فقر آب
بدترین خشکسالیهای تاریخ معاصر جهان چه پیامدهایی داشتهاند؟
بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، بیش از 5 /2 میلیارد نفر از مردم جهان دستکم برای یک ماه از سال به سطوح اولیه آب آشامیدنی دسترسی ندارند و این شرایط با توجه به افزایش جمعیت شهری و گرم شدن زمین با سرعت بالایی در حال گسترش است.
محمد علینژاد: بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، بیش از 5 /2 میلیارد نفر از مردم جهان دستکم برای یک ماه از سال به سطوح اولیه آب آشامیدنی دسترسی ندارند و این شرایط با توجه به افزایش جمعیت شهری و گرم شدن زمین با سرعت بالایی در حال گسترش است. خشکسالی عوامل متعددی دارد، کمبود بارندگی، مصرف بیرویه آب، سیاستهای دولتی غلط، افزایش جمعیت و گرمای هوا بخشی از دلایل بروز خشکسالی به حساب میآیند. برای مثال شهر اسوان در جنوب مصر یکی از گرمترین و پرآفتابترین شهرهای جهان است. دمای هوای این شهر در تابستان به بیش از 41 درجه سانتیگراد میرسد و میزان بارندگی سالانه در آن کمتر از یک میلیمتر گزارش شده است به طوری که این شهر جنوبی مصر در برخی از سالها اصلاً بارندگی را تجربه نمیکند. در حالی که اسوان یکی از کمبارانترین شهرهای جهان محسوب میشود اما به هیچ عنوان شهری با «تنش آبی» به شمار نمیآید. چراکه این شهر در کرانه شرقی رود نیل، در نزدیکی سد بلند اسوان و دریاچه بزرگ ناصر (یکی از بزرگترین دریاچههای ساخت بشر) واقع شده است. دریاچهای که با وسعت بالغ بر 132 کیلومترمربع نهتنها آب مورد نیاز اسوان بلکه بخشهایی از مصر و سودان را نیز تامین میکند.
تنش آبی (جایی که تقاضای اکولوژیک یا بشری برای آب برطرف نمیشود) ناشی از عوامل متعددی است. کمبود فیزیکی آب ناشی از بارندگی کم، خشکی طبیعی منطقه و تغییرات آبوهوایی بخشی از این عوامل هستند البته مدیریت و سرمایهگذاری ضعیف در زیرساختهای آبی، آلودگی و انتقال آب نیز از دیگر دلایل تنش آبی به حساب میآیند. حدود 7 /2 میلیارد نفر از مردم جهان دستکم یک ماه از سال تحت تاثیر این مشکل قرار دارند و با توجه به روند رو به رشد جمعیت شهری، تنش آبی شهرهای مختلف جهان را تحت فشار قرار داده است. در حال حاضر تقریباً چهار میلیارد نفر از جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند و انتظار میرود تا سال 2050 حدود 5 /2 میلیارد نفر دیگر نیز به آنها بپیوندند.
با رشد جمعیت شهری، تعداد افراد ساکن در اقامتگاههایی که به زنجیره تامین آب لولهکشی متصل نیستند نیز بیشتر میشود. در حال حاضر، حدود 860 میلیون نفر از مردم سراسر جهان زاغهنشین هستند و دسترسی کافی به آب سالم ندارند، موضوعی که عواقب بهداشتی متعددی برای آنها پدید آورده است. با خشک شدن منابع تامین آبهای شیرین، بسیاری از شهرها به آبهای زیرزمینی روی آوردند به طوری که در حال حاضر نرخ استخراج آب از سفرههای آبهای زیرزمینی بسیار بیشتر از نرخ احیای مجدد آن است. در زمان اوج خشکسالی اخیر در کالیفرنیا، مزارع و شهرها شاهد حفاریهای عمیق برای یافتن آب زیرزمینیای بودند که 20 هزار سال پیش با بارش باران ایجاد شده بودند.
در چند سال گذشته لسآنجلس و سائوپائولو نیز با خشکسالیهای بزرگی مواجه شدند که ایالات اطراف آنها را نیز تحت تاثیر قرار داد. در کالیفرنیا سالهای 2014 و 2015 به عنوان گرمترین سالهای تاریخ این ایالت معرفی شد به طوری که بر اساس اعلام اداره منابع آبی کالیفرنیا در ماه آوریل هیچ برفی در کوهستانهای سیرا نوادا مشاهده نشد.
در برزیل نیز گرمای هوا و استفاده بیش از حد منابع آبی باعث شد تا منبع ذخیره اصلی شهر سائوپائولو به زیر شش درصد ظرفیت خود برسد و جیرهبندی آب به ساکنان این شهر ضربه بزند به طوری که برخی از مردم به مناطقی دارای ذخایر آبی بیشتر نقل مکان کردند. با این حال زمانی که به خشکسالیهای شدید فکر میکنیم، اغلب دورههای زمانی مدنظرمان است که در آن آبوهوای شدیداً خشک برای مدت زیادی در یک منطقه حکمفرما بوده و موجب مشکلاتی نظیر کمبود آب و آسیب به محصولات کشاورزی شده است. با وجود این حقیقت این است که خشکسالی تنها به دلیل کمبود بارندگی و دمای هوای بسیار بالا اتفاق نمیافتد، بلکه استفاده بیرویه از آب و جمعیت زیاد نیز از دلایل خشکسالی به حساب میآیند، بنابراین چنین پدیدهای در هر اقلیمی میتواند رخ دهد. همانند دیگر پدیدههای جوی، خشکسالی نیز میتواند اثرات شدیدی بر اقتصاد یک کشور اعمال کند. اما برخلاف پدیدههایی چون توفان که میتوان آن را با توجه به سرعت باد دستهبندی کرد، تعریف شدت خشکسالی کمی پیچیدهتر است. متاسفانه خشکسالی و بسیاری از پیامدهای آن نظیر قحطی شدید، از زمان باستان در تاریخ بشر وجود داشته و همچنان نیز اتفاق میافتد، گرسنگی شدید و سوءتغذیه بخشی از نتایج تراژیک خشکسالی است که هماکنون در بسیاری از نقاط دنیا مشاهده میشود. با وجود اینکه فجیعترین خشکسالیهای تاریخ در دهه 1930 و 1940 میلادی رخ داده است اما خشکسالیهای اخیر نیز موجب بروز پیامدهای اقتصادی و اجتماعی فراوان و فجایع بشری در سراسر جهان شده است. در ادامه بخشی از وحشتناکترین خشکسالیهای تاریخ معاصر جهان و اثرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن را بر جوامع بشری مورد بررسی قرار دادهایم.
چین 2011 -2010
هرچند خشکسالی 2011-2010 به هیچ عنوان قابل مقایسه با خشکسالیهای دهه 40 و قحطی بزرگ چین نبوده ولی یکی از بدترین خشکسالیهای هزاره سوم جهان به حساب میآید. این خشکسالی در اواخر سال 2010 آغاز شد و هشت استان در بخشهای شمالی جمهوری خلق چین را تحت تاثیر قرار داد. خشکسالیای که در 60 سال اخیر بیسابقه بوده و به اکثر مناطق تولیدکننده گندم کشور ضربه زد. کمبود گسترده بارش برف و باران باعث شد تا محصولات کشاورزی نظیر گندم به دلیل سرمای شدید و کاهش رطوبت موجود در زمین در معرض مرگ قرار بگیرند. استانهای آنهوی، هنان، گانسو، هبی، جیانگسو، شانژی، شاندانگ و شنژی در معرض این خشکسالی قرار گرفتند. علاوه بر نابودی محصول گندم، خشکسالی منجر به کمبود آب برای بیش از 3 /2 میلیون نفر شد. در این هشت استان 20 درصد از زمینهای کشاورزی و 35 درصد از کل محصول گندم تحت تاثیر قرار گرفت. در فوریه 2011، خشکسالی به بیش از هفت میلیون و 730 هزار هکتار از اراضی کاشت گندم زمستانی ضربه زد. برخی از دریاچهها نظیر دریاچه هانگ در استان هبی به طور قابل توجهی خشک شدند و سطح آب دریاچه هوبی نیز به یکهشتم سطح طبیعی و عمق آن به یکپنجم عمق معمولش کاهش یافت. این رویدادها موجب شد تا بیش از چهار هزار نفر از ساکنان محلی آن منطقه از آنجا نقلمکان کنند. بر اساس آمار سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل (FAO) خسارتی که بر برداشت گندم چین وارد شد عامل اصلی افزایش قیمت جهانی گندم در اوایل سال 2011 بود. با آغاز ماه ژوئن، خشکسالی 35 میلیون نفر از مردم چین را با سختی مواجه کرد به طوری که از این میان 2 /4 میلیون نفر با کمبود جدی آب آشامیدنی مواجه شدند. بر اساس آمار رسمی دولت چین، خسارت اقتصادی مستقیم این خشکسالی بیش از 15 میلیارد یوآن (حدود 3 /2 میلیارد دلار) برآورد شد و این در حالی بود که برخی استانها برای باران مصنوعی به باروری ابر روی آوردند. تلاشهای دولت برای آبیاری نیز اثر کمی بر خشکسالی داشت. با وجود این در اواخر فوریه و اوایل ماه مارس، بارش برف و باران باعث شد تا کمی از شدت این خشکسالی کاسته شود اما این بارشها تنها یکسوم از کل مساحت زیر کشت گندمهای خشکیزده را پوشش داد. به این ترتیب با تداوم بارشها بحث خشکسالی کمکم از میان رفت ولی وقوع سیل در بخشهای مختلف خسارات زیانبار دیگری به استانهای خشکیزده وارد کرد. در اوایل فوریه 2011، دولت چین نزدیک 15 میلیارد دلار کمک نقدی یا یارانهای (به صورت کاهش قیمت موادی چون سوخت دیزل، آفتکشها و کود) به کشاورزان اعطا کرد و همچنین اعلام کرد تاکتیکهای متعددی را برای مقابله با اثرات خشکسالی در نظر گرفته است. دولت چین اعلام کرد حدود یک میلیون دلار برای حصول آب به منظور استفاده در مزارع گندم هزینه کرده است. هزینهای که صرف حفر 1350 چاه و یافتن ذخایر آب زیرزمینی جدید بود. همچنین افزایش قیمت برخی غلات از سوی دولت، ارائه کمکهای فنی به کشاورزان و آزادسازی غلات از انبارها به منظور جلوگیری از رشد قیمتی، از دیگر اقدامات دولت چین برای کاهش عواقب خشکسالی بود.
استرالیا دهه 2000
خشکسالی دهه 2000 استرالیا که از آن به عنوان خشکسالی هزاره یاد میکنند به گفته بسیاری از کارشناسان بدترین خشکسالی ثبتشده در این قاره از زمان استقرار اروپاییها بوده است. این خشکسالی بیشتر مناطق جنوبی استرالیا را دربر گرفت و به بزرگترین شهرها و مناطق کشاورزی این بخش آسیبی جدی زد. این خشکسالی در اواخر سال 1996 و سال 1997 آغاز شد، زمانی که میزان بارندگی به سطوح بسیار پایینی تقلیل یافت و در سالهای خشک 2001 و 2002 به اوج خود رسید. سالهای 2006 و 2008 نیز در بسیاری از بخشهای استرالیا به عنوان خشکترین سالهای یک قرن اخیر به ثبت رسیدند. این شرایط تا زمانی ادامه پیدا کرد که در سال 2010 ظهور پدیده لانینا به این خشکسالی پایان داد و منجر به وقوع سیل در برخی نقاط کشور شد. خشکسالی فشار شدیدی را بر تولیدات کشاورزی و تامین آب شهری در اکثر نقاط جنوب استرالیا وارد کرد. این خشکسالی منجر به ساخت شش واحد شیرینسازی آب دریا برای فراهم کردن آب آشامیدنی شهرهای بزرگ استرالیا شد و تغییراتی نیز در مدیریت آب حوضه موری دارلینگ به وجود آورد. تولیدات کشاورزی استرالیا به شدت تحت تاثیر این خشکسالی قرار گرفت. تولید پنبه استرالیا به پایینترین سطح 20 سال اخیر خود افت کرد و کاهشی 66درصدی را نسبت به یک سال عادی تجربه کرد. استفاده از آب در این صنعت در سالهای 2000 تا 2005 افتی 40درصدی را به ثبت رساند و بیش از 10 هزار نفر که در صنعت پنبه استرالیا مشغول به کار بودند تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفتند. در این میان بخشهایی از نیوساوثولز با کاهش 99درصدی تولید پنبه خود بیشترین خسارت را از خشکسالی متحمل شدند. محیط زیست استرالیا نیز یکی دیگر از بخشهایی بود که به شدت از خشکسالی ضربه دید. آسیبهای اکولوژیک وارده به حوضه آبخیز موری دارلینگ به حدی بود که حتی پس از پایان دوران خشکسالی نیز پیامدهای آن همچنان مشاهده میشود. همچنین خشکسالی موجب کاهش شدید حجم آب دریاچههای استرالیا شد، دریاچههای الکساندریا و آلبرت به ترتیب با افت حجم 65 و 74درصدی مواجه شدند. از سوی دیگر کاهش سطح آب خاکهای سطحی اسیدی شده و این موضوع تهدیدی جدید برای اکوسیستم مناطق مورد هجوم خشکسالی ایجاد کرد. از سوی دیگر پایین آمدن آب سدهای استرالیا نیز مشکلاتی را برای تامین آب شرب شهروندان مناطق جنوبی این کشور فراهم کرد. با این حال دولت استرالیا برای مقابله با این خشکسالی گسترده علاوه بر هزینههای نقدی و کمک به خسارتدیدگان راهحلهای زیرساختی را نیز در دستور کار خود قرار داد که در بخش پایانی این پرونده ویژه به تفصیل در مورد آن صحبت شده است.
ایالات متحده دهه 1930
وقتی آقای جاد، قهرمان رمان خوشههای خشم جان اشتاینبک، برای فرار از بیعدالتی و به امید زندگی بهتر از ایالت اوکلاهاما به کالیفرنیا مهاجرت کرد فکر نمیکرد که داست بول باعث شود تا اوضاع آنگونه که آنها پیشبینی میکردند پیش نرود. داست بول (Dust Bowl) یا دهه سی کثیف، یک فاجعه زیستمحیطی بود که در دهه 1930 میلادی در مناطق مرکزی و غربی ایالات متحده رخ داد. کمبود شدید آب از یکسو و تکنیکهای کشاورزی نامناسب از سوی دیگر منجر به بروز این پدیده شد. برخی دانشمندان معتقدند این خشکسالی بدترین خشکسالی 300 سال اخیر در آمریکای شمالی بوده است. کمبود بارندگی موجب نابودی محصولات و ماندن خاک بر روی زمین شد. با وزش باد، ابرهای غولپیکری از خاک و غبار ایجاد میشد که تپهای از کثیفی روی هر چیز بر جای میگذاشت. خاک و غبار موجودات زنده را خفه کرده و منجر به سینهپهلو در کودکان میشد. با وخیمتر شدن اوضاع، توفانی از شن به سمت واشنگتن روانه شد. خشکسالی و غبار بخش عظیمی از محصولات کشاورزی آمریکا را نابود کرد و بحران بزرگ اقتصادی حاکم بر این کشور را بدتر کرد. اما چه چیزی منجر به این واقعه شد. در دهه 1930، الگوی آبوهوایی اقیانوسهای آرام و اطلس تغییر کرد. اقیانوس آرام خنکتر از حالت طبیعی و اقیانوس اطلس گرمتر از حالت طبیعی خود شد. ترکیب این دو رویداد جهت تندباد را تغییر داد. این جریان عموماً رطوبت را از خلیج مکزیک به دشت بزرگ آمریکا میآورد و موجب بارش بارانهای سنگین میشد. زمانی که این تندباد به سمت جنوب حرکت کرد، دشت بزرگ آمریکا دیگر رنگ باران را به خود ندید. چمنزارهای بلند از خاک سطحی مناطق مرکزی و غربی آمریکا محافظت میکرد اما زمانی که کشاورزان طی سالهای متمادی بیش از 2 /5 میلیون جریب از این چمنزارها را شخم زدند، خاک توانگری خود را از دست داد.
خشکسالی داستبول در چند موج پشت سر هم (1931-1930؛ 1936-1934 و 1940-1939) اتفاق افتاد. اما در مجموع همانند یک خشکسالی بلندمدت احساس شد. این موضوع به این دلیل بود که مناطق تحت تاثیر پس از پایان یک موج خشکسالی بهبود پیدا نکردند. اولین خشکسالی 23 ایالت در درههای میسیسیپی و اوهایو را دربر گرفت. این خشکسالی منطقه آتلانتیک میانی و هشت ایالات جنوبی ایالات متحده را تحت تاثیر قرار داد و بدترین خشکسالی قرن بیستم ایالت آرکانزاس لقب گرفت. افت قیمتها در زمان رکود اقتصاد منجر به افت قیمت پنبه از 79 /16 سنت به ازای هر پوند در سال 1929 به 66 /5 سنت در سال 31 شده بود و خشکسالی بازده پنبه را از سه هزار پوند به ازای هر جریب به 1000 پوند کاهش داد. این موضوع باعث شد تا کشاورزان بیش از حد فروش پنبه بکارند به طوری که 30 تا 50 درصد از محصولات کشاورزی آرکانزاس به فروش نرسید. در نتیجه کشاورزان نمیتوانستند غذای کافی برای خوردن تولید کنند. در آن زمان رئیسجمهور هوور از کمک به آنها سر باز زد. او معتقد بود کمک به مردم آنها را ضعیف میکند. صلیب سرخ کمکی پنج میلیوندلاری برای کاشت دانه را ارائه داد اما تنها محصولی که توانست رشد کند شلغم بود. با ادامه خشکسالی، کنگره 45 میلیون دلار برای دانههای خوراکی و 20 میلیون دلار برای جیرهبندی مواد غذایی اختصاص داد. در سال 1932 و 1933 نیز بیش از 60 توفان شن ایالتهای مرکزی آمریکا را درنوردید و در سال 1934 سومین خشکسالی گرمترین سال تاریخ ایالات متحده را رقم زد. در آن سال 29 روز پیاپی دمای هوا بالای 100 درجه فارنهایت گزارش شد. در سال 1934 بدترین توفان شن رخ داد که این روز بعداً به عنوان یکشنبه سیاه نامگذاری شد.
چندین هفته بعد، رئیسجمهور فرانکلین روزولت قانون حفاظت خاک را تصویب کرد. قانونی که به کشاورزان یاد داد چگونه باید به روشی پایدار به کاشت بپردازند. وقوع خشکسالی در سالهای 1936، 1939 و 1940 باعث شد تا بیش از 12 ایالت آمریکا دمایی بالاتر از 110 درجه فارنهایت را تجربه کنند. موج گرما و خشکسالی در این سالها منجر به کشته شدن نزدیک به 2000 نفر شد. این شرایط تا سال 1941 ادامه پیدا کرد تا اینکه میزان بارندگی به سطوح نرمال خود بازگشت و به پایان یافتن رکود اقتصادی بزرگ ایالات متحده کمک کرد.
خشکسالی و تندبادها کسبوکار کشاورزان را از بین برد. آنها معیشت و خانههای خود را از دست دادند. در سال 1932، دولت فدرال به ایالتهایی که تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفتند کمک مالی ارسال کرد. در سال 1933 دامداران برای کاهش عرضه و تقویت قیمتها شش میلیون خوک را سلاخی کردند، موضوعی که موجب اعتراضات مردمی برای اسراف مواد غذایی شد. در واکنش به این اعتراضات، دولت بنگاه کمک مازاد را تاسیس کرد. این بنگاه تولیدات اضافی را برای کمک غذایی به فقرا استفاده میکرد. بعد از آن کنگره اولین بودجه مالی را برای کمک به خشکیزدگان اختصاص داد. در سال 1934، کشاورزان 10 درصد از کل زمینهای خود را فروختند که نیمی از این فروشها به دلیل رکود اقتصادی و خشکسالی بود. در سال 1937 بیش از یکپنجم از کشاورزان از دولت کمکهای مالی فوری گرفتند، در این میان خانوادههای زیادی به دلیل نبودن کار یا میزان آب کم به کالیفرنیا یا شهرهای بزرگ دیگر مهاجرت کردند. در سال 1936 خشکسالی باعث شد تا در برخی مناطق ایالتهای مرکزی و دشت بزرگ آمریکا، حدود 90 درصد از خانوادههای روستایی از طرح بازنشستگی زودتر از موعد استفاده کنند. در سال 1937 اداره پیشرفت کار گزارش داد علت اصلی فراغت و بازنشستگی زودتر از موعد در منطقه داستبول خشکسالی بوده که بیش از 67 درصد از این افراد کشاورز بودهاند. بر اساس آمار رسمی دولت بیش از یک میلیارد دلار در دهه 1930 صرف کمک به کشاورزان و خانوادههای آسیبدیده از خشکسالی کرد. گزارشهای رسمی حاکی از آنند که ضرر کلی در منطقه داستبول کل اقتصاد ملی ایالات متحده را تحت تاثیر قرار داده است. در واقع داستبول به طرز قابلتوجهی اثرات رکود بزرگ اقتصادی آمریکا را تشدید کرد.
برزیل 2014
خشکسالی اخیر برزیل که در سال 2014 آغاز شد و تا سال گذشته نیز ادامه داشت، بخشهای جنوبی این کشور از جمله مناطق شهری سائوپائولو و ریودوژانیرو را تحت تاثیر قرار داد. در سائوپائولو، این خشکسالی بدترین خشکسالی 90 سال اخیر محسوب میشود. این خشکسالی باعث شد تا بسیاری از شهروندان با قطعیهای متناوب آب مواجه شوند. اگرچه بارندگیهای اواخر سال 2015 و اوایل سال 2016 قدری از شدت خشکسالی کاست اما مشکلات بلندمدت در تامین آب آشامیدنی همچنان در سائوپائولو به چشم میخورد. مناطق میناس گرایس و اسپیریتو سانتو هنوز هم تحت تاثیر خشکسالی سال 2016 ناشی از پدیده النینو سال 2014 تا 2016 هستند. در این مناطق بارش نامنظم باران از سال 2014 منجر به وخیمتر شدن خشکسالی از سال 2015 شده است. در سال 2017 پراکندگی باران در اکثر مناطق مرکزی، غربی و شمالی برزیل ادامه پیدا کرد تا بر اساس اعلام نشریه استادو دی سائوپائولو برزیل بدترین خشکسالی یک قرن اخیر خود را تجربه کند. به طور معمول فصل بارندگی در برزیل از ماه نوامبر آغاز میشود اما کمبود بارندگی در فصل 2015-2014 منجر به کاهش شدید عرضه آب در ایالتهای سائوپائولو، ریودوژانیرو و میناس گرایس شد. به طوری که ذخایر بزرگ عملیاتی این کشور به پایینترین سطح ظرفیت خود رسیدند (سیستم ذخیره آب اصلی سائوپائولو در اوایل فوریه 2016 به شش درصد کل ظرفیت خودش رسیده بود). در پی این خشکسالی مقامات سائوپائولو در نوامبر 2015 نسبت به جیرهبندی آب هشدار دادند و شرکت آب سائوپائولو فشار آب را در سیستم انتقال آب کاهش داد. این شرکت همچنین تعرفههای بازدارندهای برای کاربرانی که بیشتر از سالهای گذشته آب مصرف کنند اعمال کرد. در پی این اقدام، شهروندان برزیلی اقدام به تصفیه، بازیابی و احتکار آب کردند.
شدت این بیآبی تا حدی بود که مقامات عالیرتبه برزیلی نگران این شدند که بحران آب روی برگزاری بازیهای المپیک تابستانی 2016 ریودوژانیرو اثر منفی بر جای بگذارد. بحران آب سیستم تولید برق این کشور را نیز تحت تاثیر قرار داد. از آنجا که 70 درصد از برق برزیل به وسیله نیروگاههای برقآبی تولید میشود، بحران آب نگرانیها را برای جیرهبندی برق نیز افزایش داد. تحلیلگران حوزه انرژی معتقدند راهحلهای کوتاهمدت نمیتواند مشکل خشکسالی برزیل را حل کند بلکه تنها میتواند به عنوان کاتالیزور برای ارائه راهحلهای بلندمدت باشد. راهحلهای کوتاهمدت مقامات برزیلی حفر چاههای بیشتر و بازیابی بیشتر آب و راهحل بلندمدت آنها انتقال آب بیشتر از حوضه آبخیز رودخانههای پرآب بوده است. از اینرو احداث خطوط لوله 15کیلومتری برای انتقال آب از رودخانه پارایبا دوسول به سیستم کانتاریریا به تصویب دولت رسید. همچنین ترمیم نشتی خطوط انتقال آب سیستم شهری سائوپائولو موجب صرفهجویی ششدرصدی آب مصرفی این شهر شد. علاوه بر مشکل تامین آب، خشکسالی موجب مهاجرت وسیع کشاورزان منطقه، بیماریهای حاد تنفسی و خسارات جدی به مردم شده بود و متعاقب آن مشکلات دیگری نظیر زمینخواری نیز در منطقه شایع شد.
روزنامههای محلی برزیل آشفتگی موجود در شهرها و اعتراضات مردمی را «جنگ آبی» لقب دادند که تنها یکی از پیامدهای خشکسالی به حساب میآمد. با گسترش خشکسالی بهای آب و برق نیز به شدت افزایش یافت به طوری که شرکت توزیع برق برزیل اعلام کرد ضرری که خشکسالی به ظرفیت تولید برق این کشور زده بیش از 3 /4 میلیارد یورو بوده است. برخی از این هزینهها به دلیل استفاده از سوختهای کربنی و نفت برای جایگزین کردن تامین برق بوده است. موضوعی که منجر شد انتشار گازهای گلخانهای برزیل در سال 2014 به اوج خود برسد.
شاخ آفریقا 2012-2011
قحطی شاخ آفریقا در واقع در پی خشکسالی بیسابقه و کمبود شدید بارندگیها در منطقه شرقی قاره آفریقا رخ داد که طی آن میلیونها نفر از ساکنان کشورهای سومالی، اتیوپی، کنیا، جیبوتی، سودان و اوگاندا در شاخ آفریقا با کمبود شدید آب و مواد غذایی مواجه شدند. در دو منطقه جنوب سومالی که تحت کنترل گروه الشباب است، نزدیک به سه میلیون و ۷۰۰ هزار نفر دچار قحطی شدهاند. همچنین دو دهه جنگ طولانی در سومالی باعث وخیم شدن وضع قحطی شاخ آفریقا و رسیدگی به قحطیزدگان شده است. بر اساس اعلام اداره توسعه بینالملل (DfID) 50 تا 100 هزار نفر از مردم سومالی، اتیوپی و کنیا که بیش از نیمی از آنها کودکان زیر پنج سال بودند به واسطه خشکسالی در شاخ آفریقا جان خود را از دست دادند. دولت آمریکا برآورد کرده است که طی 90 روز (از ماه می تا جولای 2011) بیش از 29 هزار کودک زیر پنج سال از بین رفتند. این در حالی بود که تخریب معیشت، دامها و سیستمهای بازار محلی در مجموع زندگی 13 میلیون نفر از مردم این مناطق را مختل کرد. با وجود گذشت پنج سال از این خشکسالی همچنان صدها هزار نفر در خطر تغذیه نامناسب هستند. بالا بودن قیمت مواد خوراکی به همراه کمبود بارندگی موجب شد تا وضعیت اسفبار ساکنان شاخ آفریقا تشدید شود. این در حالی است که اواخر سال گذشته فائو در بیانیهای اعلام کرد، در سومالی و همچنین شمال شرق شاخ آفریقا در خط ساحلی کنیا و منطقه «عفر» در شمال شرق اتیوپی که برای غلبه بر پیامدهای خشکسالی دوساله ناشی از پدیده النینو با مشکل روبهرو هستند، اوضاع بسیار نامساعد است. بر اساس ارزیابی فائو، تنها در سومالی، اتیوپی و کنیا حدود 12 میلیون نفر به کمک غذایی نیاز دارند. همچنین در بیانیه فائو تاکید شده است، کمبود شدید مواد غذایی و نشانههای سوءتغذیه در سودان جنوبی، دارفور در غرب سودان و منطقه کاراموجا در اوگاندا آشکار است. بر اساس گزارش فائو خشکسالیهای متعدد تاکنون به کاهش برداشت محصول، شیوع بیماری و کاهش تعداد حیوانات در این کشورها منجر شده است.
خشکسالی و توسعه اقتصادی
یکی از راههای سنجش اثرات یک فاجعه طبیعی، مشاهده تغییرات تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) است. در چهار دهه گذشته، خشکسالی دستکم یک درصد از GNP را در کشورهایی از شرق آفریقا، اروپا، آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، استرالیا، جنوب آسیا و غرب آفریقا کاهش داده است. سنجش GDP در طول زمان نشان میدهد که رکود اقتصادی اغلب پس از خشکسالیها محقق میشود. برای مثال یک سال پس از خشکسالی 1984 در جنوب صحرای آفریقا، GDP مالی، نیجر و اتیوپی به ترتیب 9، 18 و 7 درصد کاهش پیدا کرد. GDP زیمبابوه نیز پس از خشکسالی سال 1983 افتی سهدرصدی را تجربه کرد. به دلیل اینکه اغلب کشورهای جنوب صحرای آفریقا اقتصادی بر پایه کشاورزی دارند، اثرات خشکسالی بر اقتصاد این کشورها مستقیم و بسیار بزرگ بود. در چنین کشورهایی، اکثر مردم کشاورز یا دامدار هستند و محصولات کشاورزی و دامداری نقشی اساسی در درآمدهای ارزی این کشورها ایفا میکند. بنابراین پیامدهای خشکسالی به کل اقتصاد کشیده میشود. زیمبابوه در خشکسالی 1983-1982 خود ضرر اقتصادی عظیمی را متحمل شد به طوری که زیان وارده به بخش کشاورزی 360 میلیون دلار و هزینههای جبران خسارات خشکسالی 120 میلیون دلار برآورد شد. هر دو دسته کشاورزان صنعتی و روستایی این ضرر را متحمل شدند و این در حالی بود که کمبود بارندگی برداشت ذرت را مختل کرد و کمیابی آب برای آبیاری مزارع موجب افت شدید تولید گندم به عنوان مهمترین کالای صادراتی زیمبابوه شد.