آب در هاون
چگونه میتوان مشارکت ذینفعان را در حل بحران آب جلب کرد؟
بحران آب در ایران محصول دههها فعالیت ناپایدار در حوزههای مختلف است. بیشترین بار و خسارت این بحران را حالا در کمتر از پنج دهه بهرهکشی از آب، سرزمین به معنای سیاسی و ژئوپولتیک آن پرداخت میکند.
جواد حیدریان: بحران آب در ایران محصول دههها فعالیت ناپایدار در حوزههای مختلف است. بیشترین بار و خسارت این بحران را حالا در کمتر از پنج دهه بهرهکشی از آب، سرزمین به معنای سیاسی و ژئوپولتیک آن پرداخت میکند. نبود مدیریت سرزمینی و آمایش دقیق و نامشخص بودن کاربری در مناطق مختلف جغرافیای ایران، توانسته در طول 50 سال، این کشور را سرزمینی شکننده از منظر اکولوژیک نشان دهد. البته در دولتهای یازدهم و دوازدهم که بحران آب واقعیت دیگری از خود را عیان ساخته، دولتمردان در تدارک رفتاری واقعگرایانهتر برآمدهاند. چندی پیش معاون آب و آبفای وزیر نیرو، مشارکت ذینفعان را از پایههای اساسی حکمرانی آب توصیف کرده ولی امیدوارانه افزوده بود که اجماع ملی در بحث آب ایجاد شده است. اشاره او به صحبتهای رئیسجمهور روحانی درباره وضعیت آب و ضرورتهای مقابله با خشکسالی و احتمالات مدیریت آب بود.
مظنون اصلی؛ مدیریت سرزمین
در میان پژوهشهای آماری و تئوریهای مرتبط با فرآیندهای توسعه در کشور، میتوان مظنون اصلی این فاجعه سرزمینی را یافت؛ رابطه مستقیم میان مدیریت سرزمین و کمبود آب و همینطور رها شدن سرزمین در برابر تهاجم ناگزیر تغییر اقلیم و شرایط طبیعی غالب بر ایران! اما بیتردید راهحل مدیریت بحران سرزمینی در ایران برای غلبه بر خشکسالی فزاینده و کمبود آب، درگیر کردن ذینفعان و شکل دادن ساختار مشارکتی و البته عادیسازی قیمت واقعی آب دقیقاً به همان ارزشی است که در یک سرزمین خشک یافت میشود.
به نظر میرسد در مساله خشکیدگی ایران که ناشی از کاهش تراز آبی در سفرههای زیرزمینی به خاطر برداشت بیرویه و البته کاهش حجم ریزشهای جوی به دلایل اقلیمی و تغییرات آب و هوایی است، رد پای مدیریت انسانی هم به خوبی قابل مشاهده است. قانونگذاران در ایران در طول 40 سال اخیر اساساً غیرمتخصص و منفعتگرا و گاه شعاری و پوپولیستی رفتار کردهاند. واگذاری زمینها به تودههای مستضعف و کنار گذاشتن زمینداران که به شکلی تاریخی مفهوم آب در اقلیم ناسازگار و خشک ایران را درک میکرد، توانست حتی از منظر ایدئولوژیک هم سرزمین ایران را با چالش عظیم تاریخ محیط زیستش مواجه کند؛ چالشی که نهتنها نظامهای سیاسی را برخواهد انداخت و رخدادهای سهمگین اجتماعی را شامل خواهد شد که پهنه تمدنی و سرزمینی را از منظر اکولوژیکی و زیستی نیز در ایران به مخاطره انداخته است.
اگر مروری بر شبکههای مجازی که این روزها در کنار دیگر معضلات، آب را هم هدف انتقاد و پرسش و گاه طعنه و شوخی قرار داده، داشته باشیم میبینیم چطور مساله آب و خشکسالی تبدیل به یکی از اولویتهای جامعه نیز شده است. در توئیتی به شوخی آمده است: «مساحت ایران ۱۶۴۸۱۹۵ کیلومترمربع است و تا بهمن ۱۳۹۵، تعداد چاههای آب مجاز و غیرمجاز هم حدود۷۵۰۰۰۰ حلقه است؛ به عبارت دیگر در هر ۲ /۲ کیلومترمربع یک چاه حفر شده است. با این حساب ایران را آبکش کردهایم!»
در این توضیح دقیق ولی ساده به خوبی وضعیت مدیریت سرزمین را میتوان یافت؛ سرزمینی که برای سرپا بودن نیازمند رونق اقتصادی و توسعه صنعتی، کشاورزی، محیط زیست و گردشگری و... است. استقرار توسعه در ایران بیتردید بیاندازه به بحران آب و خشکیدگی سرزمین گره خورده است.
برای بررسی وضعیت دقیق ذینفعان آب در ایران نگاهی به مقالات علمی و تخصصی در کنار اظهارات ژورنالیستی مقامات آب و محیط زیست و همینطور تحلیل کارشناسان، نشان میدهد ذینفعان آب در ایران، مردم به معنای عام آن مصرفکنندگان، دولت به عنوان متولی مدیریت صنایع، کشاورزی و... و در نهایت محیط زیست به عنوان عرصههای طبیعی و اکوسیستمهای نیازمند آب هستند.
مدیریت مشارکتی، سرمایه اجتماعی
نشریه علمی-پژوهشی علوم و مهندسی آبخیزداری ایران در سال یازدهم و در شماره 37 خود که در تابستان 1396 منتشر شده بر نقش ذینفعان نگاهی داشته و بر ضرورت تعامل همگانی به عنوان راهکار نهایی مدیریت بحران آب تاکید کرده است.
انسان به عنوان یکی از اصلیترین عوامل موثر بر منابع آب، نقش مهم و تعیینکنندهای در پایداری این مجموعه ایفا میکند به طوری که رابطه انسان به عنوان ذینفع با اکوسیستم طبیعی باید در راس سیاستگذاریها و مدیریت جامع منابع آب قرار گیرد. بر این اساس الزام مدیریت موفق منابع آب، تغییر رویکرد به سمت مدیریت مشارکتی است. از جمله تئوریهای مهم اجتماعی در ارتباط با مدیریت منابع طبیعی و به خصوص منابع آب، میتوان به سرمایه اجتماعی اشاره کرد که همین مدیریت مشارکتی است. از ابعاد مهم این مقوله، اعتماد و مشارکت است که از مهمترین مولفهها در شبکههای اجتماعی هستند. از دیگر مفاهیمی که میتوان اشاره کرد، انسجام اجتماعی است که مربوط به روابطی است که مردم یک گروه یا جامعه را در کنار یکدیگر نگه میدارد. تحلیل ساختاری روابط اجتماعی بین بهرهبرداران محلی منابع آب [در یک محدوده جغرافیایی فرضی و هدف] با تاکید بر اعتماد و مشارکت و شاخصهای اجتماعی نشان میدهد بر اساس شاخص تراکم شبکه، میزان انسجام و سرمایه اجتماعی در شبکه ذینفعان محلی منابع آب در آن منطقه هدف، متوسط و بر اساس پیوند مشارکت، ضعیف است و این موضوع نشاندهنده چالش پیشروی تصدیگری منابع آب در آن منطقه است که باید از طریق تقویت اعتماد و بهویژه مشارکت بین ذینفعان، انسجام را افزایش داده و میزان سرمایه اجتماعی را تقویت کرد تا بتوان در امر مدیریت مشارکتی منابع آب موفق بود.
درک این موضوع در استانهای اصفهان، یزد، چهارمحال و بختیاری در حوضه آب زایندهرود قابل تامل است. چندی پیش وزیر نیرو در این باره گفت: حل مساله به صورت پایدار در حوضه آبریز زایندهرود از اهداف اولیه وزارت نیرو است و این امر قطعاً بدون کمک و همراهی تمام ذینفعان این حوضه آبریز محقق نمیشود. رضا اردکانیان در سیزدهمین جلسه شورای هماهنگی حوضه آبریز زایندهرود در حضور استانداران اصفهان، یزد، چهارمحال و بختیاری و نمایندگان کشاورزان، وزارت صنایع و سازمان حفاظت محیط زیست اظهار کرد: در سالهای ترسالی باید به عوامل و مولفههایی چون افزایش بهرهوری و راندمان آب در بخشهای مختلف نهایت توجه را میکردیم تا امروز به وضعیت کنونی کمآبی دچار نمیشدیم. به همین خاطر وضعیت کنونی پیشآمده برآیند خطای همه ما در جایگاههای مختلف است و به همین خاطر نباید کس خاصی را مقصر این وضعیت جلوه داد. در این شرایط نیز منطقی نیست که در زمان خشکسالی نیز تنها یک بخش را در مضیقه قرار دهیم و سایر بخشها را به حال خود رها کنیم.
عدالت معیار تشخیص
پژوهشها نشان میدهد با توجه به چالشهای فراوان بخش منابع آب زیرزمینی و این واقعیت که برخی مناطق کشور معمولاً در شرایط خشکسالی یا کمبود شدید آب به سر میبرند، بهرهبرداری و تخصیص بهینه منابع آب زیرزمینی با در نظر گرفتن مطلوبیتها و تضادهای تاثیرپذیرندگان این سیستمها و همچنین با توجه به جنبههای زیستمحیطی و معیارهای اجتماعی از جمله عدالت به یکی از مباحث مهم در بهرهبرداری از منابع آب تبدیل شده است.
در پژوهشهای دانشگاهی که مورد استفاده قرار گرفته آمده است معمولاً در بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی، بخشها و سازمانهای مختلفی درگیر هستند و مطلوبیتهای آنها در بسیاری از مواقع در تضاد با یکدیگر است. از اینرو تصمیمگیری در مورد انتخاب راهحل مورد توافق و مناسب برای همه ذینفعان درگیر از بین جوابهای بهینه ممکن، همواره از موضوعات چالشبرانگیز بوده است. پاسخ به این مساله مهم از طریق مدلهای چانهزنی امکانپذیر است (1995Bose and Bose). مساله چانهزنی، سادهترین راه برای توصیف هر موقعیتی است که در آن کارگزاران قادرند منفعتی را از طریق همکاری با یکدیگر خلق کنند. اگر آنها در ایجاد توافق، شکست بخورند، هیچ منفعت بالقوهای به وجود نمیآید و طرفین چانهزنی ضرر میکنند. در چانهزنی ترتیبات جدیدی شکل میگیرد که مستلزم توافق در مورد چگونگی توزیع منافع و زیانهاست.
در اغلب مدلهای توصیهشده از سوی پژوهشگران آب، بر جامعنگری و مشارکت تاکید فراوان شده است. لازمه مدیریت منابع آب موجود در حوضههای آبخیز جامعنگری در مدیریت منابع آب، به معنای توجه به مسائل اقتصادی، زیستمحیطی، فنی و اجتماعی در عین تضمین پایداری منابع آب برای نسلهای آتی است و فرآیندی است که به مدیریت و توسعه هماهنگ آب، زمین و منابع مرتبط، به منظور به حداکثر رساندن رفاه اقتصادی و اجتماعی در شیوهای عادلانه، بدون به خطر انداختن پایداری اکوسیستمهای حیاتی زیستمحیطی میپردازد. به عبارت دیگر مدیریت یکپارچه منابع آب به معنای سیاستگذاری و مدیریت منابع آبی به نحوی است که از نظر اجتماعی پذیرفته شده باشد و هدف آن توسعه پایدار، استفاده صحیح از منابع آبی و همچنین اجرای این سیاستها با همکاری موثر ذینفعان و کنشگران درگیر در این فرآیند است. در واقع مشارکت ذینفعان عامل کلیدی در این نوع مدیریت بوده و بدون مشارکت همه ذینفعان مدیریت یکپارچه منابع آب با شکست مواجه خواهد شد.
نماینده سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در ایران نیز درباره احتمالات مدیریت آب در ایران پیشتر گفته است: یکی دیگر از ابعاد مهم همکاری راهبردی فائو با ایران در پرداختن به چالش بنیادی کمبود آب، بسیج طیف گستردهای از ذینفعان است. همه اعتقاد داریم که آب یک عنصر حیاتی برای زندگی همه است. اما حیاتی بودن آب تنها به جنبههای اجتماعی و زیستمحیطی یا حیات بخشیدن به انسان محدود نمیشود بلکه یک مساله اقتصادی نیز هست. سرمایهگذاری در مدیریت موثر منابع آب برای توانمندسازی جوامع محلی و تقویت بخش کشاورزی و مناطق روستایی ضروری است.
وی تاکید کرده است: استفاده بهینه از منابع طبیعی برای تقویت اقتصاد ملی و محلی ضروری است. از این منظر همکاری بخشهای دولتی و خصوصی، یکی از محورهای اصلی تعامل با طیف گسترده ذینفعان است. از طریق تقویت مشارکت دولتها، نهادهای بینالمللی، جامعه مدنی و بخش خصوصی، قادر به توسعه سیاستهای نوین مشارکتی، حکمرانی و مدیریت برای استفاده پایدار از منابع آب کمیاب خواهیم بود.
قیمت غیرواقعی آب
روی دیگر مساله آب البته قیمت غیرواقعی آن است. مدیر مرکز منطقهای مدیریت آب شهری تحت پوشش یونسکو با تاکید بر اینکه تعرفه آب در ایران حتی از افغانستان نیز پایینتر است، گفت: قیمت هر مترمکعب آب در ایران ۱۰ سنت است، بنابراین حتی خشکسالی هم باعث نشد تا ارزش آب را ارزان نبینیم.
سیدعلی چاوشیان که در آذرماه در اولین همایش ملی مدیریت مصرف و هدررفت آب سخن میگفت، با اشاره به اینکه مرکز منطقهای آب یونسکو در سال ۸۱ در ایران تحت پوشش یونسکو ایجاد شد، گفت: وضعیت ایران در مقایسه با جهان نشان میدهد قیمت آب در ایران در ردیف تمام کشورها، در رتبه آخر است و حتی خشکسالی هم باعث نشده برای آب در ایران ارزش قائل شویم و آن را ارزان نفروشیم.
وی با اشاره به اینکه ارزان بودن قیمت آب، یکی از دلایل عدم موفقیت در مدیریت مصرف و تقاضاست، گفت: سرانه آب در اختیار ایرانیها در سال ۱۹۶۰ متوسط سرانه آب در دنیا بود اما طبق پیشبینیهای انجامشده این سرانه در سال ۲۰۲۰ به ازای هر ایرانی به یکچهارم متوسط سرانه آب جهانی میرسد.
این آمارها نشان میدهد که ما در ایران با کمآبی جدی مواجه هستیم و شاید به خاطر تغییر اقلیم و افزایش جمعیت، دچار چنین وضعیتی شدهایم. در حال حاضر اگر ۲۰ واحد آب داشته باشیم، در مقابل آن مصرف و تقاضا به ۳۰ واحد رسیده است، بنابراین برای اینکه بتوانیم این ۲۰ واحد را مدیریت کنیم باید راهکارهای تازهای خلق کنیم...