بازیگر عصر فراوانی
ناآرامیهای خاورمیانه و جایگاه آمریکا در بازار امروز نفت
پس از انفجارهای عربستان و کاهش تولید بیش از پنجمیلیونی نفت این کشور، بسیاری انتظار داشتند که نفت از 70 و حتی 80 دلار عبور کند. کمابیش مشابه همین انتظار پیش از تحریم نفت ایران وجود داشت و برخی کارشناسان معتقد بودند که خروج ایران میتواند به نفت صددلاری بینجامد. در هر دو مورد شاهد بودیم که چنان انتظارهایی برآورده نشدند و نفت در محدوده 50 تا 75 دلار باقی ماند.
پس از انفجارهای عربستان و کاهش تولید بیش از پنجمیلیونی نفت این کشور، بسیاری انتظار داشتند که نفت از 70 و حتی 80 دلار عبور کند. کمابیش مشابه همین انتظار پیش از تحریم نفت ایران وجود داشت و برخی کارشناسان معتقد بودند که خروج ایران میتواند به نفت صددلاری بینجامد. در هر دو مورد شاهد بودیم که چنان انتظارهایی برآورده نشدند و نفت در محدوده 50 تا 75 دلار باقی ماند. ناآرامیهای تنگه هرمز نیز نتوانست تغییری در این شرایط ایجاد کند. نقطه تمرکز اغلب تحلیلگران داخلی در زمان ناآرامیها، آمریکا بوده؛ آن هم در شرایطی که چندین مرتبه به صراحت اعلام شد که تنگه هرمز یا عربستان از جنبه نفت برای آمریکا فاقد اهمیتی است که برخی تصور میکنند. سوال اینکه چه چیز باعث میشود چنین شوکهایی به سادگی جهش قیمت نفت را رقم نزنند و آمریکا بعضاً تلاش کند اقداماتی را انجام دهد که در بادی امر به نظر رسد از جنبه امنیت تامین نفت به زیان این کشور خواهد بود؟ آیا آمریکا به ابزار و تکنیک جادویی برای مدیریت بازار نفت دست یافته است؟ اساساً موضع آمریکا در مقابل شوکهای مذکور و ناآرامیهای خاورمیانه چیست؟ در این نوشته با مروری بر چند واقعیت نشان میدهیم که آمریکا کمتر از آنچه به نظر میرسد از چنین شوکهایی متاثر میشود.
تغییر شیب منحنی عرضه نفت: دینامیک عرضه نفت تا پیش از انقلاب شیل آمریکا اینگونه بود که اگر تقاضای نفت بالا میرفت (مثلاً رشد اقتصادی جهان بیش از انتظار افزایش مییافت) باید چند سالی سرمایهگذاری صورت میگرفت تا بعد از مدتی عرضه رشد کند و این باعث میشد همواره با یک تاخیر به رشد تقاضا پاسخ داده شود. اما انقلاب شیل روی داد که یک ویژگی مهم آن، چرخه نسبتاً کوتاه سرمایهگذاری است؛ یعنی ظرف مدتی شاید کمتر از یک سال (بعضاً چند ماه و هفته بسته به مرحله سرمایهگذاری) تولید افزایش مییابد. این روند در کنار افت نقطه سربهسری تولید نفت شیل در نتیجه بهبود فناوری و کاهش هزینههای خدمات حفاری باعث شده اولاً در یک قیمت مشخص (مثلاً 60 دلار) نفت بیشتری داشته باشیم و ثانیاً با جابهجایی ناگهانی منحنی تقاضا، شوک کمتری به قیمت وارد شود (تغییر شیب منحنی عرضه). در عمل انتظار میرود طی سالهای آتی منشأ اصلی رشد عرضه جهانی نفت آمریکا باشد و طی میانمدت (تا اواسط دهه آتی میلادی) احتمالاً کمتر شاهد شوکهایی از این دست باشیم. به زبان ساده نفت بیشتری با قیمت پایین در بازار وجود دارد و محل اصلی چنین عرضهای، آمریکاست. از اینرو آمریکا از جنبه فشار بر مصرفکنندگان این کشور، با ریسک کمتری مواجه است.
کاهش وابستگی آمریکا به نفت وارداتی: پارادایم حاکم بر تحلیلهای نفتی ایران عمدتاً در دهه 1970 میلادی و یک تا دو دهه پس از آن متوقف ماندهاند که جهان نفت در آن شامل تعدادی تولیدکننده خاورمیانهای و مصرفکنندگان وابسته اروپایی و آمریکایی است. این تصویر اکنون تغییر کرده و علاوه بر آنکه مرکز رشد مصرف به آسیا منتقل شده، آمریکا بازیگری متفاوت از حتی یک دهه گذشته است. در سال 2008، تولید روزانه نفت آمریکا پنج میلیون بشکه در روز و خالص واردات نفت و فرآوردههای نفتی این کشور 11 میلیون بشکه بود. این ارقام اکنون به ترتیب در محدوده بالای 12 میلیون بشکه در روز و کمتر از یک میلیون بشکه در روز قرار دارند. یعنی طی کمی بیش از یک دهه، تولید نفت این کشور بیش از دو برابر و واردات نفت و فرآوردههای نفتی کمتر از یکدهم شده است و تصویر آمریکای وابسته به نفت خاورمیانه فاقد موضوعیت سابق است. تبعاً انفجارهای عربستان و ناآرامیهای تنگه هرمز هم چندان به آمریکا مربوط نیستند، بلکه بیشتر چین و کشورهای آسیایی را متاثر میسازند.
رشد صادرات نفت: نکته مهم دیگر حجم صادرات نفت آمریکاست. اگرچه این کشور یک واردکننده خالص محسوب میشود، صادرات نیز دارد. آمریکا طی ششماهه نخست امسال با احتساب انواع گازهای مایع و فرآوردههای نفتی، روزانه حدود 3 /8 میلیون بشکه صادرات داشت که 8 /2 میلیون آن نفت خام بوده است. کل این صادرات به مدد انقلاب شیل بوده، چنانکه صادرات نفت این کشور در سال 2008 رقمی معادل 29 هزار بشکه در روز (یعنی یکصدم میزان فعلی) را نشان میداد. بازار نفت یک بازار جهانی محسوب میشود؛ یعنی اگرچه کیفیت و مشخصات و موقعیت جغرافیایی نفت اهمیت دارد، در نهایت هر بشکه نفت تولیدی کل بازار را تحت تاثیر قرار میدهد. از اینرو با لحاظ شرایط صعودی رشد تولید و صادرات نفت شیل، تحریم ایران موجب تسهیل رشد این صنعت در آمریکا میشود. تولیدکنندگان آمریکایی از این جهت فرقی با دولتهای نفتی عراق، روسیه یا عربستان ندارند که همگی از حذف یک بازیگر رقیب منتفع میشوند. رشد صادرات آمریکا یعنی جایگزینی نفت امثال ایران و عربستان و هر صادرکننده دیگری و البته کمتر کشوری به اندازه آمریکا از رشد قیمت نفت بدین شکل منتفع میشود؛ چراکه اقتصاد بازار مبنای تصمیمگیریهای تولیدکنندگان نفت آمریکاست و نه تصمیمگیریهای یک دولت مرکزی.
مقاصد صادرات نفت آمریکا: از رقم 8 /2 میلیون بشکه در روز، حدود 8 /1 میلیون به چهار کشور هند، کره جنوبی، ژاپن و چین میرود. این کشورها همان مقاصد اصلی صادرات عربستان و ایضاً ایران هستند. با عینک تئوری توطئه، برنامهای در پشت صحنه وجود دارد؛ اما با کنار گذاشتن این عینک و دستیابی به یک آشنایی حداقلی با جریانهای مصرف نفت میتوان متوجه شد که طی دهههای اخیر مرکز مصرف به سمت آسیا سوق پیدا کرده و طبیعتاً مقصد مهم اکثر صادرکنندگان همین کشورها هستند. به هر روی اهمیت مقاصد صادراتی (باوجود واردکننده خالص بودن آمریکا) این است که ایران حتی در صورت دریافت معافیتها تقریباً به هیچ مقصد جدیدی نفت نمیفروشد و هر بشکه نفت آمریکا دقیقاً جایگزین یک بشکه نفت ایران میشود. البته برای تحلیل دقیق باید تفاوتهای اساسی نفت خام و میعانات گازی ایران با نمونه آمریکا را لحاظ کرد. اما خلاصه اینکه اگر آمریکا به این کشورها نفت صادر نمیکرد، تحریم ایران دشوارتر بود. از اینرو در عین حال که تحریم نفت ایران، کاهش تولید نفت عربستان و ناآرامیهای تنگه هرمز میتواند با افزایش قیمت نفت به زیان مصرفکنندگان فرآوردههای نفتی در آمریکا باشد، برای تولیدکنندگان نفت شیل یک موهبت است. جالب توجه آنکه بر اساس آمارهای Facts Global Energy، حدود 80 درصد نفت، فرآوردههای نفتی و الانجی عبوری از تنگه هرمز به مقاصد آسیایی (از قبیل چین، هند، ژاپن و کره جنوبی) میروند. این تحول در نتیجه رشد انقلاب شیل و کاهش وابستگی آمریکا به نفت منطقه همزمان با رشد تقاضای انرژی آسیا رقم خورده است.
آمریکا در عصر فراوانی: به موارد فوق باید افزود که حجم نفت ذخیرهشده برای مقاصد تجاری و استراتژیک (عمدتاً در بازارهای مصرف مثل چین و کشورهای OECD) ضربهگیر پیشبینیشده برای شوکهای کوتاهمدت مقطعی مثل انفجارهای اخیر عربستان است که به کاهش تلاطمها یاری میرساند. فارغ از آن، آمارها نشان میدهد نفت شیل در موقعیت روبه رشدی قرار دارد، نفت در بازار فراوان است (چنانکه با وجود تحریم ونزوئلا و ایران، کاهش تولید اوپکپلاس، ناآرامیهای هرمز و انفجارهای عربستان قیمتها در محدوده 60 دلار قرار میگیرد) و آمریکا کمتر از آنچه تحلیلهای مربوط به «عصر کمیابی» نشان میدهند از این نوسانات تاثیر میپذیرد. این گزاره نافی آن نیست که در صورت خروج چند میلیون بشکه نفت عربستان برای چند ماه، شاهد قیمتهای بالا و حتی سهرقمی باشیم.