آهستهسازی
الگوی جدید تجارت جهانی
هنگامی که دو سال پیش آمریکا موضع حمایتگرایانه اتخاذ کرد هشدارهایی را در مورد بازگشت بدبختیهای دهه 1930 برانگیخت. اما امروز آن پیشبینیهای منحوس جایگاهی ندارند. درست است که اقتصاد چین رو به کندی گذاشته و درست است که بنگاههای غربی طرف معامله با چین از قبیل اپل (Apple) به شدت آسیب دیدهاند، اما در سال 2018 رشد جهانی مناسب بود، نرخ بیکاری کاهش یافت و سودها بالاتر رفت.
هنگامی که دو سال پیش آمریکا موضع حمایتگرایانه اتخاذ کرد هشدارهایی را در مورد بازگشت بدبختیهای دهه 1930 برانگیخت. اما امروز آن پیشبینیهای منحوس جایگاهی ندارند. درست است که اقتصاد چین رو به کندی گذاشته و درست است که بنگاههای غربی طرف معامله با چین از قبیل اپل (Apple) به شدت آسیب دیدهاند، اما در سال 2018 رشد جهانی مناسب بود، نرخ بیکاری کاهش یافت و سودها بالاتر رفت. رئیسجمهور دونالد ترامپ در ماه نوامبر یک توافق تجاری جدید را با مکزیک و کانادا به امضا رساند. اگر گفتوگوهای ماه آینده به یک پیمان تجاری با شی جین پینگ بینجامد بازارها نفس راحتی میکشند و به این نتیجه میرسند که جنگ تجاری یک نمایش سیاسی با هدف امتیازگیری از چین بود نه با هدف منفجر کردن تجارت جهانی.
اینگونه رضایت از خویشتن امری اشتباه است. تنشهای تجاری امروز به تغییراتی دامن میزنند که از زمان بحران مالی سالهای 2008 و 2009 شروع شدهاند. سرمایهگذاریهای فرامرزی، تجارت، وامهای بانکی و زنجیرههای عرضه به نسبت تولید ناخالص داخلی جهان رو به کاهش یا در حال رکود بودهاند. جهانیسازی راه را برای عصر جدیدی از رکود باز کرد. ما با اقتباس از واژه اختراعی یک نویسنده هلندی این فرآیند را «آهستهسازی» (Slowbalisation) مینامیم.
عصر طلایی جهانیسازی در سالهای 2010-1990 مایه افتخار بود. با کاهش هزینه انتقال کالا با کشتی و هواپیما، ارزان شدن مکالمات تلفنی، حذف تعرفهها و آزادسازی نظام مالی تجارت به اوج خود رسید. فعالیتهای بینالمللی شدت گرفتند، بنگاهها در سراسر جهان تاسیس شدند، سرمایهگذاران هجوم آوردند و مصرفکنندگان در سوپرمارکتهایی خرید کردند که حق انتخاب زیادی به آنها میداد.
در دهه گذشته روند جهانیسازی از سرعت نور به سرعت حلزونی رسید. این کاهش شدید سرعت به چند دلیل اتفاق افتاد: کاهش هزینه جابهجایی کالاها متوقف شد. شرکتهای چندملیتی متوجه شدند پراکندگی در سطح جهان فقط پولسوزی است و بنگاههای رقیب محلی اغلب از آنها پیشی میگیرند. فعالیتهای تجاری از کالا به سمت خدمات سوق داده شدند و فروش خدمات در فراسوی مرزها دشوار است. به عنوان مثال کالایی مانند قیچی را میتوان در کانتینرهای 20فوتی صادر کرد اما صادرات آرایشگر امکانپذیر نیست. سرانجام اینکه تولیدکنندگان چینی بیش از پیش خودکفا شدند و کمتر به واردات قطعات محتاج میشوند.
این وقایع پشتوانهای هرچند نهچندان محکم برای جنگ تجاری ترامپ است. تعرفهها بیشترین توجه را به خود جلب میکنند. اگر آمریکا آنگونه که تهدید کرده است در ماه مارس تعرفه کالاهای چینی را بالا ببرد میانگین نرخ تعرفه بر کلیه واردات آمریکا به 4 /3 درصد خواهد رسید که بالاترین مقدار در 40 سال اخیر است. اکثر شرکتها قصد دارند هزینهها را به مصرفکننده انتقال دهند. موضوع ناخوشایند دیگر آن است که قوانین تجارت در سراسر جهان از نو نوشته میشوند. این اصل که باید با سرمایهگذاران و بنگاهها فارغ از هرگونه ملیتی که دارند به طور یکسان برخورد شود زیر پا گذاشته میشود.
شواهد این رویداد را میتوان در همهجا یافت. رقابتهای ژئوپولتیک گریبانگیر صنعت فناوری شده که حدود 20 درصد از بازارهای بورس جهان را به خود اختصاص داده است. قوانین مربوط به حریم خصوصی، دادهها و جاسوسی اطلاعات شکسته میشوند. نظامهای مالیاتی با اهداف میهندوستانه پیوند خوردهاند. به عنوان مثال این قوانین در آمریکا بنگاهها را تشویق میکنند سرمایه را به داخل کشور بازگردانند و در اروپا علیه سیلیکونولی کار میکنند. آمریکا و اتحادیه اروپا رژیمهای جدیدی برای بررسی سرمایهگذاری خارجی دارند در حالی که چین با وجود وضعیت نامناسب حاضر نیست زمین بازی عادلانهای را در اختیار بنگاههای خارجی بگذارد. آمریکا از قدرت خود در مدیریت سامانه پرداختهای دلاری جهان به عنوان اسلحهای برای مجازات خارجیان (مثلاً شرکت هواوی) استفاده میکند. حتی حوزههای ثابتی مانند حسابداری و مقابله با تراست در حال تکهتکه شدن هستند.
وقتی بنگاهها ذخایری را که در انتظار تعرفههای بالاتر انبار کردهاند به طور کامل مصرف کنند تجارت آسیب میبیند. انتظار میرود این اتفاق در سال 2019 بیشتر روی دهد. اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد برنامههای سرمایهگذاری درازمدت بنگاههاست چراکه آنها با کشورها و صنایعی که ریسک ژئوپولتیک بالا یا قوانین بیثبات دارند کمتر کار میکنند. این نشانهها حاکی از آن است که تعدیلاتی صورت خواهد گرفت. در سال 2018 سرمایهگذاریهای چین در اروپا و آمریکا 73 درصد کاهش یافت. در همین سال، ارزش جهانی سرمایهگذاریهای فرامرزی شرکتهای چندملیتی افت 20درصدی را شاهد بود.
جهان جدید کارکردی متفاوت خواهد داشت. آهستهسازی باعث ایجاد پیوندهای عمیقتر بین بلوکهای منطقهای خواهد شد. زنجیرههای عرضه در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا هماکنون منابع خود را از مکانهای نزدیکتر تامین میکنند. در اروپا و آسیا تجارت درونمنطقهای شده و از سال 2011 روندی افزایشی داشته است. در سال 2017 فروش خارجی بنگاههای آسیایی بیشتر در قاره آسیا بود تا در آمریکا. با ضعیف شدن قوانین جهانی، بستههایی از پیمانهای منطقهای و اعمالنفوذ کنترل تجارت و سرمایهگذاری را در دست میگیرند. به عنوان مثال، اتحادیه اروپا قدرت خود را بر بانکداری، فناوری و سرمایهگذاری خارجی تحمیل میکند. چین امیدوار است امسال بر سر یک پیمان تجاری منطقهای به توافق برسد هرچند بنگاههای فناوری این کشور از قبل در سراسر آسیا گسترش یافتهاند. شرکتها 30 تریلیون دلار سرمایهگذاری فرامرزی دارند که باید برخی از آنها را جابهجا کنند، بفروشند یا متوقف سازند.
خوشبختانه این رویدادها آسیبی به استانداردهای زندگی وارد نمیکند. بازارهای قارهای به اندازه کافی بزرگ هستند که به رونق برسند. از سال 1990 حدود 2 /1 میلیارد نفر از فقر شدید خارج شدهاند و دلیلی وجود ندارد که نسبت فقرا بار دیگر بالا رود.
مصرفکنندگان غربی همچنان از تجارت سودهای خالص زیادی به دست میآورند. در برخی موارد تلفیق و یکپارچگی در سطح منطقهای بسیار عمیقتر از آن چیزی است که احتمال دارد در سطح جهانی روی دهد.
با این حال فرآیند آهستهسازی دو اشکال بزرگ دارد. اول، این فرآیند مشکلات جدیدی ایجاد میکند. در سالهای 1990 تا 2010 اکثر کشورهای نوظهور توانستند شکاف بین خود و کشورهای پیشرفته را کوچکتر سازند. اکنون بیشتر آنها در تجارت برای رسیدن به ثروت با مشکل مواجه شدهاند. همچنین تنش زیادی بین الگوی تجارت منطقهای و سیستم مالی جهانی وجود دارد که در آن والاستریت و فدرالرزرو نبض بازارها را در هر مکانی تنظیم میکنند. نرخ بهره اکثر کشورها هنوز تحت تاثیر نرخ بهره آمریکا قرار میگیرد حتی اگر الگوهای تجاری آنها پیوند کمی با آمریکا داشته باشد. این امر به ایجاد تلاطمات مالی منجر میشود. فدرالرزرو دیگر همانند یک دهه قبل در نقش بانک جهان و پناهگاه برای تجارت خارجیان اقدامی انجام نمیدهد.
دوم آهستهسازی مشکلاتی را که جهانیسازی پدید آورد ترمیم نمیکند. گسترش خودکارسازی (اتوماسیون) به آن معناست که دیگر انقلاب مشاغل کارگری در اروپا اتفاق نمیافتد. بنگاهها کارگران فاقد مهارت را در ارزانترین مناطق هر منطقه بهکار میگیرند. مشکلات تغییرات اقلیمی، مهاجرت و فرار مالیاتی بدون همکاری جهانی حل نخواهند شد. همچنین با وجود اینکه آهستهسازی چین را معتدل و مهار میسازد همزمان به این کشور کمک میکند تا صدارت (هژمونی) منطقهای خود را محکمتر کند.
جهانیسازی دنیا را تقریباً برای همگان به مکان بهتری تبدیل کرد. اما برای کاهش هزینههای آن اقدامی انجام نگرفت. مشکلات درهمتنیده جهانی که تاکنون از آنها غافل بودیم اکنون در نظر مردم آنقدر رشد کردهاند که باعث میشوند مردم مزایای حاصل از نظم جهانی را به سادگی فراموش کنند. با این حال راهحلی را که اکنون وجود دارد نمیتوان اصلاً یک اقدام ترمیمی کامل دانست. آهستهسازی از جهانیسازی ضعیفتر و ناپایدار خواهد بود و در نهایت فقط بهانه و ابزاری به دست ناراضیان خواهد داد.
منبع: اکونومیست