در انتظار رونق
حسین راهداری از چشمانداز سرمایهگذاری در بازار سکه میگوید
آرامش فعلی بازار سکه و بسیاری از بازارهای دیگر، مدیون آرامش بازار ارز است. هرگونه نوسانی در بازار ارز به سرعت خود را در بازار سکه نشان خواهد داد. بهخصوص اگر نوسان بازار ارز، شدید و به معنای بروز مجدد بحران در اقتصاد ایران باشد.
آرامش فعلی بازار سکه و بسیاری از بازارهای دیگر، مدیون آرامش بازار ارز است. هرگونه نوسانی در بازار ارز به سرعت خود را در بازار سکه نشان خواهد داد. بهخصوص اگر نوسان بازار ارز، شدید و به معنای بروز مجدد بحران در اقتصاد ایران باشد. حسین راهداری با تشریح این وضعیت از بازار سکه معتقد است که سناریوی آینده بازار سکه، رونق است. اما کم و زیاد بودن رشد قیمت سکه در آینده، در گرو وضعیت بازار ارز خواهد بود. این تحلیلگر بازارهای مالی طی این گفتوگو هم به بررسی اثر سیاستهای بانک مرکزی بر بازار طلا و سکه میپردازد و میگوید بانک مرکزی با اموال همه مردم ایران نباید به سبک خیریه برخورد کند! در مجموع این کارشناس اقتصادی معتقد است که در کل سناریوی آینده بازار سکه، رونق است. اما کم و زیاد بودن رشد قیمت سکه در آینده، در گرو وضعیت بازار ارز خواهد بود.
♦♦♦
بازار طلا و سکه چندی است که روند رو به نزولی داشته تا جایی که به گفته مسوولان مربوطه، حباب آن صفر شده است. نخست اینکه دلایل افت قیمتها در این بازار را ناشی از چه عواملی میدانید؟ دوم اینکه چقدر موافق فرضیه صفر بودن حباب در بازار سکه و طلا هستید و دلایل شما در این خصوص چیست؟
قیمت سکه در داخل تابع سه عامل است: یکی قیمت جهانی طلا، دوم قیمت دلار در بازار آزاد و سوم میزان تقاضا. دو مورد اول، یعنی قیمت جهانی و قیمت بازار آزاد ارز به راحتی قابل رصد کردن هستند و با این دو میتوان ارزش ذاتی طلای سکه را محاسبه کرد. آنچه سبب ایجاد «حباب» میشود و بسیار متغیر است، همان عامل سوم، یعنی عامل تقاضاست.
البته در همین جا اجازه دهید در مورد «حباب قیمت سکه» توضیحی بدهم. «حباب قیمت سکه» با توجه به آن چیزی که در ادبیات روزمره کشور بهکار میرود به معنای تفاوت «قیمت سکه» با «ارزش ذاتی طلای» آن با توجه به قیمت جهانی طلا و نرخ دلار است. وقتی قیمت سکه حباب دارد یعنی اگر سکه طلا آب شود، ارزش طلای آن کمتر از قیمت خود سکه میشود. اما وجود این حباب به خودی خود مشکلی ندارد! این ناشی از تفاوت دو مفهوم «شمش طلا» (Gold bar) و «سکه طلا» (Gold Coin) است که متاسفانه در ایران مثل خیلی از مفاهیم دیگر، با هم مخلوط شدهاند.
در دنیا، شمش طلا برای سرمایهگذاری در خود طلا به کار میرود و سکه طلا بیشتر حالت سرمایهگذاری کلکسیونی و فانتزی دارد. به همین دلیل، قیمت شمش طلا معمولاً به قیمتهای جهانی طلا نزدیکتر است و سکه طلا به تناسب قدمت و نایابی، معمولاً با قیمتهایی بالاتر از قیمت ذاتی طلا معامله میشوند. مثلاً در زمان این مصاحبه، قیمت لحظهای اونس طلا برابر با 1508 دلار است. شمشهای طلای یک اونسی توسط بانکهای بزرگ، در حدود 1520 تا 1540 دلار فروخته میشوند در حالی که سکههای طلای یک اونسی، از جمله سکههای Krugerrand آفریقای جنوبی یا Eagle آمریکا، بعضاً بیش از 1600 دلار هستند. بنابراین بالاتر بودن قیمت فروش سکه از ارزش ذاتی طلای آن، اتفاق عجیبی نیست و بسته به تقاضا و کمیابی سکه میتواند حتی بسیار بالا هم باشد.
اما در ایران بانک مرکزی سکههای طلایی ضرب میکند که کارکرد شمش طلا را پیدا کرده است! در حقیقت سکههای بانک مرکزی جز در ایران مشتری جدی ندارند و خیلی هم خاصیت کلکسیونی ویژهای ندارند. تقریباً هم به میزان نامحدود با تاریخ سال 1386(!!) در حال ضرب هستند! برای همین توقع این است که قیمت سکه، همانند شمش طلا، با ارزش ذاتی آن برابر باشد. اما در این صورت چه نیازی به ضرب سکه بود؟ در دنیا سکه ضرب میشود تا با قیمتی بالاتر از ارزش طلایش فروخته شود وگرنه بهجای سکه، بانک مرکزی شمش طلا ضرب میکرد و اینقدر دردسر طراحی سکه و تاریخ آن را نمیکشید!
این توضیحات را دادم که بگویم من با حساسیت مسوولان و جامعه روی حباب سکه موافق نیستم و اینکه حباب قیمت سکه صفر شده است را دستاورد نمیدانم که عدهای بخواهند با آن کارنامه درست کنند. قیمت سکه و مابهالتفاوت آن با ارزش ذاتی طلایش باید در بازار تعیین شوند. بانک مرکزی هم به عنوان صادرکننده این سکه باید بازار سکه طلا (نه شمش طلا یا طلای خام) را به نحوی مدیریت کند که سکهها گرانتر فروش بروند. زیرا این دارایی کل مردم ایران است. بانک مرکزی با اموال همه مردم ایران نباید به سبک خیریه برخورد کند!
حال برگردیم به جواب سوال. با احتساب قیمت جهانی اونس طلا (1 /31 گرم) که 1508 دلار است و نرخ دلار برای فروش در بازار آزاد که روز دوشنبه 13 آبان سال جاری، 11300 تومان بوده است، ارزش طلای سکه تمام میشود حدوداً 000 /012 /4 تومان. این قیمت البته بدون لحاظ حق ضرب سکه و مالیات بر ارزش افزوده است. این در حالی است که قیمت سکه برای فروش در انتهای روز دوشنبه 13 آبان سال جاری کمی پایینتر از چهار میلیون تومان بوده است که نشان میدهد سکه تمام کمی پایینتر از ارزش ذاتی طلای آن در حال فروش است. اما این اختلاف زیادی نیست. در بدترین حالت همین روز، یک درصد بوده است.
دلیل این اتفاق نیز عرضه سکه و نبود تقاضاست. گفتم سکه در ایران کارکرد شمش طلا را پیدا کرده و تاکنون بدون محدودیت ضرب و عرضه شده و در آینده هم خواهد شد. وقتی شرایط آرام باشد و سرمایهگذاری در سکه جذابیت نداشته باشد، تعداد زیادی سکه که در گذشته به بازار تزریق شده، دوباره به بازار عرضه میشود و این میتواند قیمتها را به این شکل درآورد.
نقش برخی سیاستها و تصمیمات از جمله دریافت مالیات از پیشفروش سکه و همچنین برخوردهای انتظامی با برخی افراد این بازار، چه نااطمینانیها و پیامهایی را برای سرمایهگذاران در این بازار ایجاد ساخته است؟
اثرات برخوردهای قهری را نمیتوان واقعاً اندازه گرفت. اما اگرچه الان وجود دارند، فکر نمیکنم نقش کلیدی داشته باشند. چون در یک سال و نیم گذشته زمانهایی بود که پلیس در خیابان به اصطلاح دلالها را دستگیر میکرد و قوه قضائیه هم افرادی همچون سلطان سکه را اعدام کرد اما بازار تا مدتها بعد از این اقدامات، هیجانی باقی ماند.
به نظرم آنچه بیشتر شرایط را آرام کرده، فروکش کردن هیجانات تحریمی و از بین رفتن ترس جنگ بوده است که با کنترل بازار ارز این آرامش به بازارهای مختلف از جمله بازار سکه تزریق شده است. این آرامش سبب شده که پولنیازها و کسانی که به بازدهی بیشتر سکه امید ندارند، تمایلی به نگه داشتن سکه یا اضافه کردن آن به داراییهای خود نداشته باشند.
در خصوص مالیات بر پیشفروش که مسالهای مربوط به پیشفروشهاست و اتفاق افتاده و فکر نمیکنم تاثیر منفی چندانی بر وضعیت فعلی بازار گذاشته باشد. بهخصوص اینکه آنها که پیشخرید سکه کردند، حتی با لحاظ مالیات، سود خوبی بردند و در نهایت ضرر نکردند. اما تلنبار شدن و عرضه سکههای پیشفروششده یک مساله است که در بیرمق شدن بازار در این روزها بیتاثیر نیست.
مسالهای که این روزها برخی از کارشناسان را نگران و برخی دیگر را امیدوار کرده است قرار گرفتن قیمت سکه پایینتر از نرخ جهانی آن است، به عبارتی سکه در داخل کشور ارزانتر از خارج معامله میشود. به نظر شما دلیل این نگرانی چیست؟ آربیتراژ قیمتی در این بازار چگونه ممکن است به وقوع بپیوندد؟
خوب اگر قیمت سکه به طرز معناداری پایینتر از ارزش ذاتی آن باشد، سکهها آب شده و تبدیل به دیگر شکلهای طلا میشود که میتوان حتی اجرت ساخت نیز به آن اضافه کرد. اما حداقل در مورد سکههای ضربشده با سال 1386، فعلاً مابهالتفاوت اینقدر زیاد نیست که کسی بهجای خرید شمش طلا، دست به این کار بزند.
اگر تفاوت هم زیاد شود، تقاضا برای جمع کردن سکه برای آب کردن زیاد میشود که خود سبب افزایش قیمت میشود. یعنی مکانیسم خودتعادلی دارد. اما در مورد سکههای پایینتر از سال 1386، گاهی خریدار علناً به شما میگوید که آن را از شما بسیار ارزان میخرد چون کارکردی جز آب کردن ندارد و میخواهد برای آب کردن به صرفه باشد! البته این شاید بهانهای برای در سر مال زدن است! ولی هرچه هست برخی از سکههای سال پایین به این طریق از بازار سکه خارج شدهاند.
به نظر شما ذوب سکه برای ساخت مصنوعات آنقدر در مقیاس زیاد رخ میدهد که بر بازار و همچنین ذخایر کشور اثر سوء بگذارد؟ استفاده از سکههای ضربشده بانک مرکزی در این موارد چه پیامی دارد؟
ببینید سکههای بانک مرکزی وقتی فروخته شده، دیگر مالک آن، بانک مرکزی به نمایندگی از کل مردم نیست و مالک آن شخصیتهای خصوصی هستند که میتوانند با سکههایشان هر کاری به جز کار غیرقانونی از جمله پولشویی و قاچاق انجام دهند. مثلاً اگر کسی خودرویی خرید و بعد آن را اوراق کرد، فروشنده ماشین آیا میتواند از او شاکی شود که چرا ماشینی که خریدی را اسقاط کردی؟ در مورد سکه، قانونی من ندیدهام که تبدیل آن را به مصنوعات طلای دیگر، بهخصوص اگر آن مصنوعات در کشور بمانند، جرم بداند. با این حجمی هم که بانک مرکزی در حال ضرب سکه است، بعید میدانم خود این بانک هم هدفش این باشد که همه این سکهها تا ابد در اقتصاد بچرخند. تفاوت منطق اقتصادی سکه ضرب کردن با شمش ضرب کردن دقیقاً همین است. ضرب سکه باید محدود باشد تا برای آن بازار ویژه درست شود. بازار سکه ایران اینگونه نیست. اشاره کردم که در ایران سکه نقش شمش طلا را پیدا کرده است.
با توجه به افت قیمتها در این بازار طی هفتههای قبل، امکان قاچاق این کالا وجود دارد؟ ابعاد مختلف قاچاق طلا و سکه از ایران چیست؟
در ادامه جواب سوال قبل باید اضافه کنم که استفاده از سکه به هر نحوی برای پولشویی و قاچاق از مرز داستان دیگری و جرم است. اما در کل فاصله ارزش طلای سکه از خود قیمت سکه اینقدر نیست که ذوب سکه یا قاچاق آن به نسبت روشهای دیگر، صرفه اقتصادی ویژهتری داشته باشد. بهخصوص اینکه طلای قاچاقشده به خارج از ایران باید آزمایش شود و معمولاً این طلاها با تخفیف زیاد خریداری میشوند که ممکن است به صرفه نباشد.
به همین دلیل بعید میدانم شرایط فعلی بازار سکه به گونهای باشد که سکه ذوب کردن برای قاچاق خیلی به صرفهتر و راحتتر از روشهای دیگر قاچاق ارز و طلا باشد. البته این را هم بگویم که به عنوان مشاور و تحلیلگر گاهی با موارد عجیبی مواجه میشوم که منطق اقتصادی ندارند. مثلاً فردی که به هر قیمتی میخواهد پول زیادی را به صورت فیزیکی به خارج از کشور ببرد و حاضر است ضرر زیادی هم بدهد، اما پول را ببرد. منظور من این موارد نیستند.
برای وضعیت رونق یا رکود بازار طلا در آینده چه سناریوهایی قابل فرض است؟
رونق و رکود بازار سکه در گرو همان عواملی است که در جواب سوال اول اشاره کردم یعنی قیمت جهانی طلا، قیمت ارز در بازار آزاد و نیز تقاضا.
در خصوص بازار جهانی طلا باید گفت هنوز ریسک ترامپ در اقتصاد دنیا ادامه دارد و نامشخص بودن نتیجه انتخابات پیشروی آمریکا نیز ممکن است اقتصاد دنیا و آمریکا را با ریسکهای جدیدی مواجه کند. برای همین با وجود اینکه بانک مرکزی آمریکا سیگنالی داده که کاهشهای نرخ بهره تا مدتی متوقف شدهاند، اما ریسکهای مختلف، طلا را محبوب نگه خواهند داشت چنانکه از ابتدای سال میلادی نیز بازدهی مناسبی داشته است. اما پارامتر مهمتر و تعیینکننده قیمت سکه و طلای داخلی، نرخ ارز است.
بیشک میتوان گفت آرامش فعلی بازار سکه و بسیاری از بازارهای دیگر، مدیون آرامش بازار ارز است. هرگونه نوسانی در بازار ارز به سرعت خود را در بازار سکه نشان خواهد داد. بهخصوص اگر نوسان بازار ارز، شدید و به معنای بروز مجدد بحران در اقتصاد ایران باشد. همین بحران سبب میشود که تقاضای سکه بیشتر شده که خود میتواند تقویتکننده حباب سکه هم باشد. دقیقاً اتفاقاتی که در یک سال و خرده گذشته در بازار سکه افتاد، تقویت مضاعف قیمت از طریق تقاضای سکه در پی بحران در بازار ارز بوده است که سبب شد سقفهای تاریخی در قیمت سکه به راحتی شکسته شود.
در کل سناریوی آینده بازار سکه، رونق است. اما کم و زیاد بودن رشد قیمت سکه در آینده، در گرو وضعیت بازار ارز خواهد بود.
با توجه به این چه توصیهای برای سرمایهگذاری در بازار طلا و سکه دارید؟ آیا اکنون فرصت خرید سکه هست؟
در این خصوص ترجیح میدهم توصیهای نکنم. فقط امیدوارم که روزی سایه سیاست از سر اقتصاد ایران کم شود. متاسفانه هزینههای غیرضروری زیادی از حوزه سیاست به اقتصاد کشور تحمیل شده است که بخشی از آن ناشی از ندانستن و اشتباهات داخلی است و بخشی هم زیادهخواهی خارجی. متاسفانه در شرایط فعلی هم نشانه روشنی از بازگشت آرامش بنیادی به عرصه سیاسی و اقتصاد کشور دیده نمیشود.