تاریخ انتشار:
تورم تولیدکننده با «تورم» چه تفاوتی دارد؟
شاخص بهای تولیدکننده یا شاخص PPI ه(Producer Price Index) مانند شاخص بهای مصرفکننده(CPI) از جمله شاخصهای قیمتی است که در بررسی روند سطح قیمتها مورد بررسی قرار میگیرد. شاخص بهای تولیدکننده یکی از معیارهایی است که به منظور سنجش عملکرد اقتصادی، از سطح عمومی قیمتها محاسبه و منتشر میشود.
شاخص بهای تولیدکننده یا شاخص PPI ه (Producer Price Index) مانند شاخص بهای مصرفکننده (CPI) از جمله شاخصهای قیمتی است که در بررسی روند سطح قیمتها مورد بررسی قرار میگیرد. شاخص بهای تولیدکننده یکی از معیارهایی است که به منظور سنجش عملکرد اقتصادی، از سطح عمومی قیمتها محاسبه و منتشر میشود. از این رو، تاثیر قابلتوجهی بر تصمیمگیری صاحبان صنایع، سرمایهگذاران و حتی سیاستمداران خواهد داشت. هدف از محاسبه شاخص بهای تولیدکننده، اندازهگیری تغییرات قیمتهایی است که تولیدکنندگان در ازای فروش کالاها و خدمات خود دریافت میکنند. به عبارت دیگر میتوان عنوان کرد که این شاخص، قیمت کالاها در کارخانه و مبداء تولید را در نظر میگیرد. این شاخص به صورت یک شاخص وزنی از قیمت عمدهفروشی کالاها یا قیمتهای تولیدکننده محاسبه میشود؛ به همین دلیل برخی شاخص بهای تولیدکننده را شاخصی میدانند که روندهای قیمتی در بازارهای عمدهفروشی، صنایع تولیدی و بازار کالاها را منعکس میکند. اما اهمیت این شاخص در اقتصاد چیست؟ در ادبیات اقتصادی از این شاخص به عنوان یک شاخص پیشنگر (Leading Indicator) یاد میشود؛ به این معنی که با بررسی این شاخص
میتوان از سطح تغییر قیمتها در بازار کالا و خدمات مصرفی یا تورم اطلاع کسب کرد. به بیان دیگر، هر افزایش یا کاهش قیمت در شاخص بهای تولیدکننده با یک وقفه زمانی در شاخص بهای مصرفکننده نیز مشاهده میشود. از این رو از تغییرات شاخص بهای تولیدکننده به عنوان پیشگویی برای تورم عنوان میکنند. علاوه بر این، شاخص بهای تولیدکننده روند تغییرات قیمتها را از دیدگاه تولیدکننده و خریدار در بخشهای مختلف اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات) نشان میدهد.
شباهت و تفاوت CPI و PPI
در شاخص بهای تولیدکننده و شاخص بهای مصرفکننده، تغییرات قیمتی در مجموعهای از کالاها و خدمات محاسبه میشود. اما سه تفاوت بنیادی در شاخص بهای مصرفکننده و تولیدکننده وجود دارد. شاخص تولیدکننده تنها از بهای قیمت کالاها و خدمات خریداریشده توسط تولیدکنندگان محاسبه نمیشود، بلکه بهای کالاهایی را که به صورت خردهفروشی توسط مصرفکنندگان و به طور مستقیم از تولیدکننده خریداری میشود نیز در نظر میگیرد. اما شاخص مصرفکننده به طور کلی بهای قیمت در بازار مصرفی را در نظر میگیرد و هزینههای مربوط به حمل و نقل، انبارداری و سود فروشنده نیز در آن نهفته است. نکته مهم دیگر، این موضوع است که کالا و خدمات وارداتی، در محاسبه شاخص تولیدکننده قرار نمیگیرد، حال آنکه در شاخص بهای مصرفکننده کالا و خدمات وارداتی تاثیرگذار است. بنابراین میتوان اثرگذاری شاخص بهای تولیدکننده بر شاخص بهای مصرفکننده را بر اساس میزان واردات هر کشور، متغیر دانست. به بیان دیگر، در بازاری که مصرفکننده از کالاهای تولید شده در همان کشور استفاده میکند و سهم واردات کمتر است، رابطه بین شاخص مصرفکننده و تولیدکننده نسبت به کشوری که سهم عمدهای از کالای
وارداتی در بازار مصرفکننده دارد، بیشتر است. علاوه بر این، یک تفاوت اساسی دیگر، در شاخص تولیدکننده و مصرفکننده نیز وجود دارد. به طور کلی در اقتصاد کشورهای توسعهیافته و حتی کشورهای در حال توسعه، در جهت حمایت از تولید مالیات کمتری از بخش تولید گرفته میشود، این در حالی است که بخش قابلتوجهی از مالیات، در هنگام فروش کالا اعمال میشود. بنابراین وجود مالیات به خصوص در کشورهایی که درآمد اصلی دولت از وضع و دریافت مالیات است، باعث میشود که در شاخص مصرفکننده و تولیدکننده تفاوتی وجود داشته باشد. البته این تفاوت خود را در رشد شاخص تولیدکننده و رشد شاخص مصرفکننده کمتر نشان میدهد. به دلیل اینکه وجود مالیات در شاخص مصرفکننده باعث افزایش بهای کالا و خدمات مصرفکننده نسبت به بهای کالا و خدمات تولیدکننده است و اگر مالیات را مقدار ثابت در نظر بگیریم، هنگام محاسبه اثری بر مقدار رشد نخواهد داشت (در محاسبه رشد مقدار ثابت مالیات در صورت و مخرج کسر همدیگر را خنثی میکنند و تاثیری در مقدار رشد نخواهد گذاشت). در نتیجه مقدار مالیات وضعشده تاثیری در مقدار افزایش تورم مصرفکننده نسبت به تورم مصرفکننده نخواهد گذاشت. این تفاوت
در ماهیت شاخص تولیدکننده و مصرفکننده باعث شده که برخی از کشورها برای محاسبه رشد واقعی تولید ناخالص داخلی از شاخص تولیدکننده برای تعدیل استفاده کنند.
دیدگاه تان را بنویسید