تبعات پیشخوری
هزینههای پیشخوری منابع طبیعی چه خواهد بود؟
در میان تمامی تعاریفی که از توسعه پایدار وجود دارد این تعریف کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه1یا کمیسیون براندلند2 متداولترین تعریف است: «توسعهای که نیازهای نسل فعلی را بدون لطمه زدن به توانایی نسلهای آینده در تامین نیازهای خود برآورده کند.» آنچه در این تعریف مورد تاکید است عدم لطمه زدن یا تخریب منابع آیندگان در فرآیند بهرهبرداری از منابع توسط نسل فعلی است. اما بررسی روندهای بهرهبرداری از منابع طبیعی در تمام کشورهای جهان بهویژه کشورهای در حال توسعه با اقتصاد متکی بر منابع طبیعی نشان میدهد این امر نهتنها محقق نشده بلکه به مرور وضعیت نامطلوبتری نسبت به قبل داشته است. کشورهای توسعهیافته در مسیر توسعه نهتنها به منابع نسلهای آتی خود بلکه به منابع نسلهای آینده دیگر کشورها (با شدت بیشتری نسبت به منابع سرزمینی خود) دستدرازی کرده و عملاً کمترین منبعی را باقی گذاشتند. کشورهای در حال توسعه نیز با هدف دستیابی به توسعه به هر قیمت و هزینهای روند کشورهای توسعهیافته را ادامه داده و در این مسیر نهتنها برای آیندگان میراثی باقی نگذاشتند بلکه خود را بسیار سریعتر از آنچه میپنداشتند از منابع طبیعی خود محروم ساختند. این مساله اگر پیشتر در مباحثی چون منابع نفت، گاز، معادن و... بود اکنون به منابع حیاتی سرزمینی مانند آب، خاک و هوا رسیده است. یک نسل سیریناپذیر با هدف رشد بیشتر و توسعه ناپایدار و نامتوازن دیگر نه منابع فروشی با تقاضای بالا مانند نفت و گاز، بلکه منابعی چون آب، خاک و هوا را قربانی میکند. این تخریب به گونهای است که شاید سررسید پرداخت هزینههای این تخریبها به نسل بعدی نرسد و بسیار سریعتر از زمان در نظر گرفتهشده و در دوران نسل فعلی موعد پرداخت فرا برسد. اما این هزینهها چه خواهد بود و پرداختکنندگان چه کسانی؟!
پیشخوران
هنگامی که صحبت از پیشخوری منابع طبیعی میشود نخست باید افراد مصرفکننده را شناخت. دولتها معمولاً به دو طریق عمده مصرفکنندگان یا پیشخوران منابع طبیعی هستند. نخست به شکل مستقیم و دوم بهصورت غیرمستقیم. دولتها با مداخله مستقیمی که در برداشت از منابع طبیعی با هدف اقتصادی دارند زمینه را برای نابودی منابع طبیعی فراهم میکنند. دوم، بهصورت غیرمستقیم با سیاستگذاری که در زمینه توسعه بخشهای مختلف بهویژه صنعت و کشاورزی انجام میدهند زمینه بهرهبرداری بیشتر را فراهم میکنند. اما هرگز این مصرفکنندگان خود را در مقام پرداخت هزینهها نمیبینند. از سوی دیگر مردم هنگامی که میبینند دولتها خود در زمینه مصرف منابع بدون محدودیت عمل میکنند و ارزشی برای این منابع قائل نیستند، سطح مصرف خود را بالا برده و بیپرواتر مصرف میکنند. به عنوان مثال کشاورزان هنگامی که میبینند دولت در جهت درآمد بیشتر نفتی، حاضر به خشکاندن تالابها میشود یا برای توسعه صنایع نظم طبیعی منابع آبی سطحی را به هم میریزد، قطعاً حساسیتی برای مصرف آب کمتر نخواهند داشت. به عبارت دیگر نحوه مصرف بیپروای دولت در بخش آب بهطور طبیعی ارزش آب را به سمت صفر سوق داده است. نتیجه این امر تخریب فزاینده منابع میشود که اثر آن را بهطور مستقیم نسلهای آینده خواهند دید.
هزینههای دور و نزدیک پیشخوری
برخی هزینههای پیشخوری منابع طبیعی فوری و ملموس هستند و برخی از هزینهها در بلندمدت خود را نشان خواهند داد. هزینههای نزدیک هر نسل در همان نسل خود را نشان خواهد داد و هزینههای دور به نسلهای بعدی منتقل خواهد شد. با ذکر این نکته که هزینههای نزدیک در تشدید هزینههای دور نقش مهم و قابل توجهی خواهد داشت. هزینههای نزدیک شامل هزینههایی است که سیاستگذار با علم به آنکه وقوع آن قطعی است و نمیتوان از وقوع آن جلوگیری کرد اما به دلیل وجود منفعت اقتصادی خود را مجبور به تحمیل آن میداند. به عنوان مثال سیاستگذاران میدانند که مصرف بیشتر منابع آبی در کشاورزی با هدف تامین امنیت غذایی یا صادرات و افزایش درآمد دولت از این طریق، به منابع آبی دردسترس نسلهای بعدی آسیب خواهد زد اما به خاطر مدیریت خود را مجبور به آن میدانند. یا آلودهسازی آبها به دلیل صنعت غیرپیشرفته هر چند مورد تایید سیاستگذار نیست اما با توجیهاتی که در حال حاضر میشود راهی جز این کار قابل تصور نیست. از اینرو سیاستگذاران خود را در برابر سیاستهایی که موجب تضعیف منافع عمومی نسلهای بعدی میشود گاه ناچار میدانند اما در مورد هزینههای دور این قطعیت برقرار نیست. یعنی سیاستگذار هر چند در برخی موارد بهطور قطعی میداند اقدام و عملکردش به نسلهای بعدی آسیب خواهد زد اما در بسیاری از موارد بهطور قطع باور ندارد که رفتار مخرب نسلی خواهد داشت. به عنوان مثال سیاستگذاری که به توسعه برداشت از منابع نفتی اقدام میکند و با این برداشت قطعاً توان نسلهای بعدی را کاهش خواهد داد، اینگونه توجیه میکند که به دلیل توسعه و پیشرفت فناوری نسلهای بعدی به نسبت این نسل به مراتب نیاز کمتری به منابع فسیلی خواهند داشت و در نتیجه هزینه بیشتری به منابع نفتی وارد خواهد کرد. اما نکتهای که در مورد ارتباط میان هزینههای نزدیک و دور بیان شده بود این است که بسیاری از سیاستهای منتج به عوارض کوتاهمدت تشدیدکننده عوارض در بلندمدت خواهند بود. به عنوان مثال دولت در جهت توسعه کشاورزی و تامین امنیت غذایی خود را ملزم به پرداخت هزینه برداشت بیشتر از منابع آب و استفاده بیشتر از منابع خاک میداند که هزینهای نزدیک خواهد بود اما این هزینه مختص کوتاهمدت نبوده و خود را در بلندمدت بهصورت اتمام منابع آب دردسترس و فرسایش خاک در بلندمدت نشان خواهد داد که نتیجه آن تحمیل هزینه بر نسلهای آینده است.
نسل آینده و هزینههای پیشخوری
عملکردها در مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست کشور نشان میدهد نسل آینده پرداخت هزینههای سنگینی را بر عهده خواهد داشت. در نتیجه سیاستگذاری غیرپایدار آب، خاک و هوا به شکل نامطلوب و بحرانی به آنها خواهد رسید و دشواری پرداخت هزینههای سیاستگذاری نادرست بر عهده آنها خواهد بود. خواه یا ناخواه به دلیل این سیاستگذاریها و مداخلههای غیرعلمی و غیرپایدار علاوه بر وضعیت ناسالم در این عناصر حیاتی، بحرانها و آسیبهای جدی از این طریق مانند فرونشست زمین، خشکی رودها، تالابها، دریاچهها و...، کاهش سطح مراتع و جنگلها و مواردی از این دست به آنها خواهد رسید با این تفاوت که مساله تغییر اقلیم نیز به شکل شدیدتری آنها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. اینکه نسل بعدی به چه طریق با این معضلهای عدیده برخورد کنند و به چه شکلی منابع طبیعی و محیط زیست را به نسل بعدی تحویل دهند موضوعی است که پیش از هر چیزی به درونی شدن مفهوم توسعه پایدار در کشور برخواهد گشت.
پینوشتها:
1- World Commission on Environment and Development (WCED)
2- Brundtland