بریده روزنامهها
سهمخواهی از روحانی
به نقل از بهزاد نبوی نوشت: این روزها بدترین حرفی که من میشنوم این است که زحماتش را ما کشیدیم، پست و مقامش به دیگران رسید. بزرگ و کوچک هم این حرف را میزنند. طرح این قبیل مطالب در واقع ضایع کردن اجر کار عزیزان است. آیا حمایت از روحانی به امید گرفتن پست و مقام بود؟ یا اینکه انتخاب ایشان برای اداره کشور بهتر از رقبا تلقی میشد؟ متاسفانه این روزها اعتراضات به آقای روحانی ریشه در سهمخواهیها دارد. اصلاحطلبان باید از همین امروز برای انتخابات ۱۴۰۰ خود را آماده کرده و گزینههای مختلف را ارزیابی کنند، البته بدانند شانس تایید گزینههای ایدهآلشان بسیار ناچیز است و باید واقعگرا باشند.
♦♦♦
چگونه روحانیون رئیسجمهور شدند؟
به نقل از دفتر خاطرات هاشمیرفسنجانی برای سومین انتخابات ریاستجمهوری نوشت: قرار شد با امام مذاکره کنیم بپذیرند رئیسجمهور بتواند روحانی باشد. اکثر دوستان میگویند رئیسجمهور روحانی باشد بهتر است. با احمدآقا صحبت کردم که با امام صحبت کنند. روز بعد با آقای خامنهای و احمدآقا در دفتر امام قرار گذاشته بودیم. احمدآقا اطلاع داد که امام به طور اصولی با روحانی بودن موافقت کردهاند. امام گفتند چون اضطرار است و افراد دیگر که مطرحاند رای طبیعی ندارند میپذیرند. آقای خامنهای بعد از ظهر به دفتر من آمدند. ایشان معتقد نبود که روحانی رئیسجمهور شود. ایشان را برای پذیرفتن ریاستجمهوری قانع کردم.
♦♦♦
اعلام کاندیداتوری احمدینژاد برای مجلس
نوشت: محمود احمدینژاد شب هشتم محرم در منزل غلامحسین الهام خبر کاندیداتوری برای مجلس یازدهم را اعلام کرده است. با توجه به اینکه احمدینژاد در هشت سال ریاستجمهوری نشان داد اعتقاد چندانی به پارلمان ندارد، احتمالاً قصدش صرفاً نماینده شدن نیست و چهبسا از مجلس صرفاً بهعنوان سکوی پرش دوباره به جایگاههای دیگری استفاده کند. نکته دیگر آنکه پیش از این در فروردین 93، شایعه شده بود ممکن است احمدینژاد با حضور در انتخابات میاندورهای شهرستان نهاوند در استان همدان، وارد مجلس شود. این بار هم حضور او در انتخابات از یک شهرستان دیگر مطرح شده و باز هم خبری از تهران و کلانشهرها نیست.
♦♦♦
چپقچاق اصلاحطلبان تاکتیکی
در گفتوگو با محمدرضا تاجیک نوشت: اصلاحات و اصلاحطلبی را ملالی نیست جز نزدیکی شبهاصلاحطلبان و دوری اصلاحطلبان واقعی. احوال جریان اصلاحطلبی بد نیست اگر اصلاحطلبان تاکتیکی بگذارند. این عده که سخت مشغول بازیها و بازیگوشیهای قدرت و سیاستاند، دو دستهاند: نخست آنان که بازِ قدرت را تحریک کردند تا دمی بر دوش آنان بنشیند اینان چپقشان چاق است و کبکشان خروس میخواند و قند تو دلشان آب میشود. دوم، اصلاحطلبانی که دویدند تا سر کوه قدرت برسند و در این مسیر به هر که سر راهشان بود هم نان دادند و هم آب (چک سفید)، اکنون که در دامنه قدرت هم جایشان ندادند حال و احوال خوشی ندارند.