ماموریت ممکن
استرالیا چگونه از بحران کمآبی نجات یافت؟
جهان با بحران آبی بیسابقهای روبهرو است. در این زمان، بسیاری از سازمانهای کشورهای مختلف همچون ایالات متحده که مسوولیت مقابله و طراحی استراتژی برای مقابله با کمآبی را بر عهده دارند، به سابقه استرالیا در برخورد با خشکسالی رجوع میکنند.
مرتضی مرادی: جهان با بحران آبی بیسابقهای روبهرو است. در این زمان، بسیاری از سازمانهای کشورهای مختلف همچون ایالات متحده که مسوولیت مقابله و طراحی استراتژی برای مقابله با کمآبی را بر عهده دارند، به سابقه استرالیا در برخورد با خشکسالی رجوع میکنند. خشکسالی هزاره در استرالیا که از سال 1997 آغاز شد و به طور رسمی تا سال 2012 به درازا کشید، بزرگترین خشکسالی ثبتشده این کشور در طول تاریخش است. توجه به استراتژیهایی که سازمانهای آب این کشور و همچنین ادارههای ارائهدهنده خدمات آب شهری آن به کار بستند که استرالیا از خشکسالی جان سالم به در ببرد، میتوانند بسیار سودمند واقع شوند.
به طور کلی، استرالیا با بهکارگیری روشهایی استثنایی از برنامههای مدیریت آب در شرایط بحران و خلاقانهترین ایدههای مطرح در سطح جهان توانست از خشکسالی هزاره نجات یابد. با این حال، میتوان مثالهایی از فرصتهای ازدسترفته در این کشور در مقابله با بحران آب و همچنین تصمیمات و اقداماتی را که درست کار نکردند نیز مطرح کرد. این گزارش سعی دارد تعدادی از مهمترین درسهای کلیدی از تجربه خشکسالی هزاره استرالیا را ارائه دهد. در واقع این گزارش میتواند به عنوان یک منبع قوی برای برنامهریزان آب کشورها و مدیرانی که با خشکسالی دستوپنجه نرم میکنند و به دنبال ایجاد یک سیستم آبی پایدار و مقاوم هستند به کار آید. بهطوری که با بررسی کلیدیترین اقدامات صورتگرفته در چهار شهر بزرگ استرالیا یعنی سیدنی، ملبورن، بریسبین و پرت، قدمبهقدم به طرحهای اجرایی در این کشور در مقابله با بحران آب میپردازد. شاخص اصلی این گزارش، توجه ویژه آن به نقش سنجههای طرف تقاضا در کاهش اثر خشکسالی است. در استرالیا، کارایی آب شهری، هدفی بود که بدون تنش و چراغخاموش میشد به آن دست یافت. در واقع دستیابی به مصرف بهینه آب شهری، نسبت به گزینههای طرف عرضه، هم منجر به ذخیره آب بیشتری میشود و هم هزینه کمتری دارد و از همه مهمتر سریعتر قابل حصول است. کشورهای جهان میتوانند از مزایای ذخیره آب در بلندمدت، با کاربست استراتژیهای طرف تقاضا برای بهینهسازی مصرف آب شهری، بهره برند. اما باید توجه داشت که نگاه صفر و یکی به سیاستهای اجراشده در استرالیا چه از منظر استراتژیهای طرف تقاضا و چه از منظر استراتژیهایی برای طرف عرضه، چیزی جز شکست برنامهها را به دنبال نخواهد داشت. در بحران خشکسالی استرالیا، تقریباً 13 طرح برای مقابله با کمآبی به مرحله اجرا درآمده بود که هفت مورد آنها استراتژیهایی برای طرف تقاضا و ششتای دیگر، استراتژیهایی برای طرف عرضه بودند. اما این طرحها در زمانهای مختلف (با توجه به شدت خشکسالی) و مکانهای مختلف (با توجه به میزان فاصله از دریا، میزان اهمیت کشاورزی در مناطق مختلف، ذخیره مرده آب سدها، مقدار آبهای زیرزمینی و مواردی از این دست) به اجرا درآمدند و هر یک نیز از این انعطاف برخوردار بودند که در زمان لازم به خود شدت بیشتری گیرند یا کنار گذاشته شوند. اما همانطور که گفته شد، هدف اصلی این گزارش این است که نشان دهد تا زمانی که استراتژیهای طرف تقاضا پتانسیل این را دارند که به بحران خشکسالی پاسخ دهند، روی آوردن به استراتژیهای طرف عرضه اقدام معقولانهای به نظر نمیرسد.