در شرایط خشکسالی پیش‌رو می‌تواند زمینه‌ساز بحران‌های مختلف در این منطقه شود. در سایر مناطق کشور نیز شرایط به‌گونه‌ای است که باتوجه به شرایط اقتصادی موجود و نارضایتی که از این مساله وجود دارد، خشکسالی پیش‌رو باتوجه به آسیبی که به اقتصاد کشاورزی وارد می‌سازد که نتیجه آن افزایش قیمت محصولات کشاورزی و در نتیجه تهدید امنیت غذایی است، ظرفیت بسیار بالایی در ایجاد بحران‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... وجود دارد. مساله‌ای که اگر چاره‌اندیشی نشود و برای مقابله با آن رفتارهای عقلایی از طرف سیاستگذار وجود نداشته باشد می‌تواند از یک چالش جدی آبی که زمینه‌ساز بحران‌های اجتماعی و اقتصادی شده است، تبدیل به یک بحران تمام‌عیار امنیتی شود. بحران و ابرچالشی که نتیجه پیوستن تداوم معضلات اقلیمی با عدم توانایی مدیریت مبتنی بر سازگاری سیاستگذاران است. مسلماً با فرض تداوم شرایط مدیریتی کشور به شکل موجود برای سیاستگذاران و کارگزارانی که حتی در کالاهای اولیه و مایحتاج مردم دخالت می‌کنند و در تامین و توزیع همین کالاها نیز دچار مشکل جدی هستند، مواجهه با چنین بحران‌هایی خارج از توانشان خواهد بود. از این‌رو در صورت عدم چاره‌اندیشی در مواجهه با این بحران، ابعاد مخرب و آسیب‌زای آن بسیار خواهد بود.

 

جمع‌بندی

کم‌بارشی و خشکسالی را نمی‌توان پدیده‌ای غریب و دور از ذهن برای کشورهایی مانند ایران دانست و باید مانند نسل‌های مختلفی که در این جغرافیا زیسته‌اند آن را پذیرفت و با این محدودیت به حداکثرسازی رفاه مردم و حفظ منابع طبیعی و محیط زیست ایران پرداخت. اما آنچه به عدم تحقق این امر و تشدید آثار مخرب خشکسالی طی چند دهه اخیر منجر شده است نحوه سیاستگذاری در برابر آن به همراه روندهای توسعه‌ای انتخاب‌شده از سوی دولت‌هاست. به این خاطر است که می‌توان گفت روندهای طی‌شده در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... طی چند دهه اخیر با تشدید مسائل و معضلات اقلیمی مانند خشکسالی می‌تواند نگران‌کننده باشد. سیاستگذاری در زمینه مسائل مختلف اقلیمی نیازمند یک بازنگری اساسی و نحوه مواجهه با پدیده‌های طبیعی نیازمند یک تغییر کلی است.

دراین پرونده بخوانید ...